فارس- تکیه صرف بر شاخص کل بورس برای یافتن نقطه بهینه در ورود و خروج به بازار سهام معیار صحیحی نیست چراکه امکان سود و زیان در روندهای نزولی یا صعودی برای هر سرمایهگذاری متفاوت است.متولیان اقتصادی کشور نباید خود را وارد بازی بیهوده شاخصسازی در بازار سهام کنند. سهامداران بازار سهام نیز نباید خود را درگیر بالا و پایین رفتن نماگرهای منتخب این بازار کنند چراکه اصل نخست سرمایهگذاری در بازار سهام توجه به وضعیت سودآوری شرکتها برای کسب بازدهی حداکثری است.
وجود پدیدهای به نام تعادل در بازارها همواره عاملی برای اقتصاددانها بوده که آن را دلیل نوسان قیمتها در محدودههای مشخصی بدانند. فرض کنید که نرخ خوراک مجتمعهای پتروشیمی بهعنوان اصلیترین فاکتور تاثیرگذار بر سودآوری شرکتهای پتروشیمی به یکباره از 13 سنت به ازای هر متر مکعب به یک سنت کاهش یابد، در این لحظه به یکباره سهام این شرکتها در بورس با افزایش نرخ مواجه میشود و حتی ممکن است سهم 1000 تومانی به 2500 تومان افزایش یابد.
برای ایجاد تعادل در بازار سهام نوعی آشوب قیمتها در میان عرضه و تقاضا وجود خواهد داشت. این در حالی است که متغیرهای کلان همواره به دنبال تغییر بوده و نقطه تعادلی جدید را جستوجو میکنند. گرچه بورس به نقطه تعادلی جدید نزدیکتر شده اما این به معنای سقوط یا صعود غیرقابل تصور نیست. در این وضعیت شاید امکان عدم افزایش شاخص بورس در محدودههای فعلی وجود داشته باشد اما این احتمال نیز وجود دارد که باقی ماندن در محدوده فعلی به دلیل دستیابی به نقطه تعادل تا دوسال آینده نیز ادامه داشته باشد هرچند با توجه به تاثیر سود نقدی شرکتها در فرمول شاخص امکان تغییر دادهها وجود دارد.
مهمترین محرک کلان کشور در حال حاضر نرخ سود بانکی است که در حال زیان رساندن به این کشور است.اینکه بهجای تشویق صاحبان نقدینگی به سرمایهگذاری مولد و صرف وجوه سرگردان در چرخه اقتصاد به سپردهگذاری در بانکها با نرخ سود غیرمتعارف گرایش وجود داشته باشد و بانکها نیز از طریق بازی با این وجوه در روشهای غیراقتصادی به مردم سود بدهند، فرآیندی است که به اقتصاد زیان میرساند و اغلب صرف تولید نمیشود.
این وضعیت در حالی است که تولیدکننده برای تداوم فعالیت اقتصادی خود اقدام به دریافت تسهیلات 28 تا 30درصدی از بانکها میکند که باید فعالیت آن بنگاه اقتصادی از بازدهی 40درصد برخوردار باشد. در کلیت اقتصاد ایران برای سرمایهگذاری با ارزش 5 هزارمیلیارد تومانی امکان بازدهی 40درصدی وجود ندارد، بنابراین میتوان انتظار داشت که بهتدریج سقوط بانکها و موسسات اعتباری در اقتصاد را شاهد باشیم. این در حالی است که دریافت تسهیلات 28درصدی از بانکها در شرایط کنونی اقتصاد برای متقاضیان و صاحبان بنگاههای اقتصادی فایدهای ندارد و در نهایت تبدیل به مطالبات مشکوکالوصول یا مطالبات معوق برای بانکها میشود.
تغییر قیمت جهانی کالاها و فلزات اساسی در بازارهای جهانی از دیگر محرکهای تاثیرگذار بر بازار سهام است. نزدیک به 70درصد از بازار سهام ایران را مجموعه شرکتها و صنایعی ازجمله سنگآهنیها، فولاد یا فرآوردههای نفتی و پتروشیمی تشکیل میدهند که عرضهکننده مواد اولیه و پایه در بازارهای صادراتی هستند.
در این شرایط چنانچه قیمت کالاها افزایش یابد یا شرایط بهگونهای فراهم شود که امکان رقابت صنایع داخلی نیز فراهم باشد میتوان به خروج بازار سهام از رکود امیدوار بود. برخلاف آنچه عنوان میشود رفتار دولت در قبال نوسان نرخ ارز این روزها منطقی است، چراکه اگر متناسب با شیب نرخ تورم داخلی و خارجی نرخ ارز افزایش نیابد پس از گذشت یک دوره زمانی به یکباره با شوک چندین برابری در اقتصاد ظهور میکند.
در این رابطه باید به این موضوع توجه داشت که طی 9 ماه گذشته نرخ دلار از 3200 تومان به 3600 تومان رسیده و این یعنی رشد 12درصدی قیمتها که موضوع عجیبی نیست. بهرهگیری از سرمایهگذار خارجی یک مزیت است. استفاده از سرمایهگذار خارجی بهعنوان سومین محرک بازار سهام در دنیای امروز بهعنوان یک مزیت مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. در حال حاضر سرمایه بسیاری از ایرانیان در آنسوی مرزها به گردش درآمده درحالیکه ظرفیتهای کشور برای میزبانی از این سرمایهها بیشمار است.باید طوری برنامهریزی کرد که بتوان سرمایه هوشمند را به داخل جذب کرد و در خرید سهام به کار انداخت.
سازمان بورس و ارکان آن در شرایط فعلی از رسالت تاریخی برخوردارند و آن اینکه باید بر سر حل مشکلات بنیادی بازار از جمله نادیده گرفتن شناسایی برخی درآمدها در صنایع کلیدی و برخوردار از مزیت و تلاش برای بهدست آوردن درآمدهای مالیاتی از سایر حوزهها با دولت چالش کنند. تحلیلهای تکنیکال یا چارتیستی زمانی میتواند برای سرمایهگذاران مورد اتکا قرار گیرد که بتوان پیش از آن مشکلات بنیادی بازار سهام را حل کرد.
تحلیلگر بازار سهام