در قرن اخیر بیشتر کشورهای توسعهیافته برای نشاندادن تواناییهای خود در حوزههای صنعت، تکنولوژی و تولید و مخصوصا معرفی برندهای ملی، اولویتهایی را برای ساخت محصولات خود در نظر میگیرند که از هر نظر برتری ویژهای نسبت به محصولات مشابه در سایر کشورها داشته باشد. فعالیتهایی نظیر صادرات، سرمایهگذاری خارجی، فرهنگ و میراثفرهنگی و گردشگری میتواند نماد برند ملی یک کشور باشد. برند ملی، تمامی ابعاد هویت یک کشور را به نمایش میگذارد.
در ایران و سایر کشورهایی که تلاشهایی را در جهت توسعه و بهبود محصولات تولیدی خود در بازارهای رقابتی تجاری در داخل و خارج کشور انجام میدهند آیا به این نکته آگاهی دارند که فناوری آنها توان رقابتپذیری گسترده را دارد؟ توان جذب توریسم، جذب سرمایهگذاری خارجی و صادرات محصولات کیفیتی این کشورها در چه حدی است؟
بسیاری از کارشناسان این حوزه معتقد هستند علاوه بر اهداف و انگیزههای کلیدی همچون جذب گردشگران، تشویق سرمایهگذاری خارجی و تقویت صادرات امکان تحقق مجموعه گستردهتری از مزایای بالقوه به کمک فرآیند برندسازی ملی وجود دارد. از جمله این نتایج بالقوه میتوان به ثبات ارز، تجدید اعتبار بینالمللی، ایجاد محیطی امن برای سرمایهگذاری خارجی، ارتقای جایگاه بینالمللی، افزایش نفوذ سیاسی در عرصه بینالمللی، تشویق مشارکت بینالمللی قوی و تقویت نماد ملی اشاره کرد.
برند ملی میتواند افکار غلطی را که نسبت به یک کشور وجود دارد به سمت دیگری هدایت و جایگاه آن کشور را در بازارهای هدف پررنگ کند. نقش برندسازی در توسعه همهجانبه کشورها به حدی است که یکی از نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد به نام سازمان داراییهای معنوی دنیا ماموریت دارد در برندسازی به کشورهای در حال توسعه و فقیر کمک کند. در انگلستان و آمریکا تلاشهای زیادی در زمینه برندسازی ملی انجام شده است؛ تا جایی که از آن بهعنوان دیپلماسی عمومی یاد میشود. در کشورهایی همچون ترکیه که خواهان عضویت در اتحادیه اروپا هستند رقابتی سخت در جهت مورد پذیرش واقع شدن و جذب سرمایهها در جریان است. اسپانیا که همواره بهعنوان یک مورد موفق در برندسازی ملی مطرح است، با میزبانی بازیهای المپیک سال ۱۹۹۲ در بارسلون و در ادامه با برگزاری نمایشگاه بینالمللی سویل، نقش بسیار عمدهای در اجرای راهبردهای ملی برندسازی ایفا کرد.
دولت کرواسی پس از وقایعی چون پایگاه قرارگرفتن برای حزب نازی در جنگ جهانی دوم و جنگهای خونین دهه۱۹۹۰، فعالیتی همهجانبه را برای جاانداختن نام کرواسی در دنیا و تغییر نگرش جهانیان آغاز کردهاست. هدف کرواسی ارائه سیمایی بهعنوان یک کشور عادی با اقتصادی بازاری، دموکراتیک، دارای شهرهای زیبا و نیروی کار ارزان است. کشور فنلاند فعالیتهای گستردهای را آغاز کرده تا خود را بهعنوان قلب ابداع و نوآوری اروپا در تولید محصولات با تکنولوژی بالا مطرح کند، به این امید که کسبوکار شرکتهای فنلاندی فعال در بازار آمریکا رونق یابد.
با استفاده از رویکردی مشابه، دولت چین نیز با تقلید از اسپانیا، میزبانی المپیک ۲۰۰۸ را بهدست آورد و برگزاری نمایشگاه بینالمللی شانگهای در سال ۲۰۱۰ نیز در راستای ارتقای برند ملی این کشور بود. شرکتهای آفریقایی که معمولا کمتر از ۵ درصد سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی در دنیا را کسب میکنند نیز به فکر افتادهاند در جهت از بین بردن سیمای منفی آفریقا که همواره با بیماری، مرگ و گرسنگی پیوند خورده است، فعالیتهایی را آغاز کنند که از آن جمله میتوان به برگزاری کنفرانس دو روزه تدوین استراتژیهای برندسازی ملی در دارالسلام تانزانیا و همچنین تدوین طرح ملی برندسازی در بوتسوانا اشاره کرد. دولت نیوزیلند با آغاز فعالیتهای مربوط به برندسازی ملی خود در اوایل دهه ۹۰ و سپس با مطرحسازی شعار «نیوزیلند 100درصد خالص» در سال ۱۹۹۹ قبل از ژاپن و سنگاپور با تدوین سندی ملی گام در راه برندسازی ملی گذاشت که نتیجه فعالیتهای آن در سالهای بعد با افزایش چشمگیر صادرات و جذب گردشگران خارجی بروز یافت.