دولت ایران در سال 1872 میلادی (1289 هجری قمری) امتیازنامهای را که برای کشف و بهرهبرداری از کلیه معادن ایران به بارون جولیوس رویتر انگلیسی داده بود، زیر فشار مسکو و اعتراض رجال و علمای وقت لغو میکند. معهذا در سال 1901 میلادی (1280 شمسی) ویلیام ناکس دارسی تبعه دولت بریتانیا در زمان سلطنت مظفرالدین شاه موفق میشود امتیاز اکتشاف، استخراج، حمل و نقل و فروش نفت ایران را در سراسر کشور به استثنای پنج ایالت شمالی که زیر نفوذ روسیه تزاری بود دریافت کند و قابل ذکر است که مدت این امتیاز 60 سال بود.
بین سالهای 1915 تا 1930 استخراج و صدور نفت به نحو چشمگیری توسعه پیدا میکند و پس از پایان جنگ جهانی اول اختلافاتی بین شرکت نفت و دولت ایران بروز کرده که منجر به مذاکرات طولانی و پیچیدهای میشود. اساس این اختلاف بر سر قطع لوله نفت در زمان جنگ به وسیله آلمانها بود. دولت انگلیس ایران را مسئول حفظ امنیت منطقه میدانست و مبلغ 614هزار لیره خسارت مطالبه کرد.
ایران هم مدعی بود که حقالسهم او از منافع شرکت از لحاظ مبلغ کم و موعد پرداختهای آن هم وضعیت قابل قبولی ندارد و ضمنا مدعی میشود که شرکت محاسبات عملیاتی و بیلان مالی خود را از ایران مخفی نگاه میدارد و همچنین نسبت به روابط شرکت با خوانین و رؤسای قبایل محلی به خصوص با شیخ خزعل معترض بود.
مذاکرات بین ایران و شرکت با حضور نماینده شرکت آرمیتاژ اسمیت راجع به ناچیز بودن حقالامتیاز و تقاضای تجدیدنظر در قرارداد، بدون اخذ نتیجه به پایان میرسد. در مذاکرات بعدی هم پیشنهادهای دولت انگلستان مورد قبول ایران قرار نمیگیرد. در تاریخ ششم آذرماه 1311 (27 نوامبر 1932) تقیزاده، وزیر دارایی وقت طی نامهای به شرکت نفت اطلاع میدهد که دولت ایران امتیازنامه دارسی را لغو کرده است. هیأت دیگری برای ادامه مذاکرات از انگلستان به ایران میآیند، ولی باز مذاکرات بینتیجه میماند و هیأت در حال مراجعت بودند که رضاشاه از موضوع مطلع میشود. سرانجام در تاریخ هفتم خردادماه 1312 قرارداد جدیدی بین ایران و شرکت نفت به امضا میرسد. ایران و شرکت نفت هر دو از امضای قرارداد تازه خوشحال بودند.
دولت ایران الغای قرارداد دارسی و انعقاد قرارداد جدید را به عنوان موفقیت در استیفای حقوق ایران اعلام کرده و به خاطر این پیروزی بزرگ جشن و چراغانی برپا میشود، ولی در حقیقت امضای قرارداد 1312 برای دولت انگلیس یک پیروزی بزرگ بود، زیرا به موجب آن 32 سال دیگر به قرارداد دارسی که در سال 1962 به پایان میرسید اضافه میشد.
قرارداد سال 1933، گذشته از زیانهای فراوان مالی و اقتصادی، از لحاظ اجتماعی – سیاسی هم نتایج بسیار زیانبخشی به بار آورد. نفوذ ویرانگر شرکت نفت و اینتلیجنت سرویس (سرویسهای اطلاعات و امنیت کشور انگلیس) روی مملکت سایه افکند. شرکت نفت انگلیس اقدام به ایجاد مرکز و ستاد کرد و با زد و بندها و توطئهگریها، عامل ترویج فساد و خیانت در همه شئون کشور شد و متأسفانه عوامل آنها در همه ارکان مملکت نفوذ داشته و در حقیقت شرکت نفت، دولت و قدرتی در داخل ایران بود تا جایی که مردم ایران هر نوع تغییر و تحولی در کشور را از طرف انگلیسیها میدانستند.
بیهوده نبود که مرحوم دکتر محمد مصدق، هنگام بحث درباره مضار قرارداد سال 1933 و مخالفت با قرارداد الحاقی گفت: «وجود شرکت نفت در این مملکت حیات ملی و استقلال کشور را به باد میدهد.» اما غارت نفت ایران توسط انگلیسیها به روال گذشته و برای سالهای زیادی همچنان ادامه داشت.
ادامه دارد...