صنايـــع شيــميایي و پتروشيمي از جمله صنايع مطرح در چند دهه اخير است و توجه خاص كشورها به اين صنايع باعث رونق روزافزون و توجه و فراگيري آن در جهان شده است، بهگونهاي که درحالحاضر صنايع شيميایي بعد از صنايع غذایي و خودروسازي سومين صنعت بزرگ جهان محسوب ميشود. در اين بين ايران به عنوان چهارمين توليدکننده نفت جهان و دومين دارنده ذخاير گاز دنيا، ۸۰درصد درآمدهاي صادراتي خود را از نفت و گاز تامين و تلاش ميکند تا پايان دهه جاري ۱۴درصد از بازار جهاني پتروشيمي را در دست بگيرد و ظرفيت توليد محصولات پتروشيمي خود را به ۲۳ ميليون تن در سال افزايش دهد.
طيف گستردهاي از مواد مصرفي، مواد اوليه و صنعتي از محصولات پتروشيمي است. در اوايل قرن بيستم توجه به نفت خام و گاز طبيعي به عنوان ماده اوليه براي تهيه بسياري از تركيبات مورد نياز انسانفزوني پيدا كرد. صنــــعت پتروشـــيمي تأمينكننده مواد مصرفي مورد نياز در بيشتر صنايع شيميايي، برق و الكترونيك، نساجي، پزشكي، خودروسازي، لوازم خانگي، غذايي و... است، همچنين يكي از مهمترين ويژگيهاي صنعت پتروشيمي ارزش افزوده بسيار بالاي آن است. بدين معني كه با تغييرات شيميايي و فيزيكي روي هيدروكربورهاي نفتي و گازي ميتوان ارزش محصول را به ميزان ۱۰ تا ۱۵درصد افزايش داد. از ويژگيهاي ديگر اين صنعت، تنوع محصولات آن و تأمين مواد اوليه هزاران كارگاه و كارخانه صنايع پاييندستي خود است كه از نظر اشتغالزايي و كسب درآمدهاي ارزي و قطع وابستگي، نقش بسيار مؤثري در اقتصاد كشور دارد.
در صنايع وابسته به نفت هر چه به سمت محصولات نزديك به بازار مصرف متمايل شويم، با فرصتهاي شغلي بيشتر و كم هزينهتر روبهرو هستيم. از طرفي همزمان با کشف نفت، صنايع وابسته به آن نيز در ايران شکل گرفت.
طي ساليان گذشته اکثر تجهيزات مرتبط با صنعت نفت از ديگر کشورها خريداري ميشد تا اينکه تلاشها براي توليد داخل افزايش يافت و کارشناسان این حوزه را برآن داشت تا خود دست به توليد و ساخت تکنولوژيهاي مورد نياز براي صنايع وابسته نفتي بزنند و هم اکنون هم بسياري از تکنولوژيهاي لازم براي صنايع وابسته به پتروشيمي توسط شرکتهاي توانمند ايراني طراحي و توليد ميشود. اغلب اين شرکتها با توجه به کاهش قيمت نفت و افزايش نرخ ارز به برخي مشکلات داخلي برخوردهاند اما به گفته خودشان بازار همچنان رونق دارد و بخش اعظم کار در حال پيشرفت است و حتي اگر قيمت نفت هم افول کند صنايع وابسته به آن به فعالیت خود ادامه میدهد و بازارشان چندان افول نميکند.
برای کسب اطلاعات بیشتر سراغ مديرعامل شرکت «مسيرسبز دلتا» رفتيم. اين شرکت بهطور رسمي از سال 1383 فعاليت خود را در زمينه طراحي و ساخت دستگاههاي مورد نياز صنايع نفت، گاز و پتروشيمي آغاز کرده است و هم اکنون پکيجهايي از قبيل تزريق مواد شيميايي، خنککننده آمونياک، سيستم روغن کاري کمپرسور، خشککننده هوا و توليد نيتروژن را طراحي، توليد و پيادهسازي ميکند.
آرش نصراللهي، مديرعامل اين شرکت درخصوص وضعيت بازار اين کار به «فرصت امروز» ميگويد: با توجه به شرايط کنوني، سرمايهگذاري در بخش صنعت همواره با ريسک بالايي همراه است اما هنوز هم بخش نفت وگاز از شرايط مناسبتري نسبت به ديگر صنايع برخوردار است و شايد پتانسيلهاي موجود در اين بخش بتواند عامل موفقيت شرکتها به شمار آيد. نصراللهي درخصوص ارزيابي بازار کنوني ميافزايد: با توجه به پايين آمدن قيمت نفت، توان دولت جهت تزريق نقدينگي در پروژهها کاهشيافته و اين امر باعث کند يا متوقف شدن روند اجراي بسياري از اين پروژهها شده است که به تبع آن روي شرکتهاي توليدکننده هم تأثير منفي خود را داشته است.
سرمايه اوليهو نيروي انساني
براي راهاندازي يک واحد توليدي براي طراحي و ساخت دستگاههاي مورد نياز صنايع نفت، گاز و پتروشيمي حداقل به سرمايهاي در حدود 20ميليارد ريال نياز داريد که 80درصد اين مبلغ صرف خريد سوله مناسب و تجهيز آن شده و باقيمانده جهت تأمين مواد اوليه به کار گرفته ميشود. بسياري از مواد اوليه از جمله لولهها و اتصالات و ... در داخل توليد ميشود و ميتواند مورد استفاده قرار گيرد، بخش کمي هم مانند پمپها بايد از کشورهايي چون آلمان تهيه شود.
همچنين حدود 3000 متر مربع فضاي کارگاهي و 250 متر مربع فضاي اداري مورد نياز است که با توجه به منطقه و شهر موردنظر براي راهاندازي شرکت و سوله، مبلغ مورد نياز براي آن متغير است. همچنين در زمینه نيروي انسانی به حداقل هشت نفر در بخش مهندسي، سه نفر در واحد اداري و 30 نفر پرسنل در بخش توليد نیاز دارید. يعني مجموعا در کوچکترين حالت شرکت، شرايط کار براي حدود 42 نفر مهيا ميشود.
مجوزها و شرايط لازم
اولين مجوز مورد نياز براي راهاندازي اين واحد توليدي، اخذ پروانه بهرهبرداري از وزارت صنعت است که پس از ثبت شرکت و طي مراحل اداري در دو يا سه ماه صادر ميشود. مهمترين مرحله، اخذ تأييديههاي لازم از شرکتهاي تابع وزارت نفت مانند شرکت ملي مناطق نفتخيز جنوب، شرکت طرح و توسعه صنايع پتروشيمي، شرکت مهندسي و توسعه نفت، شرکت مناطق نفتخيز مرکزي ايران و شرکت نفت فلات قاره ايران است که حداقل به هشت سال زمان نياز دارد. همچنين شرکتهاي اينچنيني غالبا مديريت خصوصي دارند و حمايتهاي دولت تنها در قالب حمايت از واحدهاي مستقر در شهرکهاي صنعتي بوده است. به علاوه کارشناسان معتقدند با توجه به ديگر صنايع و واحدهاي توليدي مورد نياز در روند ساخت تجهيزات، تنها در شهرهاي بزرگ و مناطق صنعتي مانند تهران، شيراز و اصفهان ميتوان چنين واحدهاي صنعتي را ايجاد کرد و تنها در مناطق اينچنيني ميتوان پروژهها را اخذ کرده و پيادهسازي کنيد.
انگيزه سرمايهگذاري
نصراللهي در ادامه درخصوص فرصتها و تهديدهاي اين سرمايهگذاري ميگويـــد: بزرگترين تهديد براي صنايع مرتبط با شرکت نفت، عدم ثبات قيمت ارز است که واحدهاي بسيار زيادي را طي سالهاي اخير با مشکلات عديده مالي مواجه کرده است و در صورت به وجود آمدن ثبات در آن و امکان نقل و انتقال بانکي ارزهاي ديگر کشورها باعث ايجاد انگيزه جهت سرمايهگذاري در اين بخش ميشود. وي در آخر معتقد است: درحالحاضر اکثر شرکتهاي سرمايهگذار در صنايع مختلف تنها به فکر تأمين هزينههاي خود هستند و با اميد به ايجاد ثبات اقتصادي در کشور رو به آينده حرکت ميکنند.