با اهالی ساختمان مشورتی کرده و تصمیم میگیرید که یک روز تعطیل تمامی درهای ورودی و نردهها را رنگ کنید؛ تا با این کار حال و هوای تازهای به نمای ساختمان ببخشید. حتی برای کم کردن هزینههای اضافی، به صورت خودجوش داوطلب میشوید که کار رنگ زدن را خودتان برعهده بگیرید! تماسی با دوستانتان گرفته و از آنها نیز میخواهید تا برای انجام این کار کمک تان کنند.
خلاصه اینکه بعد از کلی زحمت، البته توأم با تفریح و سرگرمی رنگ زدن تمام شده و همه از نتیجه کار راضی هستند. اما داستان به همینجا ختم نمیشود و وقتی فردا غروب خسته و کوفته به درِ ورودی ساختمانتان میرسید، حسابی شوکه میشوید! انواع و اقسام برچسبهای رنگارنگی را روی در تازه رنگ شده خود میبینید که تخلیه چاه و تعمیرات تاسیسات و هزار و یک چیز دیگر را به شما معرفی میکنند؛ اینجاست که حسابی عصبانی میشوید!
این برچسبها هر روز به در خانهها چسبانده میشوند و نمای خانهها را نازیبا میکنند. اگر صاحبان مشاغل تمایل دارند که با صرف هزینههای کمتر تبلیغات موثرتری داشته باشند، کاملا در اشتباه هستند، زیرا کمتر کسی علاقه دارد با افرادی که درِ منازلشان را زشت و بد منظره کردهاند، تماس گرفته و برای بر طرف کردن مشکل شان از آنها کمک بگیرد! اگر کمی دقت کنید، متوجه میشوید تبلیغاتی از این دست بسیار زیاد شده و این سوال را بهوجود میآورند که واقعا چنین تبلیغاتی میتوانند موثر باشند؟! در گزارش کوتاهی که میخوانید به نقد و بررسی اینگونه تبلیغات میپردازیم.
قبض های برقهای تقلبی
معمولا وقتی درِ صندوق پستی خانه را برای برداشتن نامهها و قبضهای مختلف آب، برق، گاز یا تلفن باز میکنیم، با سیل عظیمی از انواع ورقهای ریز و درشت روبهرو میشویم که به یکباره جلوی پای ما روی زمین میریزند. این اتفاق ناخوشایند باعث میشود که مجبور شویم همه روزه صندوق را از تبلیغات خدماتی و رستورانها خالی کنیم تا دوباره با چنین دردسری مواجه نشویم. در همین گیرودار اگر کمی بیدقتی کنید ممکن است قبضهای آب، برق و... را نیز روانه سطل زباله کنید! چون به لطف خلاقیت برخی از طراحان، تبلیغاتی تهیه میشوند که به شکل این قبضها بوده تا شما را وادار کنند به کالا یا خدماتشان توجه کنید! در نگاه اول ایده پردازی خوبی است اما در صورتی که به اشتباه قبضهایتان را دور بریزید، مسلما نظرتان عوض خواهد شد. پس میبینیم که باز هم چنین تبلیغاتی با موفقیت چندانی روبهرو نخواهند شد.
سریشتر از سریشم
جمله «نصب هر گونه آگهی در این مکان پیگرد قانونی دارد» کاملا تکراری شده و روی تمامی صندوقهای پست، برق، تلفن، ایستگاههای اتوبوس و... مثل همیشه خودنمایی میکند. حتی معنی این جمله را بچههای دبستانی نیز میدانند! اما افسوس که بعضی از دوستان دورهگرد نصاب تبلیغات خیابانی، از این جمله چیزی سر درنمیآورند و پوستر و تراکتهای خود را بدون توجه به این موضوع چنان با سِریشُم میچسبانند که حتی با کاردک نیز نمیتوان آنها را جدا کرد! گویا این دسته از افراد زحمتکش، به قول خودمانی سیریش این جور جاها شده و از این کارشان هم دست بردار نیستند! از همه اینها گذشته متاسفانه چند وقتی است تابلوهای راهنمایی و رانندگی، تنه درختها و تابلوی نام خیابانها نیز از این قاعده مستثنی نبوده و به چنین تبلیغاتی مزیّن شدهاند! تنها کارکرد اینگونه تبلیغات سردرگمی رانندگان و عابران پیاده، ایجاد زشتی در محیطهای شهری و آسیب رساندن به درختان است.
زیراندازهای رهگذران
دم غروب که هوا کمی خنکتر میشود، ازدحام و شلوغی پیادهروها را در خود میبلعد! درهمین حال حتی عبور از کنار فرد مقابل کار بسیار مشکلی است و نیاز به حرکات آکروباتیک و جاخالی دادنهای زیاد دارد! یک دفعه دستی با ورقی تبلیغاتی تا جلوی صورت شما بالا میآید و باید خدا را شکر کنید که به چشمتان نخورده است! اکثر مردم به اجبار این تبلیغات را می گیرند و حتی بدون نگاه کردن به محتوای تراکِت، چند قدمی جلوتر آن را روی زمین میاندازند. انگار نه انگار که سطل زبالهای همان نزدیکیها وجود دارد! تنها فایده چنین تبلیغاتی جایگزینی آن به عنوان زیراندازی است که فرصتی برای نشستن رهگذران روی سکوها و پلهها را فراهم میکند. این کاغذها علاوه بر قطع بیشتر درختان، به زحمات رفتگران سختکوش شهرمان نیز میافزایند!
پاخورهای الکی
وقتی بحث تبلیغات محیطی به میان میآید، نمیتوان این مبحث را از پیادهروها بیرون برد؛ زیرا در چنین مکانی افراد به راحتی در معرض تبلیغات قرار خواهند گرفت. همین موضوع باعث ابتکار خلاقانه در این زمینه شده و در بسیاری از کشورهای دور و نزدیک میبینیم که تبلیغاتی را روی سطح پاخور معابر طراحی میکنند. ما نیز در کشور خود چنین تبلیغاتی را به صورت تقلیدی داریم با این تفاوت که آنها در مقیاس بزرگ و با استفاده از مصالح خوب، به صورت خوانا و با مجوز این کار را میکنند، و ما...! نمونه کپی کاری شده نامناسب چنین تبلیغاتی برچسبهای است که در نهایت با ابعاد ورقه A4 به کف پیادهروها چسبانده میشوند.
خواندن این تبلیغات به دلیل کوچک بودن نوشتهها یا کثیف شدن آنها بسیار مشکل است. همچنین خیلی زود در اثر سایش از بین می روند یا ناخوانا میشوند. این نوع تبلیغات باید به اندازهای باشند که فرد از دور محتوای تبلیغی را خوانده و خیلی سریع اطلاعات مورد نظرش را دریافت کند، نه اینکه در حال قدم زدن، فرد جلویی ما یک دفعه بایستد تا متن تبلیغاتی را بخواند! خودتان بهتر میدانید که چنین اتفاقی بهجز برخورد کردن ما با فرد مذکور و نقش بر زمین شدن هر دوی ما هیچ نتیجه دیگری ندارد!
یادگاریهای مدرن
در آخر بد نیست تبلیغاتی مشابه برچسبهای در منازل را نیز نقد کرده و به داخل اتوبوسهای بی.آر.تی نیز سرکی بکشیم! در پشت صندلیهای مسافران جایگاهی برای تبلیغات در نظر گرفته شده است که به جای تبلیغات اصولی، بیشتر شبیه کاردستی بچههاست! در پشت قسمتهای طلقی، کارتهای ویزیت درهم و نامرتبی را میبینیم که به زور بازوی فراوان زیر آنها جای خوش کردهاند! درست است که این جایگاهها برای همین منظور طراحی شده، اما باید هزینه تبیلغاتی به مرکز مربوط پرداخت شود تا پیمهای طلق را باز کرده و طرح مورد نظر را در داخل جایگاها قرار دهند. ناگفته نماند تعداد این کارتها بعد از مدتی زیاد شده و دیگر خوانا و موثر نخواهند بود.