برند از بحث های رایج و جذاب روز است که در هر جا پیرامون آن سخنی گفته می شود. شرکت ها مبالغ بسیاری جهت برنامه ریزی و اجرا در این زمینه صرف می کنند. هر روزه، نتایج تحقیقات جدید منتشر می شود و ماحصل تلاش های متعدد برای یافتن معجونی سحرآمیز جهت مدیریت برند، توسعه چارچوب ها و مدل های نوین است.
به طور خاص، از اواسط دهه 80 میلادی پژوهشگران و فعالان بازار به کاوش پیرامون گستره، عمق و پتانسیل های برند پرداخته اند. مفاهیم متعدد و متنوعی در کنار ایده ها و چارچوب های نظری ظهور و بروز یافتند و در نتیجه طیف وسیعی از دیدگاه ها درباره اینکه امروزه برند چگونه باید مفهوم سازی و مدیریت شود، پدید آمده است.
از این رو دستیابی به برداشتی فراگیر در موضوع مدیریت برند مسئله پیچیده ای ست. کتاب مدیریت جامع برند، مکاتب، ارزش گذاری و توسعه برند ملی نوشته سیدحمید خداداد حسینی و مهران رضوی در 11 فصل به این مقوله پرداخته و در فصل های اول، واژه های کلیدی در گستره مدیریت برند را مطرح کرده است. در بخشی از این کتاب می خوانیم: دستیابی به درجه بالای وفاداری هدفی مهم در فرآیند برندگذاری است.
مصرف کنندگان وفادار، مصرف کنندگانی ارزشمند هستند، چراکه یافتن مشتریان جدید از حفظ و نگهداری مشتریان موجود پرهزینه تر است. برندها با ایجاد نقاط شخصی و ثابت در تجربیات خرید مصرف کنندگان، ابزار مهمی در ایجاد وفاداری محسوب می شوند. مفهوم وفاداری به برند در قالب رویکرد رابطه ای مطرح است و هدفش پاسخ به این سوال است که چرا و چگونه مصرف کنندگان وفادار به یک نام در انتخاب خود به تدریج تحلیل می روند.
مصرف کنندگان تمایل دارند به برندها ویژگی های انسانی نسبت دهند. توجه راهبردی به شخصیت برند، در طول سال های گذشته رو به گسترش بوده است. شخصیت برند بخش عمده ای از سیستم های هویتی را در کتاب های کلاسیک مدیریت برند به خود اختصاص می دهد. این کتاب در 340 صفحه توسط دفتر پژوهش های فرهنگی به چاپ رسیده است.