آیا می دانستید فرهنگ بازاری مجموعه مفروضات متفاوتی با فرهنگ سلسله مراتبی دارد؟ باتوجه به اینکه عمدتاً بعد از دهه 60 قرن بیستم سازمان ها با چالش های رقابتی تازه مواجه شدند، طرح فرهنگی دیگری از سازمان توسط صاحب نظران ارائه شد. واژه بازار در اینجا مترادف با کارکرد بازارشناسی نبوده، مرتبط با مصرف کنندگان در بازار نیز نیست بلکه به گونه ای از سازمان گفته می شود که خود به مثابه یک سازمان عمل می کند.
این نوع از سازمان به جای امور داخلی به سوی محیط خارجی جهت گیری دارد. تمرکز بر تعامل با ذی نفعان خارجی مشتمل بر ارائه کنندگان، مشتریان، پیمانکاران، اتحادیه ها و... است. به رغم فرهنگ سلسله مراتبی که در آن کنترل داخلی ازطریق قواعد، شغل های تخصصی شده و تصمیمات متمرکز صورت می پذیرد، در سازمان با فرهنگ بازاری، این کار اساساً ازطریق سازوکارهای بازار اقتصادی و عمدتا تبادل پول انجام می شود.
یعنی تمرکز عمده این نوع از سازمان تبادل با سایر اجزاست تا مزایای رقابتی ایجاد شود. سودآوری، بازده ملموس، قدرت در بازار، دستیابی به اهداف و حفظ مشتریان، اهداف اساسی سازمان هستند. بنابراین ارزش های غالب در این نوع از فرهنگ سازمانی رقابتی عمل کردن و بهره وری است.
مفروضه های اساسی فرهنگ بازاری آن است که محیط خصمانه بوده، مشتریان مشکل پسند هستند، سازمان در کار تقویت جایگاه رقابتی خود است و کار عمده مدیریت، هدایت سازمان به سوی بهره وری است. فرض بر این است که یک مقصد روشن و استراتژی تهاجمی به تحقق این دو منجر می شود.
آنچه سازمان را در این فرهنگ به هم پیوند می دهد، تأکید بر پیروزی در رقابت است. تأکید بلندمدت بر اقدام رقابتی و دستیابی به اهدافی پایدار است. در این حالت موفقیت به صورت نفوذ در بازار و سهم بازار تعریف می شود و رهبری بازار از اهمیت بسیاری برخوردار است.