موضوع تبدیل ایران به هاب انرژی منطقه به واسطه بین شرق و غرب واقع شدن و شمال و جنوب واقع شدن کشورمان و این موضوع که اختلاف افق بین شرق و غرب می تواند باعث اختلاف مصرف انرژی شود و همچنین در شمال و جنوب می تواند تغییر ساعت پیک مصرف را باعث شود، فرصت مغتنمی برای ایران است.
در کنار این، ایران دارای منابع گازی فراوان است و در زمینه تولید برق هم با 73هزار مگاوات تولید برق جزو رتبه های بالای دنیا است. این عوامل می تواند دست به دست هم بدهد و کشورمان را به هاب انرژی در حوزه برق و گاز تبدیل کند.
به این ترتیب که در شرق کشور که انرژی ارزان است، از هر کشوری که برق و گاز مازاد دارد، این انرژی ها را خریداری کنیم و در غرب کشور که گران تر است بفروشیم. به این ترتیب همین خریدوفروش منجر به درآمد ارزی برای کشور می شود.
از طرفی اگر ما از طریق شمال به ارمنستان، گرجستان و روسیه متصل شویم و به دلیل اینکه قیمت و پیک مصرف برق در مناطق سردسیر روسیه در تابستان و زمستان فرق می کند، می تواند این برق مورد استفاده در کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار بگیرد و از این رهگذر هم ایران می تواند درآمدهای ارزی از این سوآپ برق داشته باشد. بنابراین این موضوع که ایران به هاب انرژی تبدیل شود، واقعاً یک مسئله شدنی است که تاکنون توجه زیادی به آن نشده است.
در عین حال باید خط لوله گاز در کنار مرزهای ایران داشته باشیم که از طریق شبکه خط لوله، گاز ارزان قیمت و مازاد کشورهایی مانند ترکمنستان را خریداری کنیم و به کشورهایی که گاز گران تر است، بفروشیم. یعنی یک مدیریت گاز و برق انجام دهیم که منجر به خرید و فروش و سوآپ و استفاده از منابع داخلی کشور باشد که درآمد ارزی برای کشور شود. در مجموع پیش بینی من این است که از محل سوآپ بتوانیم به 20 تا 30 میلیون دلار درآمد ارزی دست پیدا کنیم.
اما در رابطه با پتانسیل ها هم با توجه به رتبه بالای ایران در تولید گاز دنیا و همچنین با توجه به وضعیت صنعت برق و ظرفیت نصب شده قابل توجه و همسایگان بسیاری که در اطراف ما به برق و گاز نیاز دارند و در عین حال با توجه به این موضوع که در شرق کشورمان انرژی ارزان تر و در غرب کشورمان گران تر است، فرصت بسیار طلایی است که می تواند ایران را به هاب انرژی منطقه تبدیل کند.
اما اینکه آیا می توانیم بگوییم این کار را امروز انجام بدهیم یا خیر، به نظر می آید به دلیل مسئله تقاضا و اینکه اتصال ما به کشورهای همسایه می تواند وابستگی امنیتی، سیاسی و سوق الجیشی برای کشورمان به وجود بیاورد، باشد.
متأسفانه برخی در وزارت نفت می گویند امروزه صادرات گاز با خط لوله مقرون به صرفه نیست ولی به این موضوع توجه ندارند منافع مالی که از وابستگی کشورهای هدف به ایران فراهم می شود موجب می شود بتوانیم بازارهایی را در اختیار بگیریم و این موضوع با ارزشی است و نقش ایران را در منطقه بیشتر می کند و می تواند محور توسعه بازرگانی و روابط بین المللی ما باشد. همچنین می تواند روابط ما را با کشورهای همسایه محکم تر می کند و از حالت تنش زایی در می آییم و به سمت تنش زدایی می رویم.
البته دولت باید به این موضوع و باور رسیده باشد که هنوز نرسیده است و دولت هنوز تفکر صادراتی غالب ندارد و از گذشته هم بحث واردات بیشتر بوده است و کشور بیشتر به سمت واردات بوده تا صادرات.
این در حالی است که در دولت مقام مسئولی وجود ندارد که به شکل همه جانبه به دنبال صادرات باشد. به نظر می رسد باید این موضوع روشن و نهادینه شود و از فرصت ها استفاده کنیم و کشور را به سمت صادرات غیر نفتی ببریم و درآمد های ارزی را برای کشور ایجاد کنیم.
این در حالی است که امروز صادرات را نه به عنوان یک انتخاب بلکه به عنوان یک الزام باید ببینیم، زیرا از طرفی هم ما نیاز به صادرات داریم و باید سعی کنیم ارتباط زیادی با خارج داشته باشیم تا بازارها را در اختیار بگیریم.
اگر بازارها را در اختیار بگیریم، منجر می شود که اجناس تولیدی ما رقابتی تر شود و تمام اینها به مقوله صادرات برمی گردد که در کشور در مورد آن صحبت می کنند و در افق 1404 هم آمده است اما در عمل نهادها و تشکل ها و افراد واردکننده زورشان نسبت به صادرات می چربد و توجه زیادی به صادرات نمی شود.
دبیر کل فدراسیون صادرات انرژی