یک واقعیت تلخ در آمریکا وجود دارد و آن اینکه مردمی که فقیر بهدنیا میآیند، به احتمال خیلی زیاد در همان وضعیت باقی میمانند. دو اقتصاددان دریافتهاند که دانشآموزان فقیری که در مناطق دارای شکاف درآمدی بالا بزرگ میشوند بهاحتمال بسیار بیشتری نسبت به دانشآموزانی که در مناطق دارای شکاف درآمدی کمتر هستند، ترک تحصیل میکنند.
ملیسا کارنی، اقتصاددان دانشگاه مریلند و فیلیپ لوین از کالج ولسلی دراینباره مینویسند: «دستیابی به تحصیلات بالاتر یک مسیر کلیدی است که از طریق آن یک نفر با پیشینه درآمد پایین میتواند خود را در توزیع درآمد بالا کشیده و به طبقه متوسط یا حتی بالاتر برسد.»
طبق تحقیقات این دو اقتصاددان که در موسسه Brookings ارائه شد، اگر بچههای متعلق به قشر کمدرآمد جامعه با ترک تحصیل نسبت به شکاف میان واقعیت اقتصادی خودشان و زندگی طبقه متوسط جامعه واکنش نشان دهند، این امر به تداوم ضرر اقتصادی و ایجاد مانع در تحرک به سمت جلو خواهد انجامید. آنها در تحقیقاتشان دریافتند که میزان شکاف بین خانوارهای پنجاهمین صدک و آنهایی که تنها در دهمین صدک هستند کمک میکند تا بفهمیم که آیا پسرها ترک تحصیل میکنند یا خیر. به گفته این اقتصاددانها، دلیل پسرهای این قشر برای ترک تحصیل این است که از نظر آنها استاندارد طبقه متوسط فراتر از دسترس آنهاست.
این اقتصاددانها با نگاهی به پسرانی که مادرانشان ترک تحصیل کردهاند، دریافتند که حدود 25درصد از این پسرها اگر نابرابری زیادی در توزیع درآمدها وجود داشته باشد، درس و مدرسه را رها میکنند. برعکس، اگر شکاف توزیع درآمد کم باشد تنها 19درصد از پسرهایی که مادرانشان ترک تحصیل کردهاند، حاضر به رها کردن تحصیل میشوند. خیلی کم پیش میآید که تصمیمی اقتصادی به اندازه ترک تحصیل به اقتصاد ضربه بزند. ترک تحصیلکردههای دبیرستانی درآمد واقعا کمی دارند و نرخ بسیار بالاتری از بیکاری را نیز به خود اختصاص میدهند. آنهایی که تحصیلات دبیرستان را تمام میکنند بهطورمیانگین هر هفته حدود 200 دلار درآمد بیشتری دارند. فارغالتحصیلان کالج بهطورمتوسط بیش از دوبرابر ترک تحصیلیهای دبیرستان درآمد کسب میکنند.
با توجه به این معیار، تمام کردن تحصیلات دبیرستان باعث میشود فرد در تمام طول زندگی حدود نیم میلیون دلار درآمد بیشتری کسب کند. همچنین، احتمال اینکه افراد دارای سطح بالاتری از آموزش بیکار بمانند، بهویژه در رکود اقتصادی، بسیار کمتر است. درطول بحران اقتصادی، از هر شش نفر ترک تحصیلکرده یک نفر بیکار بود، درحالیکه در میان کالج رفتهها تنها یک نفر بیکار بود. در سال 2009 که وضعیت بیکاری کمترین حد را داشت نرخ بیکاری میان ترک تحصیلکردهها از کالج رفتهها بیشتر بود.
هدف تحقیق کارنی و لوین این بود که ثابت کنند نابرابری درآمدی بیشتر از سایر عوامل از جمله نژاد یا عملکرد مدرسه میتواند بر بیشتر شدن این شکاف تاثیر بگذارد. آنچه آنها دقیقا از این تحقیق بهدست آوردند این بود که دست کم برخی پسرها مدرسه را ترک میکنند «نه به این خاطر که با تحصیلات آکادمیک مشکل دارند، بلکه احتمالا به این خاطر که میفهمند آنچه در مدرسه بهدست میآید کمتر از چیزی است که باید باشد.»
به عبارت دیگر، افرادی که فرصت تکمیل تحصیلات دبیرستان را دارند و حتی میتوانند در کالج تحصیل را ادامه دهند، آن را رها میکنند چون نمیدانند که ادامه تحصیل چقدر میتواند به آنها کمک کند و برایشان ارزش داشته باشد.
* منبع: wsj