سرشماری، اگر چه امروز واژه ای آشنا برای ما است اما تا چند دهه پیش هنوز بخش مهمی از مردم ما با سرشماری آشنا نبوده و از هرگونه همکاری با ماموران سرشماری در این باره خودداری می کردند. اگر چه هنوز هم برخی از لایه های اجتماعی به دلایل فرهنگی و غیر آن ترجیح می دهند اطلاعات مربوط به زندگی شخصی خود را به طور شفاف در اختیار ماموران سرشماری قرار ندهند.
کشورهای اروپایی بسیار زود هنگام و همزمان با پای نهادن به عصر صنعتی شدن به ضرورت اطلاعات و آمار پی بردند و تلاش کردند از این راه، تصمیم سازی های خود را بر پایه اطلاعاتی متقن بنا کنند. در اواخر قرن 17 میلادی بود که نخستین سرشماری ها در کشورهای اروپایی آغاز شد و خیلی زود با ماشین آلات و زبان این کشورها وارد کشورهای عقب مانده یا عقب نگه داشته شده شد. در ایران در سال 1291 بود که برای نخستین بار میرزا حسن خان سپهسالار با وضع قانون مجلس تنظیمات، وظیفه سرشماری را در همه ایالت های آن روز ایران بر عهده این مجلس های محلی گذاشت. این سرشماری البته براساس متدهای متداول سرشماری نبود اما با این وجود نخستین تلاش ها برای جمع آوری اطلاعات نفوس مسکن در ایران تلقی می شود.
سرشماری به مفهوم امروزی آن از سال 1318 آغاز شد؛ زمانی که ایران تحت مدرنیزه آمرانه رضا خان میرپنج، وارد عصر جدیدی از حیات سیاسی و اجتماعی خود شد. این سرشماری براساس مدل دوفاکتو انجام شد، اما با این حال در همه شهرها انجام نشد و تنها تلاش شد شهرهای بزرگ را پوشش دهد. رفته رفته سرشماری در ایران تبدیل به یک رویه شد و هر 10 سال یک بار برگزار می شود.
اما با وجود این قدمت هنوز برخی عوامل فرهنگی مانع از برگزاری موفق سرشماری در ایران است. نخستین مانع به باورهای فرهنگی ما شرقی ها و به خصوص ایرانی ها برمی گردد. زیست سالیان دراز ما تحت حکومت های مستبد و پایمال شدن تاریخ ما زیر سم اسبان اسکندر و چنگیز و تیمور لنگ، شرایطی را در ناخودآگاه ما رقم زده است که هنوز صدای پای ناامنی و شمشیر برهنه و دستان غارتگر این فاتحان نامدار در ضمیر ما نهفته است و مانند یک ژن وراثتی نسل به نسل منتقل می شود. همین احساس ناامنی و خطر غارت شدگی در فرهنگ ما تاثیر عمیقی نهاد.
پوشیدن سِر، یکی از مهم ترین رفتارهای اجتماعی است که هنوز خانواده ها به عنوان یک گزاره مهم به فرزندان خود می آموزند. در قرون قبل، این گزاره فرهنگی تا آنجا قدرت داشته که حتی پایش به آموزه های علمی، دینی و عرفانی هم کشیده شده بود و علوم، رتبه بندی شده بودند و از قرار گرفتن آن در اختیار نامحرمان خود داری می شد. جعل واژه سرالاسرار هم شاید از همین بوده است که نشان دهنده طبقات و لایه های اسراری بوده است که شیوخ به اهلیت مریدان در اختیارشان می گذاشتند.
رسوخ سرشماری در چنین فرهنگی با چنین لایه های سخت و غیر منعطفی البته کار ساده ای نیست. در دهه های گذشته (لااقل تا هفتاد یا هشتاد سال پیش)شکاف عمیق میان دولت - ملت موجب شده بود که به خصوص در بخش های سنتی تر جامعه و جوامعی که کمتر مظاهر مدرنیته آمرانه در آن رسوخ یافته بود، پوشیدن اسرار زندگی شخصی از ماموران حکومت به شدت و با سخت گیری و وسواس رعایت می شد. دادن اطلاعات به ماموران سرشماری به مثابه ضربه پذیر شدن در برابر حکومت تلقی می شد. این باور با انجام سرشماری های سنواتی مختلف رفته رفته کم رنگ شد اما هنوز در برخی از لایه های اجتماعی رد پای آن را می توان یافت.
شاید یکی از عواملی که در دوره کنونی همکاری برخی اقشار با ماموران سرشماری را تحت تاثیر قرار می دهد، موضوع یارانه های نقدی باشد. خیز دولت برای حذف دهک های پردرآمد این دغدغه را برای برخی خانوارها به وجود آورده است که احتمالا دولت از این اطلاعات برای حذف یارانه شان استفاده خواهد کرد. بر این اساس ضرورت دارد دولت اطمینان های لازم را به مردم در این باره بدهد تا نگرانی های مربوطه موجب نشود صحت آماری این سرشماری مخدوش شده و برنامه ریزی های آینده کشور را تحت تاثیر قرار دهد.
دبیر گروه بانک و بورس