مهمترین مسئله برای ایجاد تحول سازمانی شناخت نیازهای سازمان، توسعه شایستگیهای منابع انسانی و توجه به ایجاد انگیزه در کارکنان برای حرکت به سمت مسیر تحول و نوآوری است.
مدیریت و تحول مفهومی است که بر دانش علمی، شهود، خردمندی، بینش و نوآوری استوار است. در محیطهای پرچالش و دانش محور کنونی تنها سازمانهای نوآور میتوانند موجودیت خود را حفظ کرده و به نیازهای مشتریان و ذینفعان در اسرع وقت پاسخ دهند.
همچنین میتوان ادعا کرد، سازمانهای نوآور فرآیند ایجاد تغییرات نو، سازنده و موفق را در بازار طراحی و مدیریت میکنند. «پیتر دراکر» معتقد است، نوآوری را میتوان بهعنوان ابزار ویژه مدیران و کارآفرینان به این معنا که توسط آنها بهرهبرداری از تغییر بهعنوان یک فرصت کسبوکار یا خدمات مختلف باشد، تعریف کرد. پاول اومر معتقد است: تحول و نوآوری لایههای زیرین و بنیادین چرخه تجاری را تشکیل میدهند و فرآیندهایی هستند که ارتقای استانداردهای زندگی را در بلندمدت رقم میزنند.
برای ایجاد تحول در سازمان باید بتوانیم سطوح آن را شناسایی کنیم.
به طور کلی، سازمان با سه دام تحول روبهرو هستند. این دامها آنقدر جذاب هستند كه ممكن است رهبران به دفعات در دام یك یا هرسه آنها بیفتند. این دامها عبارتند از:
دام اول:
• عدم همسویی برنامههای تحول با اهداف و استراتژیهای سازمان: در این دام طرحهای تحول در سازمان توسط مشاوران و متخصصان در حالی تدوین میشود که این طرحها با ماموریت، اهداف و استراتژیهای سازمان همسویی ندارد و اجرای آن نیز با وجود تحمل هزینههای زیاد و صرف وقت و همچنین تلاش و کوشش فراوان مجریان آن هیچگاه به ثمر نمیرسد.
دام دوم:
• ایده نوظهوری: دومین دام این است که سازمانها به دلیل خسته شدن از فعالیتهای بینتیجه یا مشابه به دنبال روشهای نوظهور میروند. دائما از مشاوران، مدیران و کارکنان میخواهند که به دنبال خلق ایدههای جدیدی باشند که از رویههای فعلی متفاوت باشد، غافل از اینکه آیا سازمان ظرفیت همراهی با فعالیتهای نوظهور و جدید را دارد؟ آیا توانایی کارکنان و چابکی آنها به ایجاد زمینههای نوظهور و حفظ و توسعه آن کمک میکند؟ آیا مشتریان خواهان آن هستند و حاضرند برای آن هزینه کنند؟
دام سوم:
• کم توجهی به ارزیابی مستمر برنامه و نتایج گام به گام: در این دام برنامههای تحول به واحدهای مجری ارائه میشود و تا زمان دریافت نتایج پایش و مانیتور موثر و علمی صورت نمیگیرد. در این صورت، پس از ماهها صرف وقت، هزینه و انرژی مشاهده میشود که انجام برنامهها محقق نشده، زیرا مسائل و مشکلات حین اجرا نادیده گرفته شده است.