صنعت نساجی در ایران پیشینهای درخشان دارد. در روزگاری نه چندان دور ایران به کشورهایی چون روسیه، لهستان، آلمان و حتی انگلیس که نساجی در آن صنعتی قدیمی است، پوشاک صادر میکرده است. اما چندین دهه است که ورق به طور کلی برگشته است. بازار ایران مملو از اجناس وارداتی و به ویژه چینی شده است. این امر چه دلایلی میتواند داشته باشد؟
در این ارتباط کاظم عمید، معاون فنی انجمن نساجی ایران با اشاره به پیشینه ایران در صنایع نساجی به «فرصت امروز» میگوید: اصولاً نساجی با توجه به ارزش افزوده و تنوع مشاغلی که در خود جایداده همواره در اقصی نقاط جهان دارای جایگاه ویژهای است و اکثر کشورها با توجه به امکانات خود سعی در توسعه این صنعت داخل مرزهایشان دارند، این در حالی است که در ایران نیز از سال 1304 که اولین کارخانه نساجی به صورت رسمی فعالیت خود را آغاز کرد، زمینههای رشد را طی کرد، به طوری که اکنون نساجی ایران شامل کلیه مراحل تولید الیاف، ریسندگی، بافندگی، رنگرزی و چاپ و در نهایت تولید منسوجات است و در تمام مراحل، امکانات مناسبی در اختیار دارد.
عمید در ادامه این صنعت را خصوصیترین صنعت موجود کشورمان معرفی کرد و افزود: هرچند در گذشتههای دور صنعت نساجی ایران با سرمایه دولت سرپا بوده است اما کم کم خصوصیها وارد صنعت نساجی شده و زیربنای خوبی برای خود تدارک دیدند. اما این صنعت همانند برخی از صنایع خصوصی دیگر در میان مقامات دولتی لابی قدرتمندی نداشته و همواره به همین دلیل درحاشیه قرار گرفته است درحالی که یکی از مهمترین صنایع در ارزش افزوده و اشتغالزایی است.
معاون فنی انجمن نساجی ایران به انجام خصوصیسازیهای غیر اصولی برخی کارخانجات دولتی اشاره و تصریح کرد: قبل از انقلاب چند تولیدی مطرح داشتیم که تولیداتشان افتخاری بر تن ایرانیان و حتی خارج از کشور بود، ولی به دلیل اجرا نشدن اصولی موضوع خصوصیسازی که از همان ابتدا به بیراهه رفت این کارخانهها همچون چیتسازی، نساجی مازندران و چند نمونه دیگر بدون برنامه به افراد غیرمتخصص واگذار شدند و در نهایت تقریباً برخی از آنها با تغییر کاربری به فراموشی سپرده شدند.
این کارشناس صنعت نساجی در ادامه به تجارت صنعت نساجی در کشورمان اشاره میکند و میافزاید: براساس آمار، کل تجارت صنعت نساجی ایران 9 میلیارد دلار در سال است که از این رقم 30درصد را تولید داخل و 70 درصد را واردات به خود اختصاص داده است و از این حجم واردات فقط 7 درصد از مبادی قانونی صورت میگیرد و مابقی قاچاق میشود. از اینرو چگونه میتوان انتظار داشت نساجی بتواند روی پای خود بایستد و همانطور که قبلا نیز اشاره شد، این سرمایههای خصوصی بوده که تا همین جا هم صنعت را روی پا نگه داشته که حاصل همت متخصصان بوده است. این در حالی است که اگر به آمار اشتغالزایی صنعت نساجی ایران توجه داشته باشیم، درخواهیم یافت که مجوز واردات یا بهطور کلی واردات چه قانونی و چه غیرقانونی سم مهلکی بر پیکره تولید کشورمان است، چون اکنون حدود یک میلیون و 200هزار نفر در صنعت نساجی کشور فعالیت دارند و چیزی حدود 260هزار نفر در صنعت تولید پوشاک که البته این آمار در واقع آمار دقیقی نیست، چون منابع مشخصی برای تأیید آن هنوز مشخص نشده است.
عمید دهه 80 شمسی را طلاییترین دوران نساجی ایران دانسته و میگوید: اگر نتوانیم شرایط را مدیریت کنیم، دوباره شاهد از بین رفتن صنعت و موج تازهای از بیکاری در این صنف خواهیم بود، چون قبل از دهه 80 با توجه به شرایط مشابه رکود مطلق بر نساجی ایران حاکم شد، اما با افزایش ناگهانی قیمت دلار و کاهش واردات، تولیدکنندگان فرصت بازسازی و نوسازی توان خود را داشتند تا جایی که به دلیل تورم، چشم و ذائقه مردم به قیمتهای بالا عادت کرد اما دوباره با توجه به سیاستهای دولت از جمله تجارت ترجیحی با ترکیه و سوریه به عنوان دو رقیب اصلی نساجی کشورمان زمینه واردات گسترده فراهم شد که این سم مهلکی بر نساجی ایران است.
این کارشناس صنعت نساجی، بهترین راه مبارزه با این سیر نزولی را فراهم کردن همان شرایط دهه80 یعنی امکان استفاده تولیدکنندگان واقعی از منابع مالی ارزان دولت با راهکارهای مشخص میداند و میافزاید: چرخه تولید نساجی ایران از مزارع پنبه آغاز میشود و در نهایت پوشاک تن ما خواهد شد، بنابراین اگر دولت بتواند با فراهم کردن شرایط مثل ترکیه تولید ارزانقیمت را فراهم کند، جای تردید نیست نساجی ایران نه تنها نیاز داخلی را تأمین خواهد کرد، بلکه زمینه مناسبی برای صادرات خواهد شد.