امروزه سازمانها در یک محیط بیثبات بهسر میبرند و برای حفظ موجودیت خود چارهای جز سازگاری با محیط ندارند. سازمانها تلاش میکنند با تغییر نشان دهند که نسبت به گذشته و وضعیت اولیه یک تفاوت اساسی در خود ایجاد کردهاند.
با نظر در طبیعت میتوان تغییرات را در چرخه سالانه عمر طبیعت مشاهده کرد. پاییز، زمستان، بهار و تابستان این چرخه و تغییر فصلها مستلزم پاسخهای متفاوتی است که از سوی انسان به آنها داده میشود. سلامت زندگی ما پاسخهای متفاوتی است که به این تغییرات میدهیم. بنابراین موجودیت و کارآیی سازمانهای امروزی نیز به تغییرات در نیروی انسانی، استفاده از تکنولوژیهای جدید، رقبا، ادغام شرکتهای در یکدیگر و اعمال مدیریت جدید بستگی دارد. این موارد عامل تغییرند؛ اما تغییرات همواره با موانع و مقاومتهایی مواجه هستند.
اندیشمندان معتقدند از هر سه تغییری که در سطح سازمانها انجام میشود یک تغییر موفق بوده است. کسی که تحول میْآفرینند، ابتدا باید بداند که چرا میخواهد تغییرات ایجاد کند و این تغییرات را چگونه و با چه هزینهای شروع و به پایان خواهد رساند. برای اینکه بتوانیم تغییرات موفق داشته باشیم باید به چند نکته توجه کنیم. اول: تغییر مستلزم همراهی افراد یک سازمان با مدیریت آن سازمان است به معنای دیگر، احساس تعهد در اعضای یک سازمان زمینه لازم را برای ایجاد تغییر فراهم میکند؛ دوم: جایگاهسازی تغییراست به طوری بتوانیم احتمال پیادهسازی تغییرات را به حداکثر برسانیم. هرقدر اعتقادها، باورها و نگرشهای افراد برای تغییر آماده باشد، تغییرات در کاهش نیروی انسانی، استفاده از تکنولوژی جدید، ادغام موسسات در یکدیگر، تغییر قوانین و تغییر مدیرعامل سازمان به آسانی شکل میگیرد؛ سوم: استفاده از دیدگاه افراد آگاه در تغییر سازمان است.
پژوهشهای در این زمینه بیانگر این مطلب است که سازمان باید نیاز به تغییر را در خود تجزیه و تحلیل کند و بتواند چشمانداز جدیدی خلق و حس ذهنی شکل دهد تا بتواند از هبری قوی که تغییرات را هدایت میکند، حمایت نماید. تغییر نیازمند هم آوا ساختن حامیان سیاسی و مستلزم توانمندسازی ساختار سازمانی و درگیر کردن افراد با آن است. تغییر نیازمند نهادینگی است که در صورت نهادینه شدن تغییرات، افراد سازمان، زندگی تازهای را شروع خواهند کرد و روح جدید در کالبد فعالیتهای سازمانی خود خواهند دمید. بنابراین مدیریت تغییر فرآیند حرکتی از وضعیت فعلی به سمت چشمانداز در آینده است که با انتقال همراه است و میتواند به نوبه خود برای برخی افراد سختی به همراه داشته باشد در صورت انجام موفق و تطبیق آن با عوامل محیطی سازگاری شکل میگیرد و کامیابی در انجام وظایف جدید سازمانی ایجاد میشود.