«اگرچه آبی رنگ روحانیتری است ولی هرگز این رنگ نمیتوانست نمایانگر جهش قدیمیترین بانک ایرانی به سمت تحول، رشد و پویایی بیشتر باشد.» استاد دانشگاه سوره در گفتوگویی در مورد رنگ نارنجی جدید لوگوی بانک سپه، ادامه داد: «این رنگ نماد پویایی و نشاط و رنگ مورد علاقه جوانان است» و «تاکیدی بر ارتباط نزدیکتر و صمیمانهتر این بانک با مشتریان دارد» و «القای حس درخشش و تلالو و نیز امیدبخشی» میکند. وی در ادامه ادعا میکند این رنگ حس «بانکداری اسلامی» میدهد و «از سلامت این بانک» حکایت دارد و به معنای «دوری از فساد اقتصادی» است. وی هنوز به این همه معنا بسنده نمیکند و در توضیح رنگ خط باریکی که به لوگو اضافه شده، میگوید که این رنگ «منطبق با حوزه تجاری و اقتصادی» هم هست. در پایان از گرایش به رنگ نارنجی بهعنوان نمادی از «نیاز جهان به انگیزه، انرژی و شجاعت» اشاره دارد.
این همه توضیح، تفسیر و ارتباط دادن یک خط باریک در لوگو، به چنین مفاهیم انتزاعی و کلی، بیاستدلال و بیربط مانده و توضیحی داده نشده است که چرا و چگونه رنگ نارنجی، هم نماد بانکداری اسلامی است و هم نماد سلامت و هم نماد دوری از فساد اقتصادی و کلی نشانهها و نمادهای دیگر.
در علم نشانهشناسی، تنها نمادهایی بهعنوان نشانه پذیرفته میشود که مردم یک جامعه در یک زمان مشخص، در مورد اشاره و معنای ضمنی آن کمابیش اتفاقنظر داشته باشند. آیا مخاطبان این لوگو، مردم ایران، در سال ۱۳۹۳ با دیدن رنگ نارنجی به این معانی پی میبرند و پیام لوگو را دریافت میکنند؟ نشانهها در کنار نشانههای دیگر معنا میشوند. رنگها هم نشانههایی هستند که به تنهایی و در ذات خود هیچ معنای مشخصی ندارند. تلاش برای سوار کردن معناها به رنگها، بیتوجه به همنشینی نشانههای دیگر و بیتوجه به فرم گرافیکی آن، خود نشانهای از این است که هیچ ایده مشخصی برای انتخاب رنگ نارنجی برای لوگوی بانک سپه وجود نداشته است. در آن گفتوگو، به معناهای بسیاری هم برای آبی قبلی و خاکستری فعلی لوگو اشاره شده که استدلال آنها هم از همین دست است.
تغییر لوگو به سبک بانک ملی
بانک ملی، بعد از بانک سپه، دومین بانک ایران است که دو سال بعد از سپه شروع به کار کرد. بعد از پیروزی انقلاب نشان جمهوری اسلامی جایگزین طرح داریوش و گاو بالدار شد. این لوگو هم از همان ابتدا آبی بود تا اینکه امسال، زرد و نارنجی شد. زرد و نارنجی که در برگهای زیتون بهراحتی و بدون تعبیر و تفسیرهای پیچیده، میتواند به پاییز معنا شود. خاصه که پرچمهای خوشه گندم و تعداد گلبرگها و برگهای زیتون کم و نحیفتر شدهاند. توجه سطحی به جریانهای سلیقهای سادهگرا اینگونه فهمیده شده که هر چیزی را باید حذف و ساده کرد. این رویکرد باعث شده که جزییات لوگو از خطوط روی برگها و خوشه و روبان بالایی لوگو، که در واقع باعث یکپارچگی عناصر لوگو بود، حذف شود و در طرح جدید عناصر لوگو بیآنکه ارتباط فرمی به هم داشته باشند طرحی ضعیف را بسازند. لوگوی بانک ملی ساده نشده بلکه، نحیف و پاییزی شده است.
دلایلی که در وبسایت بانک ملی آمده البته به اندازه دلایلی که برای ری دیزاین بانک سپه گفته شده، متحیرکننده نیست، اما به همان میزان بیاستدلال است: «... بهجای رنگهای سرد، از رنگهای گرم استفاده شده تا بر جذابیت طرح افزوده شود و در جذب نگاه مردم بهتر عمل کند.» دلیل مستدلی وجود ندارد که بگویید رنگهای گرم جذابتر از رنگهای سرد است و نمیتوان توضیح داد که در این وضعیت اغتشاشآلود بصری جهان معاصر، چگونه رنگهای گرم در یک لوگوی کوچک، میتواند نگاه مردم را بهتر از رنگهای سرد جذب کند. در ادامه توضیح میدهد که این حذفیات قرار است بهذهنسپاری لوگو و بهکار بردن آن در تابلو و سربرگ را راحت کند. این دلایل هیچ ربطی به لوگو ندارد و اصول بدیهی طراحی لوگوست که ممکن است در مدرسههای هنر به دانشآموزان توضیح داده شود، نه برای بانک ملی بعد از ۹۰ سال تاسیس و با وجود این همه تحول در تکنیکهای چاپی.
تصمیم معقول اجرای غیرحرفهای
تنها با اندکی اغماض میتوان گفت که همه صاحبان لوگوهای شناخته شده هرچند سال، لوگوی خود را بهروز میکنند و تصمیم بانک سپه و ملی برای بهروز کردن لوگویشان کاملا پذیرفتنی و معقول است. اما این تصمیمها، حرفهای اجرا نشدهاند.
در میان هر دو لوگو، نشان جمهوری اسلامی قرار دارد و بسان خیلی از لوگوهای قدیمی برگ و گندم آن را منحنیوار احاطه کردهاند. همینطور مانند بسیاری از لوگوهای قدیمی دیگر، طومارمانندی بالا و پایین لوگوها هست که نام بانک را در خود دارد. در واقع این فرم گرافیکی لوگوهاست که آنها را قدیمی نگه داشته، نه رنگ آبی آنها. اما کسانی که دست به تغییر این لوگوها زدهاند بیتوجه جدی به فرم آنها، فقط رنگ لوگو را تغییر دادهاند و به نظر میرسد که موفق به نشان دادن «تحولات عظیم» در بانک نشدهاند.
البته با تغییر رنگ میتوان لوگویی را بهروز کرد اما بستگی به پارامترهای دیگری از بحثهای گرافیکی و دیزاینی و تحلیل رقبا دارد. باید به این بانکها یادآور شد که بانک سامان با حفظ همان رنگ آبی، توانست لوگوی خود را بهروز کند و از خود شخصیتی بهروزتر بسازد. در واقع علاوه بر آنکه ادعاهای این دو بانک در مورد رنگها، از رنگهای سرد و گرم گرفته تا معنای نارنجی و آبی و خاکستری بیپایه است، اساسا تصمیم به تغییر رنگ، بدون رفع ایرادهای فرمی یا حفظ ویژگیهای مثبت فرمی، به نظر خطا میرسد. لوگوی بانک سپه، هیچ ویژگی گرافیکی به یادماندنی ندارد و در مقایسه با مثلا لوگوی بانک مسکن، لوگویی بهیادماندنی نیست، از سویی دیگر شباهت فرمی بسیاری با لوگوی بانک تجارت دارد.
اینها فرصتهایی بود که بانک سپه میتوانست در لوگوی جدید خود درصدد رفع آنها هم برآید. لوگوی بانک ملی هم با انتخاب رنگ زرد برای برگ، لوگوی خود را پاییزی کرده است. نبود اسامی طراحان، این احتمال را بیشتر میکند که مدیران بانکها، خود در این جزییات تصمیم به چگونگی ری دیزاین لوگوها گرفتهاند و بعد شروع به توضیح و تفسیرهای بیاستدلال و عجیب و غریب کردهاند.
معیارهایی ساده و دمدستی وجود ندارد که بتوان در پایان مطلبی خلاصه کرد که لوگو چیست و چگونه باید ری دیزاین کرد، اما این پیشنهاد را میتوان داد که برای هر ادعا در فرآیندهای طراحی باید دلیل قانعکنندهای وجود داشته باشد. گرافیک دیزاین برای کمک به ارتباط مردم جامعه است، پس طرحها و طراحها باید بتوانند بدون اتکا به ادبیات تخصصی و بهانهگیریهای مرسوم، دلیل پیشنهادهای جزئی و کلان خود را بهسادگی توضیح دهند.