نویسندگان و طراحان صحنه آگهیهای تلویزیونی را میتوان موثرترین افراد در میزان اثرگذاری یک آگهی تلویزیونی نامید؛ آگهیهایی که برخی از آنها مستحق دریافت جوایز بینالمللی هستند و برخی دیگر ارزش یکبار دیدن را هم ندارند. آگهیهای خوب در یادها باقی میمانند، زیرا در برگیرنده ایدهای هوشمندانه هستند. آگهیهای خوب با مهارت کامل نوشته و با تصویرگری خلاقانه ساخته میشوند.
با اینکه درحالحاضر روند ساخت آگهیهای ایدهآل در کشور کند است، ولی هستند تیزرهایی که تاثیر لازم را بر بینندگان میگذارند و پیام مورد نظر خود را در ذهن مشتری حک میکنند. آگهی «آیا آبی برای کودکان باقی خواهد ماند؟» از جمله این آگهیهاست که پخش آن به تازگی از تلویزیون آغاز شده است. این آگهی نیز در راستای بحران پیش آمده در کشور ساخته شده و به نمایش درآمده است.
بحران آب این روزها تبدیل به دغدغهای مهم برای مسئولان و مردم شده است؛ دغدغهای که باید برای رهایی از آن راهحلی کاربردی پیشنهاد داد و یکی از کاربردیترین شیوهها، آموزش و فرهنگسازی است. در چنین شرایطی تلویزیون یکی از بهترین کانالهای آموزشی است. رسانهای که عامه مردم را هدف قرار داده و اغلب مردم روزانه برای یکبار هم که شده در معرض تماشای آن قرار میگیرند.
به همین منظور این رسانه و شرکت آب و فاضلاب در فواصل مختلفی آگهیهای تبلیغاتی هشداردهندهای را جهت آگاهسازی مردم از این بحران میسازند و پخش میکنند. اینبار مخاطب اصلی این آگهی خانوادههایی هستند که بیملاحظه از آینده کودکان خود به مصرف بیرویه آب ادامه میدهند. آگهی بیشتر شبیه یک فیلم کوتاه هنری است.
این آگهی با نمایی از جان دادن یک ماهی قرمز شروع میشود، دهان ماهی که از آب دورمانده دائم باز و بسته میشود و چند برگ خشکشده در اطراف آن با وزش باد حرکت میکنند، بعد از این تصویر، نمایی از خانه مخروبهای که از ظاهر آن پیداست مربوط به روستایی دورافتاده است به نمایش در میآید.
خانهای که در آن وسایل گرمکننده کهنهای وجود دارد که گرد و خاک آنها را پوشانده است. انگار اهالی از آن روستا کوچ کردهاند. آگهی حس مواقعی را القا میکند که چشمه یا چاه روستا خشکیده و اهالی مجبور به ترک روستا هستند.
به میان آگهی که میرسید، شیرآبی که معلوم است مدتها از آن آبی نچکیده است توسط فیلمبردار به تصویر کشیده میشود. در پس زمینه این تصویر نمایی از درجهبندی یک لیوان آزمایشگاهی به نمایش درمیآید که بهنظر درجهبندی مصرف آب را نمایش میدهد.
عکسهای قدیمی سرطاقچه و ساعت شماطهدار و چرخ خیاطی قدیمی مادربزرگ یکی پس از دیگری در کادر دوربین ظاهر میشوند تا اینکه صدای کودکی میان موسیقی پخش شده در آگهی به گوش میرسد، کودکی که با صدا درآوردن، بازی میکند.
کودک در گهواره است و دوربین از میان نردههای گهواره شیشه شیری را نمایش میدهد که تا نیمه از آب پرشده است. بازی کودک توجه بیننده را به خود جلب میکند، تصویر کودک در این صحنه سیاه و سفید و اطراف آن رنگی است.
با همین تصاویر به لحظه آخر آگهی نزدیک میشویم. آگهی با نمای بستهای از شیشه شیر بچه و خطوط آبیرنگ آن به پایان میرسد و در آخر نواری از خطوط آبی شیشه بچه امتداد پیدا میکند و شعار آگهی «آیا آبی برای کودکان باقی میماند؟» درتصویر نقش می بندد. این آگهی هم از نظر محتوا و هم تکنیک ساخت خوب است، ولی تم هنری آن بر تبلیغاتی بودن این آگهی ارجحیت دارد. آگهی تبلیغاتی چه فرهنگی باشد چه تجاری باید پیامی داشته باشد که مخاطب را وادار به انجام کاری کند.
در این آگهی نیز موسیقی و تصاویر همه و همه حالتی هشداردهنده دارند، ولی به نظر میرسد کارگردان سعی کرده بعد هنری را آنقدر برجسته کند که بیننده را به فکر بیندازد.
البته این شیوه با تصاویر و موسیقی به خوبی پیاده شده است و شعار انتهایی آگهی نیز به خوبی پیام را به مخاطب میرساند ولی باید در نظر گرفت که بینندگان آگهیهای تلویزیونی معمولا چندان صبور نیستند و برای اثرگذاری بیشتر، باید پیام را با صراحت بیشتری به او رساند. به هرحال ساخت آگهیها با این کیفیت مطمئنا میتواند به مسئولان در مهار این بحران کمک کند و با تاثیرگذاری بر مردم، شیوه مصرف آنها را نیز تغییر دهد.