اول: برای افزایش قیمت یک سهم در بازار سهام محرکهای مختلفی نیاز است، از دادههای بنیادی یک سهم گرفته تا خبر و شایعه. گاهی نقش شایعه حتی برجستهتر از دادههای بنیادی میشود و میتواند یک سهم و سهامدارانش را به سرنوشت متفاوتی دچار کند. این موضوع شاید بیش از هر چیز به سیالیت بازار سهام در واکنش به اطلاعات مربوط میشود.
در دنیای مارکتینگ هیچ بازاری را نمیتوان یافت که بتواند به اندازه بازار سرمایه نسبت به یک پدیده واکنش نشان دهد. حتی بازار ارز کشور هم با وجود سرعت عملی که دارد توان چنین واکنشی را ندارد. این قابلیت بیش از هر چیز به نقدشوندگی بالای بازار سرمایه بازمیگردد. وجود دهها کارگزاری که با تماس تلفنی مشتریان خود یا از طریق سامانههای برخط اقدام به ثبت معاملات میکنند در شرایطی که این خریدو فروش نیاز به دست به دست شدن کالایی ندارد، شرایطی را رقم زده است که میتوان از آن در برخی مواقع به عنوان «بیش واکنشی» بازار سرمایه یاد کرد.
همین قابلیت بود که در بحبوحه مذاکرات هستهای ایران و غرب، بازار سهام را به واکنشهای گاه افراطی وا میداشت و در شرایطی که مذاکرات در بستر عادی خود جریان داشت، شایعات مسیر سختی را برای گروههای بورسی به وجود میآورد. بیشواکنشی پدیدهای تکراری در بازار سرمایه است و به این دلیل شناخت این ویژگی برای صاحبان و مدیران صنایع حاضر در بورس اهمیت فراوانی دارد؛ موضوعی که مهارت یک مدیر را در مهار یا هدایت یک شایعه نشان میدهد.
دوم: گروه خودرو نشان داده است که نسبت به سایر گروههای بورسی از قابلیت بیشتری برای بیشواکنشی برخوردار است. رشد این گروه در برخی مقاطع زمانی حیرت تحلیلگران بنیادی را به دنبال داشته است و درک محرک صعود این گروه برای آنها بسیار دشوار است. این دسته از تحلیلگران بارها در مطالب منتشره به این موضوع اذعان کردهاند.
صنعت خودرو در سالهای گذشته همواره شاهد حضور نقدینگی جالب توجهی بوده و نوسانات قیمتی جذابی برای فعالان بازار داشته است. سالها از زمانی که این صنعت توانست تیراژ تولید یک میلیون دستگاه را به دست آورد میگذرد و در حال حاضر به دلایل مختلفی که در این مجال نمیگنجد، صنعت خودرو با زیان انباشته روبهرو است. با این وجود چرا این گروه همچنان برای سهامداران جذاب است؟
شاید این موضوع بیش از هر چیز مربوط به ذهنیتی است که بازار سهام از این گروه دارد. گپ و گفت با فعالان تالار حافظ نشان میدهد که صنعت خودرو از منظر آنان «صنعتی مورد توجه دولتها»ست که تحت هر شرایطی با وجود زیانها از آن حمایت خواهد شد. شاید بیش از هر چیز رفتار دولتمردان در دورههای مختلف با صنعت خودرو به این ذهنیت دامن زده است. اما درست یا غلط بودن این ذهنیت موجب شده است تا صنعت خودرو محل مناسبی برای قدرتنمایی خبر و شایعه شود، بهگونهای که تنها انتشار برخی ملاقاتها با مدیران خودروساز جهانی، صفهای خرید میلیونی را در این سهمها به وجود آورده است.
سوم: گروه خودرو پس از افزایش قیمت قابل توجهی که داشته این روزها مشغول استراحت است و پرواضح است که این استراحت بیش از هرچیز نیاز به یک دلیل دارد، خواه این دلیل بازدید مدیران کارگزاریها از خطوط سراتو یا تیبا باشد و خواه شایعه تکذیب انعقاد قرارداد ایرانخودرو با شرکت فیات.
سهمهای خودرویی روز گذشته در حالی که با نوسانات مثبتی همراه بودند و توانستند با غلبه بر هیجان فروش خود را برای یک خیز مهم و تکمیل موج پنج آماده کنند با تکذیب خبر انعقاد قرارداد با فیات رو به رو شدند. این تکذیبیه به سرعت در تالار حافظ دهان به دهان چرخید. در حالی که این خبر مربوط به یک شرکت خودرویی بود اما به دلیل ویژگی «بیشواکنشی»، همه سهمهای گروه را به منفی شدن کشاند.
پرسش اینجاست که انتشار خبر انعقاد قرارداد از سوی یک سایت چگونه و چرا رخ داده است؟ و از آن مهمتر چرا خبرگزاریهای معتبر و سایتهای دیگر بدون رجوع به منابع خبری شرکتهای خودرویی به باز نشر آن پرداختهاند؟ در اینجا نقش کنترل و هدایت خبر و شایعه از سوی صنایع بورسی اهمیت فراوان خود را نشان میدهد. این شرکتها باید با شناخت ویژگی «بیشواکنشیِ» گروه خودرویی در بازار سرمایه، به ارتباط بهتر با رسانهها و شبکههای اجتماعی بیندیشند و راهکارهایی را برای بهداشت خبرهای خودرویی و جلوگیری از شایعات مخل روند معاملات بیابند.
* دبیر «گروه بورس و بانک» روزنامه «فرصت امروز»