آمارهای وزارت ارشاد حاکی از این است که سال بهسال بعضا نزدیک به 20 درصد قیمت کتاب افزایش مییابد. افزایش قیمت کتاب در کنار آمار سرانه مطالعه، نشان از حال و روز فروش کتاب در ایران دارد. این مسئله در کنار استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی مزید بر علت شده تا دخل و خرج بخور نمیری برای کتابفروشان به وجود بیاید.
حال سوال اساسی این است که با وضع اقتصادی و البته فرهنگی موجود، استقبال از کتاب چگونه است؟ بیایید مدتی در هزینههای یک کتابفروشی سیر کنیم. مهمترین هزینه برای یک مغازه، فارغ از نوع کار آن هزینه ملک است. 51 درصد کتابفروشیهای ایران اجارهای هستند.
در حال حاضر، قیمت سرقفلی یا اجاره مغازه در سراسر تهران و بلکه کشور هنگفت است و البته خیابان انقلاب تهران از این موضوع مستثنا نیست. در عین حال نوع کتابی که به فروش میرسد نیز در تعیین هزینهها موثر است.
البته در این بین وضع همه کتابفروشیها هم بد نیست. در حال حاضر، کتابفروشیهایی که در حوزه نشر دانشگاهی و کتب ورود به دانشگاه در مقاطع مختلف فعالند، سود خوبی را از آن خود میکنند. شاهد مثال این موضوع رقم بالای تیراژ کتب کمک درسی در فهرست خانه کتاب است و البته این موضوع که این کتب بیشترین تیراژ متوسط را از آن خود میکنند.
آمار دیگری که از اوضاع کتابفروشیهای کشور منتشر شده _ که البته چندان دقیق هم نیست _ این است که درآمد کتابفروشیها در سراسر ایران نزدیک به 180 میلیارد تومان بوده و تقسیم آن به حدود چهار هزار کتابفروشی سطح کشور درآمدی نزدیک به 45 میلیون تومان را به ارمغان میآورد. اما هرچه باشد، به نظر میرسد وزنه حال ناخوش کتابفروشیها سنگینتر از آنهایی است که روزگارشان بر مراد است.
شاید به همین دلیل است که برخی ترک کار کرده و کتابفروشی خود را به فروش گذشتهاند. به همین دلیل است که میگویند برای کشوری که سرانه مطالعه در آن سالانه یک پاراگراف است، شاید تعطیلی کتابفروشیها چندان اتفاق حیرتآوری نباشد.
شاید یکی از راهحلها تبدیل کتابفروشیها به کافه کتاب است تا در کنار یک نوشیدنی یک کتابی هم خریده شود. البته حساب جیب مردم را هم باید داشت. کتاب نخستین گزینه برای حذف شدن از سبد کالایی مردم در زمان چالش اقتصادی است.
مدیرمسئول نشر و کتابفروشی ابوعطا:
کتابفروشیها به لوازمالتحریر فروشی روی آوردهاند
سیدرفیع احمدجواهری از آن دست ناشرانی است که میگوید، اوضاع فروش و نشر کتاب روزبهروز در حال بهتر شدن است. شاید او در مقایسه با دیگر هم صنفهای خود روزنههای امیدی برای نشر و فروش کتاب یافته است. مدیرمسئول نشر و کتابفروشی ابوعطا با آسیبشناسی نوع خواندن کتاب در ایران معتقد است که باید کتابهایی با حجم کم منتشر کرد تا اقبال برای خرید کتاب بیشتر شود.
آیا شما از اوضاع فروش کتاب راضی هستید؟
از نظر خودم، بله راضی هستم و فکر میکنم روزبهروز بهتر میشود. اینکه گفته میشود اوضاع خوب نیست، به خود صنف هم مربوط میشود. باید مقداری سیستم را ساماندهی کنیم. این موضوع به کل کار ناشران بازمیگردد. امروزه نمیتوان یک کتاب را بدون آنکه برای فروش آن کاری صورت نگرفته، به فروش رساند. نباید توقع داشت کتابی که برای فروش آن بازاریابی نشده، مردم خریداری کنند.
نمیتوان بدون اقدامات رقابتی فروش خوبی داشت. از طرفی باید در انتخاب کتاب و معرفی آن برای فروش دقت کرد. مگر چقدر میتوان حافظ و مولوی و غیره چاپ کرد و به فروش رساند؟ مردم به دنبال کتابهای جدید هستند.
از طرفی بحث سطح سواد خواندن در جامعه مطرح است. به این مفهوم که سطح سواد خواندن به چهار قسمت تمرکز، استنباط، استنتاج و قضاوت و ارزشیابی تقسیم میشود و حدود 35 مدل برای کتاب خواندن وجود دارد که در کشور ما از هیچکدام استفاده نمیشود. زیرا مردم ما سطح خواندن را یاد نگرفتهاند. وقتی کتاب میخوانیم، خوابمان میگیرد.
آیا تنها این مسئله موجب نابسامانی فروش کتاب است؟
اگر سرانه مطالعه در کشور را کمتر از پنج دقیقه در نظر بگیریم و هر کتابی را نیز بهگونهای تقسیم کنیم که هر 20 صفحه در 10 دقیقه خوانده میشود، به طور متوسط در یک سال بین 80 تا 120 صفحه کتاب خوانده میشود و این یعنی چهار کتاب در سال. یکی از ضعفهای ما این است برای قشری که مطالعه کمی دارد، کتابهای پر صفحه تولید میکنیم. از این رو باید کتابهای کم صفحه منتشر شود. کتابهایی که بین 80 تا 120 صفحه است. مردم ما مگر از روی اجبار کتاب بخوانند.
چه حوزهای بیشترین فروش کتاب را دارد؟
می توان گفت کتابهای رمان، روانشناسی و مدیریت.
اوضاع دخل و خرج کتابفروشیها چطور است؟
در حال حاضر عمده کتابفروشیها به فروش کتابهای درسی و کمک آموزشی و همچنین فروش لوازمالتحریر روی آوردهاند. زیرا دخل و خرج با هم نمیخواند.
مسئول کتابفروشی آراد:
دیگر کسی کتاب هدیه نمیدهد
اوضاع فروش کتاب به حدی برای برخی کتابفروشیها نابسامان شده که برخی قصد فروش کتابفروشی دارند. اکبر هشامی مسئول کتابفروشی آراد که اکنون کتابفروشی خود را برای فروش گذاشته معتقد است، تعداد کتابخوانها کم شده که این امر موجب ضعیف شدن صنف آنها شده است.
اوضاع فروش شما چطور است؟
اوضاع خوبی نداریم. به نحوی که کتابفروشی را برای فروش گذاشتهام. دیگر جوانان کمتر گرایش به خرید کتاب دارند. بیشتر دنبال شبکههای اجتماعی هستند.
اوضاع شما نسبت به سال قبل چگونه است؟
قبلا بهتر بود. تعداد افرادی که کتاب میخریدند بیشتر بود، اما اکنون کمتر شده است. این باعث ضعیف شدن شغل ما شده است.
چرا اوضاع نشر اینگونه شد؟
به این دلیل که پیشتر مردم برای هدیه دادن، کتاب میخریدند. برایشان هم نوع کتاب مهم نبود. اما الان به جای کتاب چیزهای دیگری هدیه داده میشود.
با این حساب اوضاع دخل و خرج هم تعریف چندانی ندارد؟
در گذشته هزینهها کمتر از دخل و خرج بود. اما الان هزینهها جلوتر از دخل و خرج میرود. به دلیل مشکلات اقتصادی مردم از بسیاری چیزها صرفنظر کردند. یکی از این موارد هم کتاب است. از طرفی گران بودن کتاب هم مزید بر علت شده که به همین دلیل سعی میکنند، از خرید کتاب صرفنظر کنند.
مسئول کتابفروشی آذین:
سعی میکنیم دخل و خرج را یر به یر کنیم
به نظر میرسد اوضاع فروش کتاب چندان خوشایند مسئولان کتابفروشیها نباشد. گرچه در آغاز فصل دانشگاهها شاید رونقی موقتی را شاهد باشیم، اما این موقتی بوده و تنها برای فروش کتابهای درسی است. کـتـابـفروشیهایی که به فروش کتابهای غیردرسی میپردازند، حال و روز خوبی ندارند. محمود بابازاده، مسئول کتابفروشی آذین برداشتش از اوضاع فروش کتاب چندان امیدوارکننده نیست.
اوضاع فروش کتاب را چگونه ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر تعریفی نداشته و ما در حال فروش کتابهای دست دوم هستیم. زیرا کتابهای دست اول گران بوده و مردم قدرت خرید این کتابها را ندارند. از طرفی با وجود اینترنت و شبکههای اجتماعی جوانان برای خرید کتاب کمتر رغبت دارند.
میزان فروش شما نسبت به سال قبل چگونه است؟
فروش نسبت به سال قبل کمتر شده. زیرا پیش از این کتاب ارزانتر بود.
کـتـابهـای چه حوزهای بیشترین فروش را دارند؟
بیشتر کتابهای تاریخ، فلسفه، روانشناسی و عرفانی است. در همین حال فروش کتابهای مذهبی افت پیدا کرده است.
دخل و خرج چطور؟
سعی میکنیم بیشتر یر به یر شود. پساندازی نداریم. سالهای قبل بهتر بود. الان هزینهها بیشتر از سود است و برای ما بهصرفه نیست.
مسئول کتابفروشی اعتمادی:
اوضاع کتابهای قدیمی فرق میکند
شاید کتابفروشیهای راسته انقلاب را بتوان به چند دسته تقسیم کرد: کتابفروشیهای درسی، کتابفروشیهای عمومی، کتابفروشیهای تخصصی و کتابفروشیهای خاص.
خاصها آنهایی هستند که اوضاعشان با دیگران فرق میکند. آنها کتابهای قدیمی و نایاب را جمعآوری کرده و بعد بهصورت کلکسیون به فروش میرسانند. محسن اعتمادی مسئول کتابفروشی اعتمادی نیز از این جنس است. به همین دلیل میگوید: اضاع ما با دیگران فرق داشته و بد نیست.
وضعیت فروش کتاب را چگونه ارزیابی میکنید؟
از نظر بنده چندان بد نیست. مردم کتاب میخرند. منتها به دلیل اینکه کتابهایی که ما میفروشیم قدیمی و جزو نسخ خطی است، اوضاعش از آنهایی که کتابهای درسی و کمک آموزشی میفروشند، بهتر نیست.
فروش شما در روز به طور میانگین چقدر است؟
به طور میانگین 200 تا 300 هزار تومان فروش داریم. شاید یک روز کمتر شاید یک روز بیشتر. ما کلکسیون کتابهای قدیمی را جمعآوری میکنیم و به فروش میرسانیم. این کتابها نایاب و خطی هستند. شاید همین باعث شده که اوضاعمان بد نباشد.
بیشتر چه کتابهایی میفروشید؟
به دلیل اینکه علاوه بر کتابفروشی لیدر تور هم هستم و عمده مشتریان توریستها هستند، کتابهای ایرانشناسی، تاریخ و هنر ایران و باستان شناسی میفروشم. از این لحاظ اوضاع ما با بقیه کتابفروشیها کمی متفاوت است.
پس باید دخل و خرجتان با هم همخوانی داشته باشد؟
بله به خاطر فروش کتاب به توریستها و نوع فعالیتی که دارم اوضاعمان بد نیست. همکاران ما اوضاع خوبی دارند.