مجموعه نمایشگاهی شهرآفتاب در جنوب پایتخت و در ابتدای اتوبان خلیجفارس واقع شده است. این مجموعه عظیم که کارکردهای متفاوتی خواهد داشت، به تازگی افتتاح شده و هنوز وارد یکماهگی نشده است. این مرکز نمایشگاهی به فاصله چند روز از شروع به کار رسمیاش وارد فاز اجرایی و خدماتی شده و نمایشگاه بیست ونهم کتاب تهران، نخستین امتحان و برنامه این شهر فرهنگی است.
در نظر داشته باشید که هنوز بیش از نیمی از عملیات عمرانی و ساخت وساز این مکان باقی مانده که قرار است طی چند فاز تکمیل و به بهرهبرداری کامل برسد. البته زمان اتمام کامل این پروژه بهطور دقیق مشخص نیست، ولی شنیدهها حاکی از آن است که بین پنج تا شش سال وقت خواهد برد تا عملیات عمرانی آن به پایان برسد، آن هم به شرطی که منابع مالی پروژه به موقع تأمین و تزریق شود.
از مکانیابی و دسترسی و سایر مشخصات اینجا که بگذریم، با یک محیط تازه، بکر و گیرایی روبهرو هستیم. محوطه وسیع، معماری زیبا، بناهای مدرن با تزیینات و نمای شیشهای، فضای سبز قشنگ و چشمنواز محیط مناسبی را پدید آورده است و مناظر طبیعی مجموعه از مهمترین جاذبههای آن به شمار میآید. مینو و دوستانش که یک گروه شش نفره را تشکیل دادهاند از جمله مراجعانی هستند که خیلی از فضای سبز اینجا خوششان آمده است.
این جمع دوستانه برای یک ساعت قید بازدید از غرفهها را زدهاند و به تفریح مشغول شدهاند. آنها به اتفاق میگویند: فکرش را نمیکردیم اینجا اینقدر باصفا باشد. از این به بعد هر سال اینجا میآییم حتی اگر چیزی نخریم. سمیرا حدود 35سال دارد و به تنهایی چهار کیسه بزرگ پر از کتاب را به زحمت دنبال خودش میکشد و هر 15-10 قدم کمی میایستد و نفسی تازه میکند. درباره این همه خرید و آمدنش به نمایشگاه میگوید: من همیشه تنها به نمایشگاه میآیم و الان 15-14سال میشود که مشتری دائمی آن هستم.
دوستانم خیلی اهل آمدن به این مکانها نیستند و از شلوغی بیزارند، ولی خودم برای تهیه کتابهایی که دوست دارم همیشه میآیم. دلیل این همه خریدش را میپرسم که پاسخ میدهد: هزینه تک تک این کتابها خیلی زیاد میشود؛ نمایشگاه فرصت خوبی است تا از تخفیفهای موجود استفاده کنم. برای افرادی مثل من که درآمد ثابتی دارند این گونه برنامهها مفید و مقرون بهصرفه است.
آقای فرشیدی که حدود 50سال دارد هم از مشتریهای دائمی نمایشگاه است و اینطور که خودش میگوید 24سال بدون وقفه به نمایشگاه آمده است. وی میگوید: افرادی که اینجا میبینید به چند دسته تقسیم میشوند؛ یک دسته واقعاً برای خرید کتاب و مطلع شدن از تازههای نشر مراجعه میکنند. گروه دیگر برای گرفتن کتابهای مرجع و خارجی که سالی یکی دوبار مجوز ورود میگیرند میآیند.
دسته سوم برای تفریح و وقتگذرانی میآیند؛ و با دست چند دختر و پسر را که مشغول سلفی گرفتن هستند نشانم میدهد و ادامه میدهد: واقعاً اینها دنبال آگاهی و کتابخوانی هستند یا برای بازی و گردش آمدهاند؟
در نمایشگاه خیلی از بازدیدکنندگان از راههای دور و نزدیک خودشان را به اینجا رساندهاند؛ از تهران و حومه تا شهرستانهای مختلف مخصوصا استانهایی که در قسمت جنوبی تهران واقع شدهاند. قم، کاشان، اراک، اصفهان و شیراز و یزد بیشترین سهم مهمانان کتابخوان را تشکیل میدهند. این مراجعهکنندگان معمولاً در حجم زیاد خرید میکنند و علت آن را تخفیفهای مناسب و نبود چنین امکاناتی در شهرهای خودشان عنوان میکنند.
محمود که از اصفهان به همراه چهار نفر از دوستانش آمده، میگوید: خوش به حال شما تهرانیها! همه چیز را برای شما میخواهند؛ ولی ما برای تهیه کتب مورد نیازمان باید 500 – 400کیلومتر بکوبیم تا به نمایشگاه برسیم.
خانم حمیدی از تبریز آمده و برای خرید منابع آزمون دکترای حقوق خصوصی غرفههای نمایشگاه را میگردد. او میگوید: به سختی توانسته اینجا را پیدا کند و مکان قبلی را که مصلای تهران بود بیشتر میپسندد. نمایشگاه قبلی کوچکتر و شلوغ بود ولی دسترسی بهتری برای من و کسانی که از شهرهای غربی مراجعه میکنند، فراهم بود. البته الان برای مناطق دیگر بهتر و آسانتر شده است.
بهطور کلی همه بازدیدکنندگان از نمایشگاه از قیمتهای بالای کتاب شکایت داشتند و به کرات اتفاق افتاده که خریدار به خاطر قیمت زیاد از خریدش منصرف شده است. بعضی دیگر هم مخصوصا کسانی که در بخش دولتی شاغل هستند از بنهای دریافتی اداره متبوعشان استفاده میکنند که این رقم از 100هزار تومانی تا 500هزارتومانی متغیر است.
گروه دیگر دانشجویانی هستند که به امید برخورداری از تخفیفها و تهیه یکجای کتب مورد نیازشان غرفهها را زیرورو میکنند. خلاصه در این بازار مخصوص یار مهربان همه جور سلیقه و انگیزهای پیدا میشود تا برای چند ساعت همراه و همنشین دوستان خاموش شوند.