دیدن تبلیغات ریز و درشت در سایت های مختلف خیلی وقت است تبدیل به عادتی رایج برای کاربران سراسر دنیا شده و اتفاقا خیلی ها یاد گرفته اند که چطور مثل آب خوردن از کنار این تبلیغات گاها آزاردهنده عبور کنند. خب هرچه باشد ظاهر شدن تبلیغ حین گشت و گذار در دنیای اینترنت اگر مثل آگهی های کسل کننده وسط سریال های محبوب تلویزیونی اعصاب خردکن نباشد، مطمئنا دست کمی هم از آن ندارد.
ماجرای بالا شاید برای خیلی از کاربران اصلا اتفاق مهمی نباشد و خیلی راحت قید تبلیغات آنلاین را بزنند، اما بی برو برگشت یکی از وحشتناک ترین تجربه های عمر هر بازاریابی را شکل می دهد. همانطور که یک سرمربی فوتبال همیشه دوست دارد تیمش برنده تمام مسابقات باشد و حتی با ترک استادیوم از سوی یک هوادار هم حسابی ناراحت می شود، بازاریاب ها نیز با دیدن بی محلی کاربران به تبلیغاتی که با کلی زحمت و صدالبته هزینه بالا طراحی کرده اند طوری اعتماد به نفس شان را از دست می دهند که شاید همان لحظه دنبال کار دیگری بروند. خب اگر بازاریابی را سراغ دارید که خیلی راحت می تواند با شکست تبلیغاتش در میخکوب کردن مخاطب کنار بیاید، ما را هم بی خبر نگذارید.
احتمالا شما به عنوان بازاریاب بارها و بارها طعم بی محلی مشتریان به تبلیغات تان در فضای آنلاین را چشیده اید. اینطور وقت ها آدم دوست دارد مثل شخصیت اصلی فیلم های اکشن هر چیزی که دم دستش است را خرد کند تا بلکه بخشی از عصبانیتش کم شود. هرچه باشد در اینجا نه تنها پای اعتبار برندتان در میان است، بلکه باید به بودجه صرف شده برای طراحی تبلیغات نیز توجه داشت. این یعنی شما با کوچک ترین شکستی در تبلیغات آنلاین دقیقا حس و حال خواننده ای را خواهید داشت که حتی یک نفر هم بلیت کنسرتش را خریداری نکرده است؛ همین قدر عجیب و شوکه کننده!
اگر شما فکر می کنید بی توجهی مشتریان به تبلیغات آنلاین برندتان امر کاملا طبیعی است و فقط غول های بزرگی مثل سامسونگ یا کوکاکولا می توانند از عهده طراحی تبلیغات آنلاین خیره کنند بر بیایند، باید بگوییم که کاملا در اشتباهید؛ چراکه ما در این مقاله پیشنهاد طلایی برای تان داریم تا یک بار برای همیشه از شر بی توجهی مشتریان به تبلیغات تان و هزینه های سرسام آور نمایش تبلیغ در سایت های مختلف خلاص شوید. ماجرا کم کم دارد هیجان انگیز می شود، نه؟
تبلیغات کلیکی (Pay Per Click Ads) یا به اختصار PPC دقیقا همان فرمولی است که بازاریاب ها برای خلاص شدن از شر هزینه های سنگین تبلیغاتی و حضور هدفمند در اینترنت به آن نیاز دارند. شما با استفاده از الگوی تبلیغات کلیکی دیگر لازم نیست از قبل پول نمایش تبلیغات تان در سایت های مختلف را بدهید و بعدش مثل فینال جام جهانی کلی استرس داشته باشید که نکند در جلب نظر مشتریان شکست بخورید. در عوض فقط و فقط با کلیک هر کاربر بر روی تبلیغ تان و بازدید او از صفحه فرود (Landing Page) آن آگهی هزینه موردنظر را پرداخت خواهید کرد. به علاوه، اگر الگوی تبلیغات کلیکی را اصولی اجرا کنید، حتی یک کاربر هم باقی نمی ماند که عاشق برندتان نشود؛ به همین سادگی!
مطلب مرتبط: 5 ترفند تبلیغات کلیکی جهت بهبود عملکرد
احتمالا شما تا به حال چندباری اسم تبلیغات کلیکی به گوش تان خورده و شاید حتی پای این استراتژی جذاب به بحث های دوستانه با همکاران تان هم باز شده باشد. اگر فکر می کنید شما تنها کسی در دنیا هستید که هنوز تبلیغات کلیکی را یاد نگرفته است، باید خیال تان را راحت کنیم که بعد از خواندن این مقاله برای خودتان یک پا کارشناس حرفه ای تبلیغات کلیکی خواهید شد. ما در روزنامه فرصت امروز با موشکافی دقیق تعریف و اهمیت این استراتژی ماجراجویی جذاب مان با حضور افتخاری شما را شروع می کنیم و در نهایت با بررسی چند تا تکنیک طلایی برای تبلیغات کلیکی بهتر شما را تبدیل به سوپراستار دنیای تبلیغات خواهیم کرد. با این حساب اجازه دهید کم کم گشت و گذارمان را شروع کنیم.
تبلیغات کلیکی (Pay Per Click): تعریفی ساده از الگوی جذاب تبلیغات آنلاین!
همانطور که یک نوازنده ارکستر باید دقیقا نقش اش در گروه را بداند تا بتواند تجربه ای خاطره انگیز برای خودش و دیگران رقم بزند، شما هم به عنوان بازاریاب باید اول از همه بدانید که تکلیف تان با تبلیغات کلیکی چیست. به زبان خودمانی، اولین مرحله در تبدیل شدن به قهرمان عرصه تبلیغات کلیکی آشنایی مقدماتی با آن است. اگر از مخاطب های پر و پا قرص روزنامه فرصت امروز باشید، خیلی خوب می دانید ما همیشه کارمان در موشکافی استراتژی های عرصه کسب و کار را با یک تعریف جمع و جور شروع می کنیم. اینطوری شما مثل کارگردانی خواهید بود که خط به خط فیلمنامه اش را از حفظ است و دقیقا می داند باید چطور اثری بسازد که تمام جوایز سینمایی را به خودش اختصاص دهد.
تبلیغات کلیکی، همانطور که از اسمش پیداست، الگویی از تبلیغات است که برندها به جای اینکه همان اول کار تمام هزینه تبلیغات را به سایت موردنظرشان پرداخت کنند، در ازای هر کلیکی که کاربران روی تبلیغ شان می کنند هزینه مورد نظر را می پردازند. این طوری عملا سایت ها نیز وارد بازی تبلیغاتی برندها می شوند و سعی می کنند ترافیک شان را همیشه بالا نگه دارند. خب مگر یک بازاریاب به غیر از سایتی که دغدغه تبلیغاتش را داشته باشد و پرداخت چند مرحله ای هزینه تبلیغات آرزوی دیگری هم در دنیای بازاریابی دارد؟
از آنجایی که خیلی از الگوهای تبلیغاتی در دوره و زمانه کنونی تنوع زیادی پیدا کرده اند، تبلیغات کلیکی هم اصلا از غافله عقب نمانده است. اگرچه شما می توانید اسم هر تبلیغاتی که برای سایت میزبان در ازای هر کلیک سودآوری دارد، الگوی کلیکی بگذارید، اما سوپراستار محبوب این الگو تبلیغات در صفحه نتایج جست و جو در موتورهای آنلاین (SERP) مثل گوگل است. خب به هر حال سرویس هایی مثل گوگل درآمد اصلی شان را از طریق نمایش محتوای تبلیغاتی به دست می آورند و محبوبیت بی نظیرشان در تبلیغات کلیکی خیلی جای تعجب ندارد.
شاید شما با تعریف هایی که از تبلیغات کلیکی و مهمترین نمونه آن یعنی نتایج جست و جو در موتورهای آنلاین برای تان جفت و جور کردیم، مقداری درباره پیچیدگی این استراتژی نگران شده باشید. وضعیت شما مثل دانشجوی تازه واردی است که با دید حجم کتاب های دوره تحصیلی اش به این فکر می افتد که کوله اش را بردارد و از در پشتی دانشکده فرار کند (امیدوارم خاطرات بدی از دوره دانشگاه نداشته باشید، وگرنه حسابی مثال بدی زده ایم!). البته شما لازم نیست برای فهم پیچیدگی های این استراتژی خودتان را به آب و آتش بزنید، چراکه ما از صفر تا صد ماجرا کنارتان هستیم تا مثل آب خوردن این استراتژی را یاد نگیرید بی خیال ماجرا نخواهیم شد.
اگر شما بازاریاب باهوشی باشید، احتمالا هنوز آنقدر شیفته تبلیغات کلیکی نشده اید که از همین امروز روی آن سرمایه گذاری کنید. خب به هر حال اینجا پای اعتبار برندتان در میان است و اصلا نباید بی گدار به آب زد. وگرنه مثل تیمی که تا فینال مسابقات لیگ قهرمانان با بردن همه رقبا بالا آمده اما در فینال به خاطر یک اشتباه کوچک جام قهرمانی را از دست می دهد، چیزی جز شکست نصیب تان نمی شود. دقیقا به همین خاطر ما می خواهیم در بخش بعد چندتا از مهمترین مزایای تبلیغات کلیکی را برای تان فهرست کنیم تا خیال تان بابت استفاده از آن راحت شود. اینطوری آخرین شک و تردیدهای شما هم درباره این استراتژی دوست داشتنی از بین می رود و آماده می شوید تا تخته گاز به سوی موفقیت در دنیای تبلیغات حرکت کنید.
مزایای تبلیغات کلیکی برای برندها
حالا که آشنایی مختصری با تبلیغات کلیکی پیدا کردید، باید از خودتان بپرسید واقعا مزایای این الگوی تبلیغاتی چیست؟ آیا تبلیغات کلیکی واقعا به درد برندتان می خورد یا مثل خیلی از استراتژی های دیگر سر و صدایی برای هیچ است؟ در ادامه تلاش می کنیم تا برای این دست از سوالات جواب قانع کننده ای دست و پا کنیم.
خداحافظی با هزینه های تبلیغاتی بالا
اولین و مهمترین مزیت تبلیغات کلیکی کاهش چشمگیر هزینه تبلیغاتی برندهاست. اگر شما جزو آن دسته بازاریاب هایی هستید که دوست دارند تا جایی که می شود هزینه کارشان را کاهش دهند، تبلیغات کلیکی پیشنهادی است که هیچ جوره نمی توانید آن را رد کنید. شما با تبلیغات کلیکی دقیقا مثل بازی های کامپیوتری کنترل صفر تا صد اقدامات تبلیغاتی تان را به دست می گیرید و فقط در صورتی که تبلیغات تان نتیجه مناسبی به همراه داشته باشد هزینه اش را پرداخت خواهید کرد. فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید که این کنترل بالا بر روی فرآیند بازاریابی از هر فیلم اکشنی هم هیجان انگیزتر است و می تواند در یک چشم به هم زدن آدرنالین خون آدم را حسابی بالا ببرد، مگر نه؟
اگر یادتان باشد قبلا در روزنامه فرصت امروز حسابی درباره نرخ تبدیل و کاربردش در عرصه کسب و کار صحبت کردیم. شما با یادگیری تبلیغات کلیکی در واقع فقط در صورتی که تبلیغ تان تاثیر مثبتی بر روی نرخ تبدیل داشته باشد هزینه ای پرداخت خواهید کرد و در غیر این صورت حتی یک دلار هم از جیب تان بیرون نمی رود؛ به همین سادگی!
مطلب مرتبط: 7 اشتباه ویرانگر در بازاریابی کلیکی و راه های جلوگیری از آنها
سازگاری تبلیغات کلیکی با تغییرات مداوم الگوریتم گوگل
اگر از بازاریاب ها به طور تصادفی درباره بزرگ ترین ترس شان در عرصه تبلیغات سوال کنید، احتمالا جواب های بی نهایت متنوعی پیش روی تان قرار می گیرد. با این حال هیچ کدام از آنها به اندازه تغییر مداوم الگوریتم گوگل وحشتناک نیست. باور کنید یا نه، الگوریتم گوگل برای نمایش تبلیغات به کاربران اگر هر روز در حال تغییر نباشد، دست کم هر چند ماه یک بار حسابی زیر و رو می شود. همین امر طوری بازاریاب ها را به دردسر می اندازد که نتواند حتی یک تبلیغ را با خیال راحت طراحی کنند.
تبلیغات کلیکی دقیقا در همین وضعیت مثل قهرمان های هالیوودی به داد برند شما می رسد. از آنجایی که در این الگوی تبلیغات سر و کار شما به جای الگوریتم گوگل با میزان کلیک کاربران است، نگرانی بابت تغییر الگوریتم دیگر هیچ ربطی به شما نخواهد داشت، بلکه این سایت ها و در برخی از موارد خود گوگل است که باید فکری به حال نمایش تبلیغات تان به بهترین کاربران ممکن کند. خب به هر حال با تعریفی که از این مدل تبلیغات کردیم، اگر کاربران روی تبلیغ شما کلیک نکنند خبری از کسب درآمد برای سایت ها و گوگل نیست. پس به جای اینکه شما نگرانی وضعیت الگوریتم گوگل باشید، با خیال راحت دنبال طراحی تبلیغ تان می روید و خیال تان از بابت یکی از مهمترین کابوس های دنیای بازاریابی راحت می شود؛ همین قدر ساده و هیجان انگیز!
نتیجه بخشی سریع تبلیغات PPC
خیلی از بازاریاب ها فکر می کنند دنیای تبلیغات مثل بازی شطرنج یک فرآیند بلندمدت است و باید کلی صبر کنند تا حتی کوچک ترین موفقیتی به دست بیاورند. اگر شما هم اینطور فکر می کنید، سومین مزیت تبلیغات PPC بی برو برگشت شگفت زده تان خواهد کرد. راستش را بخواهید تبلیغات کلیکی مثل راننده فرمول یکی است که اصلا حوصله پشت ترافیک ماندن را ندارد و فقط عاشق تخته گاز رفتن در پیست های حرفه ای است. به زبان خودمانی، شما با تبلیغات کلیکی به جای اینکه یک عالمه صبر کنید تا بازاریابی ارگانیک و بدون هزینه تبلیغاتی تان جواب دهد، در کمترین زمان ممکن تبدیل به برند محبوب مشتریان خواهید شد.
فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید که کاربران بیشتر از اینکه به بازاریابی ارگانیک برندها توجه کنند، نگاه شان به تبلیغات رنگارنگ در گوگل دوخته می شود. با این حساب اصلا جای تعجب ندارد که تبلیغات کلیکی مثل تیم های فوتبال بزرگ حسابی در میان بازاریاب ها طرفدار داشته باشد. با این حساب شما می توانید با اندکی هزینه بیشتر در عرصه تبلیغات کلیکی یک بار برای همیشه از شر انتظار بی پایان برای نتیجه بخشی بازاریابی ارگانیک خلاص شوید. پس منتظر چه هستید؟ اجازه دهید با هم سری به بخش بعدی مقاله مان بزنیم و ببینیم چطور می شود از این الگوی تبلیغاتی معرکه حسابی پول درآورد.
تبلیغات کلیکی: راهنمایی برای حرفه ای شدن!
تا الان شما نه تنها با تعریف تبلیغات کلیکی، بلکه مزایای آن در عرصه بازاریابی نیز آشنا شده اید. احتمالا تا اینجای کار هر شک و تردید درباره استفاده از این استراتژی داشته اید، دیگر کاملا از بین رفته است. شما الان مثل بازیگری هستید که زیر و بم تمام متدهای بازیگری را درآورده و دست آخر یک شیوه مناسب را انتخاب کرده، اما هنوز هیچ ایده ای ندارد که چطور باید از متد انتخابی اش استفاده کند. شما هم تا زمانی که یاد نگیرید چطور از تبلیغات کلیکی به طور حرفه ای استفاده کنید، هیچ خبری از موفقیت تبلیغاتی نخواهد بود و خیلی شانس بیاورید اعتبار برندتان در بازار را به باد نخواهید داد؛ نه چیزی بیشتر.
ما برای اینکه کار شما در طراحی و مدیریت کمپین های PPC راحت تر از هر زمان دیگری شود، در این بخش چند تا از مهمترین تکنیک ها و توصیه های مربوط به تبلیغات کلیکی را برای تان گردآوری کرده ایم. اگر شما قبل از این کلی تکنیک بی سر و ته درباره تبلیغات کلیکی خوانده اید، آماده شوید تا تصورتان از این استراتژی کاملا عوض شود. اجازه دهید تا انگیزه تان برای یادگیری تبلیغات کلیکی کم نشده، بدون هیچ بحث اضافه ای برویم سر اصل مطلب.
مطلب مرتبط: تبلیغات کلیکی
انتخاب اهداف کمپین: تبلیغات بی هدف ممنوع
حتی ساده ترین کارهای دنیا که در نگاه اول مثل آب خوردن می شود انجام شان داد هم بدون برنامه تبدیل به بزرگ ترین چالش دنیا می شود. این طور وقت ها اغلب افراد آنقدر به کارها شاخ و برگ می دهند تا ماجرا شبیه به قصه فیل در تاریکی شود. دقیقا به همین خاطر ما راهنمای حرفه ای مان برای تبلیغات کلیکی را با اهمیت برنامه ریزی شروع کرده ایم. وقتی هم صحبت از برنامه ریزی می شود، اولین چیزی که به ذهن آدم می رسد اهداف کار است. خب مگر کار با برنامه بدون هدف مشخص هم می شود؟
یادتان باشد شما به عنوان بازاریاب مثل یک هنرمند نیستید که هر کاری با اثر هنری تان انجام دهید و دست آخر هم همه از نتیجه کارتان تعریف کنند. پس وقتی می خواهید اهداف تبلیغات کلیکی تان را تعیین کنید، همیشه شیوه ارزیابی میزان موفقیت در تحقق آنها را هم پس ذهن تان داشته باشید. وگرنه تبلیغات تان هر چقدر هم که خوب و بی عیب و نقص باشد، باز هم شانسی برای تبدیل شدن به قهرمان مشتریان در بازار نخواهید داشت.
خیلی از بازاریاب ها وقتی پای تعیین اهداف کمپین به میان می آید، فکر می کنند با غول مرحله آخر بازی های کامپیوتری رو به رو هستند. اگر نظر ما را بخواهید، ماجرا این قدرها هم سخت و پیچیده نیست. به همین خاطر ما در اینجا بعضی از اهداف مناسب برای تبلیغات کلیکی را برای تان فهرست کرده ایم تا کارتان از هر زمان دیگری ساده تر شود:
• ایجاد آگاهی درباره برند: هر برندی برای فروش محصولاتش نیاز دارد مشتریان به خوبی آن را بشناسند. این طوری شما مثل ستاره های سینمایی همیشه میان مشتریان محبوب خواهید بود. بنابراین اگر بعضی از تبلیغات کلیکی تان فقط و فقط با هدف شناخت بهتر مشتریان از برندتان طراحی شود، نه تنها ایرادی ندارد، بلکه خیلی هم خوب است.
• ارائه پیشنهادهای ویژه: آیا کسی را سراغ دارید که از خرید همراه با تخفیف متنفر باشد؟ بعید می دانم حتی یک نفر هم در دنیا پیدا شود که از جشنواره های تخفیف استفاده نکرده باشد. به همین خاطر طراحی تبلیغات کلیکی برای موفقیت در چنین حوزه ای پیشنهاد ویژه ما برای برندها خواهد بود. شما این طوری می توانید در یک چشم به هم زدن همه مشتریان حاضر در بازار را به سوی برندتان بکشانید و طوری میخکوب شان کنید که هیچ برند دیگری در بازار به چشم شان نیاید.
• فروش عادی محصولات: شما قرار نیست همیشه محصولات تان را با کلی تخفیف و شرایط ویژه به فروش برسانید. راستش را بخواهید مشتریان هم همیشه این طوری خرید نمی کنند. پس گاهی اوقات تبلیغات کلیکی تان را به طور عادی و فقط با هدف فروش بیشتر پیش روی مشتریان قرار دهید. البته یادتان نرود که قرار نیست چنین تبلیغاتی خیلی ساده طراحی شود و همچنان باید به چشم یک تبلیغ مهم به آن نگاه کنید.
• افزایش ترافیک سایت: استراتژی سئو دیگر آنقدر سر و صدا به پا کرده که حتی بازاریاب های آماتور هم خیلی خوب آن را بشناسند. فکر می کنم لازم به یادآوری نباشد که مهمترین نکته در افزایش سئو سایت مربوط به ترافیک مناسب سایت است. پس طراحی تبلیغات کاربردی با هدف افزایش ترافیک سایت یکی از بهترین گزینه های ممکن در دنیا خواهد بود؛ به همین سادگی!
شناخت پرسونای مشتری: تبلیغات تان برای چه کسی طراحی می شود؟
وقتی یک نویسنده شروع به نگارش رمان می کند، دقیقا می داند اثرش چه کسانی را به خودش جلب خواهد کرد. بنابراین با خیال راحت تمام ایده هایش را روی کاغذ پیاده می کند. توصیه ما در این بخش طراحی تبلیغات کلیکی دقیقا مثل یک نویسنده حرفه ای است. البته شما قرار نیست اثری در حد و اندازه 100 سال تنهایی خلق کنید، بلکه صرف شناخت مشتری هدف و تلاش برای جلب نظرش کافی خواهد بود.
پرسونای مشتری تکنیکی است که در عرصه کسب و کار به بازاریاب ها برای هدف گذاری دقیق روی مخاطب کمک می کند. این اطلاح به شخصیت ایده آلی اشاره دارد که بازاریاب ها با توجه به نیاز کسب و کارشان طراحی می کنند و تمام تلاش شان جلب نظر چنین مشتریانی است. در دنیایی که مشتریانی با هزاران سلیقه گوناگون در بازار حضور دارند، اینکه شما دقیقا بدانید مشتری هدف تان کیست، خودش بزرگ ترین مزیت برندتان خواهد بود؛ بله درست شنیدید، بزرگ ترین مزیت برندتان!
مطلب مرتبط: کمپین تبلیغات کلیکی
شما برای شناسایی پرسونای مشتری تان لازم نیست کار خیلی عجیبی انجام دهید، همین که از خودتان بپرسید محصولات تان مشکل چه کسانی را حل می کند، گامی رو به جلو خواهد بود. اجازه دهید از یک مثال دم دستی استفاده کنیم. برند نایک را در نظر بگیرید؛ محصولات این برند دوست داشتنی بیش از همه به کار ورزشکاران، از قهرمان های المپیک گرفته تا ورزشکاران آماتور، می آید. پس طبیعی است که پرسونای مشتری این برند با مفاهیم ورزشی و ورزشکاران گره خورده باشد. ماجرا خیلی ساده تر از آن چیزی بود که فکرش را هم می کردید، مگر نه؟
انتخاب نوع کمپین: مهمترین بخش در تبلیغات کلیکی
بوکسور حرفه ای را در نظر بگیرید که در کار خودش خیلی ماهر است و می تواند حتی رقبایی در حد و اندازه مایک تایسون را با یک ضربه ناک اوت کند. اگر قرار باشد بوکسور قصه ما درآمد خوبی به جیب بزند، باید بداند دقیقا در چه مسابقاتی شرکت کند. وگرنه شاید الکی توانش را هدر دهد و دست از پا درازتر بدون هیچ جایزه ای به خانه برگردد.
اگر بخواهیم از مثال بالا در حوزه تبلیغات کلیکی استفاده کنیم، باید گفت شما به غیر از طراحی پرسونای مشتری باید نوع کمپین تان را هم مشخص کنید. خب انتظار ندارید که استراتژی در حد و اندازه تبلیغات کلیکی فقط یک الگو داشته باشد، مگر نه؟
احتمالا شما با توضیحات ما در این بخش کمی گیج شده اید. پس اجازه دهید بدون حتی یک ثانیه وقت تلف کردن برویم سراغ بعضی از مهمترین الگوهای تبلیغات کلیکی تا مسیرتان به سوی موفقیت را همین طور تخته گاز ادامه دهید. لطفا به این نمونه ها از تبلیغات کلیکی توجه نمایید:
• تبلیغات در موتورهای جست و جو: رایج ترین الگو در تبلیغات کلیکی شامل نمایش آدرس سایت در رتبه های ابتدایی نتایج گوگل است. این امر نه تنها دامنه مخاطب هدف شما را شخصی سازی می کند، بلکه امکان تعامل با مشتریان دقیقا به هنگام جست و جوی شان برای راه حلی برای مشکل شان را می دهد. این طوری برندتان مثل ابرقهرمان های مارول به نظر می رسد و نگاه هر مشتری را به خودش جلب خواهد کرد.
• تبلیغات نمایشی: تجربه اغلب افراد از فضای اینترنت با باکس های ریز و درشت تبلیغات نمایشی در سایت های مختلف گره خورده است. راستش را بخواهید، گاهی اوقات چنین تبلیغاتی بیش از هر زمان دیگری آزار دهنده می شود. با این حساب شما باید حواس تان جمع باشد تا در طراحی آنها مراعات حال مشتریان را نمایید. وگرنه نه تنها یک کلیک هم روی تبلیغ تان نمی شود، بلکه تا مدت ها باید پاسخگوی شکایت مشتریان از دست برندتان باشید؛ همینقدر عجیب و باورنکردنی!
• تبلیغات در شبکه های اجتماعی: این روزها هر کسی گوشی به دست در حال زیر و رو کردن شبکه های اجتماعی است. شاید تا همین چند سال پیش عضویت در اینستاگرام یا فیس بوک یک انتخاب دلبخواهانه بود، اما حالا دیگر تبدیل به حیاتی ترین بخش زندگی مردم شده است. با این حساب سرمایه گذاری بر روی تبلیغات کلیکی در شبکه های اجتماعی اصلا جای تعجب ندارد و می تواند خیلی ساده تر از آنچه فکرش را بکنید برندتان را در میان مشتریان حسابی مشهور کند.
• بازاریابی مجدد: ریزش مشتریان برای برندها مثل رمان بی نوایان غم انگیز و سخت است. دقیقا به همین خاطر سرمایه گذاری بر روی جلب نظر مجدد مشتریان اقدامی منطقی از سوی کسب و کارها محسوب می شود. باور کنید یا نه، در این بین هیچ گزینه ای به اندازه تبلیغات کلیکی به برندها برای بازیابی مشتریان کمک نمی کند. ماجرا از این قرار است که شما با شخصی سازی تبلیغات کلیکی تان برای مشتریان قدیمی امکان فروش دوباره محصول یا حتی افزایش ترافیک سایت تان را خواهید داشت. خب مگر بازاریابی هم هست که قید چنین فرصت طلایی خیلی را بزند؟
• تبلیغات گوگل شاپینگ (Google Shopping): گوگل دیگر آن موتور جست و جوی ساده قدیمی نیست، بلکه تقریبا برای هر نیاز کاربرانش یک جواب حاضر و آماده در آستین دارد. شما با استفاده از تبلیغات گوگل شاپینگ به سادگی می توانید مشخصات محصولات تان را در قالب یک تبلیغ کلیکی پیش روی مشتریان قرار دهید. این طوری اگر یک مشتری از محصول تان خوشش آمد، فقط و فقط با یک کلیک ساده به فروشگاه آنلاین تان منتقل می شود. شما را نمی دانم، ولی من که به چنین شرایط ساده ای اصلا نمی توانم دست رد به پیشنهاد خرید بزنم.
حالا که انواع الگوها در تبلیغات کلیکی را بی کم و کاست یاد گرفتید، اجازه دهید یک توصیه طلایی کارمان را تمام کنیم؛ از آن توصیه هایی که فرق بین قهرمان های المپیک و رقبای شکست خورده شان را مشخص می کند. یادتان باشد همیشه دست کم از دو الگوی بالا به طور همزمان استفاده کنید. وگرنه شاید 100 سال طول بکشد تا کاربران متوجه حضور برندتان در بازار شوند و بعد از آن تازه تبلیغات تان به نتیجه بخشی برسد!
مطلب مرتبط: راهنمای طراحی تبلیغات پرفروش
پیدا کردن کلیدواژه های دقیق: آشنایی با دنیای پیچ در پیچ کلیدواژه ها
همانطور که ورزشی مثل والیبال اصطلاحات خاص خودش را دارد، در حوزه های کاری مختلف هم اصطلاحات و عبارت های تخصصی رنگارنگی پیدا می شود. فکر می کنم لازم به گفتن نیست که تبلیغات هدفمند بدون انتخاب کلیدواژه های مناسب مثل پیدا کردن سوزن در انباه کاه است؛ همینقدر خسته کننده و صدالبته بی نتیجه!
اگر شما فکر می کنید پیدا کردن کلیدواژه های مناسب کاری در حد و اندازه شکست دادن بزرگ ترین کشتی گیرهای دنیاست، باید بگوییم خیلی دارید تند می روید. فرمول طلایی ما برای پیدا کردن کلیدواژه ها به سادگی آب خوردن استفاده از ابزار حرفه ای گوگل کی وردز (Google Keywords) است. شما با این ابزار می توانید در یک چشم به هم زدن هرچه کلیدواژه ترند و محبوب در حوزه کارتان وجود دارد را زیر و رو کنید و بهترین هایش را برای تبلیغات کلیک تان دستچین نمایید. اینطوری دیگر حتی یک مشتری هم بدون اینکه حسابی جذب برندتان شود از کنار تبلیغ تان نخواهد گذشت.
شاید پیش خودتان فکر کنید با ابزاری مثل گوگل کی وردز دیگر همه مشکلات تبلیغاتی تان حل می شود و هر لحظه باید منتظر صف های طولانی مشتریان پشت فروشگاه های برندتان باشید. ما اصلا دوست نداریم وسط رویاهای دور و درازتان قرار بگیریم، اما راستش را بخواهید چنین چیزی بیشتر در قصه ها اتفاق می افتد، تا دنیای واقعی کسب و کار. پس به جای اینکه الکی دل تان را خوش کنید، اجازه دهید یک تکنیک اضافی را نیز به شما یاد دهیم تا دیگر مو لای درز کارتان نرود.
تکنیکی طلایی که می خواهیم درباره اش با شما صحبت کنیم، استفاده از کلیدواژه های طولانی در تبلیغات است. مثلا اگر می خواهید کفش های جدید برندتان را به فروش برسانید، به غیر از کلیدواژه هایی نظیر کفش راحتی یا کفش طبی از عبارت «کفش مناسب برای بچههای هشت ساله» نیز استفاده کنید. چنین کلیدواژه ای که طولانی هم هست، به شما کمک می کند تا بدون دردسر اضافی سراغ مشتریانی بروید که قصد دارند هرچه سریع تر یک جفت کفش برای بچه های شان تهیه کنند. پس به جای اینکه خودتان را به کلیدواژه های کوتاه و کلیشه ای محدود کنید، همیشه به این فکر باشید که مشتریان چطوری برای پیدا کردن کفش های موردنیازشان در اینترنت جست و جو خواهند کرد. این تکنیک باعث می شود تا یک سر و گردن از رقبای تان فاصله بگیرید و در بازار حرف اول و آخر را بزنید.
آزمون و خطای بی پایان: همه چیز در کتابها پیدا نمی شود!
اگر شما از آن دسته افرادی باشید که میانه خوبی با انواع و اقسام نصیحت ها ندارند، احتمالا توصیه ما مبنی بر آزمون و خطای بی پایان در زمینه تبلیغات کلیکی چندان به مذاق تان خوش نخواهد آمد. با این حال شما هیچ راه چاره ای به غیر از اجرای این توصیه به ظاهر کلیشه ای ندارید. وضعیت شما دقیقا مثل دانشجوی رشته کارگردانی است که انتظار دارد تمام راه و چاه ساخت یک فیلم عالی را در کلاس های درست یاد بگیرید، غافل از اینکه بعضی نکات نه در کلاس درس بلکه عرصه واقعی فیلم سازی به دست می آید!
شاید پیش خودتان فکر کنید آزمون و خطای بی پایان بیشتر از اینکه یک راهکار واقعی برای تبلیغات کلیکی بهتر باشد، یک نوع دست به سر کردن بازاریاب هاست. در این صورت باید شما را با تکنیک آزمون آ/ب (A/B Testing) آشنا کنیم. این تکنیک وقتی کاربرد دارد که شما دو یا چند ایده شبیه به هم داشته باشید و اصلا ندانید که از بین آنها کدام شان را باید انتخاب کنید. این طور وقت ها بهترین راهکار اجرای همزمان تمام ایده ها و انتخاب گزینه نهایی با توجه به بازخوردهای مشتریان است. شما به این ترتیب دست کم خیال تان راحت است که بهترین تبلیغ کلیکی ممکن با توجه به سلیقه مشتریان را انتخاب کرده اید؛ به همین راحتی.
مطلب مرتبط: ساخت تبلیغات: چگونه تبلیغات بسازیم؟
سخن پایانی
ماجراجویی مشترک ما در عرصه تبلیغات کلیکی دیگر به آخر خط رسیده است و شما الان یک پا کارشناس حرفه ای تبلیغات کلیکی هستید. نوبتی هم باشد، الان وقت ارزیابی شما از این استراتژی است؛ به نظر شما تبلیغات کلیکی به درد کسب و کارتان می خورد؟
من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم با توضیحاتی که درباره تبلیغات کلیکی دادیم، جواب تان به سوال بالا مثبت باشد. یادتان نرود اگر سوال یا نکته تکمیلی درباره این مقاله داشتید، حتما همینجا آن را با ما به اشتراک بگذارید.
منابع: