همکاری با برخی از حرفه ای ترین کارآفرینان دنیا برای توسعه یک ایده و بعد هم مدیریت پروژه های رنگارنگ به اندازه کافی هیجان انگیز هست تا موضع یک رمان پرفروش و دست اول را تشکیل دهد؛ از آن دست رمان هایی که به محض شروع به مطالعه حتی یک ثانیه هم حواس آدم پرت نمی شود! با این حال در دنیای شلوغ کسب و کار هر کسی دوست دارد به محض شروع همکاری با یک شرکت نقش و مسئولیت های سازمانی اش را بدون کوچک ترین حاشیه رفتنی بداند. وگرنه حتی مشارکت در جسورانه ترین پروژه های دنیا هم برای کارآفرینان تبدیل به هزارتویی پیچیده و مرموز خواهد شد؛ نه چیزی بیشتر.
همانطور که در خطوط هوایی وظیفه تک تک خدمه و اعضای تیم پرواز باید کاملا مشخص باشد تا صفر تا صد کار به خوبی و خوشی انجام شود، در تیم های مدیریت پروژه هم وظیفه هر کسی باید از همان اول کار تعیین گردد. بی شک این نکته برای کسانی که فقط با نقش مدیر پروژه آشنایی دارند، حسابی غافلگیرکننده و حتی باورنکردنی خواهد بود، چراکه اغلب کارآفرینان فکر می کنند در تیم های مدیریت پروژه فقط یک مدیر پروژه و چند تایی کارمند ساده به چشم می خورند. اگر شما هم اینطور فکر می کنید، پس تا به حال هیچ تجربه، دست کم موفقی، در حوزه مدیریت پروژه نداشته اید. داستان کم کم دارد به جاهای جالبش می رسد، مگر نه؟
در دنیایی که هر روز با سرعت نور تغییر می کند، حوزه های کاری هم در یک چشم به هم زدن توسعه پیدا کرده و روز به روز موقعیت های سازمانی تخصصی تری جلوی پای آدم سبز می شود. شاید تا همین چند دهه قبل مدیریت پروژه با یک مدیر کاربلد و یکی دو تا کارمند معمولی به سادگی آب خوردن انجام می شد، اما حالا دیگر دوره و زمانه عوض شده و هر تیم مدیریت پروژه کلی کار تخصصی دارد که هر کسی از عهده آن برنمی آید.
مطلب مرتبط: مبانی مدیریت پروژه چیست؟ آشنایی با اصولی که کسی به شما یاد نمی دهد!
اگر شما هم از آن دست کارآفرینانی هستید که مدت هاست رویای شروع به کار در دنیای مدیریت پروژه را در سر دارند، دیگر زمان انتظار به پایان رسیده است. چرا که ما در روزنامه فرصت امروز قصد داریم سیر تا پیاز موقعیت های شغلی دنیای مدیریت پروژه را برای تان روی دایره بریزیم. در این بین هم فقط سراغ بهترین مشاغل رفته ایم تا شما مثل آب خوردن با بازار کار این حوزه جذاب آشنا شوید. پس قبل از اینکه بی گدار به آب بزنید و یکهویی وارد عرصه مدیریت پروژه شوید، اندکی تحمل کنید و در یک سفر هیجان انگیز با ما همراه باشید. این طوری دیگر با دست پر وارد گود می شوید و حتی یک نفر مانع دستیابی به شغل دوست داشتنی تان نخواهد شد.
مشاغل دنیای مدیریت پروژه: فهرستی طلایی برای انتخاب هوشمندانه
بی شک همه ما در دور و اطراف مان دوستانی داریم که بدون هیچ تحقیق و حتی زیر و رو کردن کارهای مورد علاقه شان وارد یک شغل شده اند. اینطور افراد اگر خیلی خوش شانس باشند، با عبور از پیچ و خم های اعصاب خُردکن دست آخر موقعیت شغلی مناسبی برای خودشان پیدا خواهند کرد. وگرنه باید مثل بازی مار و پله آنقدر از این خانه به آن خانه بپرند تا بعد از هزار و یک دردسر شغلی گیرشان بیاید. البته در این بین اصلا خبری از عشق و علاقه به کار نیست و در عوض دفتر شرکت تبدیل به نوعی زندان می شود. خب اگر کسی را سراغ دارید که چنین ورودی به دنیای کسب و کار را دوست دارد، لطفا تا خیلی دیر نشده روزنامه فرصت امروز را به او معرفی کنید!
از آنجایی که مخاطب های ما در روزنامه فرصت امروز خیلی کار درست تر از این حرف ها هستند که همین طور یکهویی وارد یک حوزه کاری شوند، ما در این بخش قصد داریم بعضی از بهترین موقعیت های شغلی در دنیای مدیریت پروژه را به طور کاملا دقیق پیش روی تان قرار دهیم. تنها کاری هم که شما در این بین باید انجام دهید، یادداشت کردن مهارت ها و کارهای مورد علاقه تان است. این طوری مثل آب خوردن موقعیت های شغلی کاملا شخصی سازی شده برای خودتان را پیدا خواهید کرد. پس کاغذ و قلم تان را آماده کنید تا ماجراجویی مان در بازار کار مدیریت پروژه را شروع کنیم.
دستیار پروژه: مهارت های ارتباطی بالا + انگیزه برای کسب تجربه
پروژه هایی که در نگاه اول اصلا اجراشدنی به نظر نمی رسند، وقتی پای دستیارهای حرفه ای درمیان باشد حتی از عوض کردن کانال تلویزیون هم راحت تر خواهد شد. حتما شما هم این ضرب المثل قدیمی که «یک دست صدا نداره» به گوش تان خورده است. شاید خیلی وقت ها چنین نصیحت هایی اصلا به مذاق آدم خوش نیاید، اما دست کم در دنیای مدیریت پروژه باید شش دانگ حواس تان به این قاعده طلایی باشد.
باور کنید یا نه، دوران قهرمان بازی های یک نفره در عرصه کسب و کار خیلی وقت پیش تمام شده است. پس لطفا همین حالا هر فکر و خیالی در این باره دارید، از سرتان بیرون کنید. بی شک کارآفرینان باهوش در چنین موقعیت هایی از خودشان می پرسند، پس تکلیف یک عالمه کارهایی که هر روز روی سرشان خراب است چه خواهد شد؟ جواب این سوال فقط و فقط یک کلمه است: استخدام دستیار پروژه!
اجازه دهید به جای کلی تعریف خشک و خالی از دستیار پروژه با یک مثال خودمانی بحث را جذاب تر کنیم. تیم فوتبالی را در نظر بگیرید که یک سرمربی کار درست مثل یورگن کلوپ روی نیمکتش نشسته است. شاید خیلی از طرفدارهای فوتبال انتظار داشته باشند چنین مربی کهکشانی حتی با یازده تا چوب خشک هم همه جام ها را درو کند، اما ماجرا از نظر خوره های فوتبال و آنهایی که این ورزش را جدی دنبال می کنند اصلا این طوری نخواهد بود. هرچه باشد تمرین دادن بازیکنان، آنالیز رقبا و از همه مهمتر انتخاب یازده نفر اصلی ترکیب اصلا کار یک آدم دست تنها نیست. در چنین موقعیتی یک یا چند دستیار حرفه ای همان تکه گمشده پازل قصه مان خواهند بود. اینطوری سرمربی ما می تواند با خیال راحت با پیدا کردن ترکیب دلخواهش پرداخته و مطمئن باشد همه بازیکنان به خوبی تمرین داده می شوند و صدالبته هر روز گزارش آنالیز بازی رقبا هم روی میزش خواهد بود.
اگر بخواهیم از مثال بالا استفاده کنیم، باید گفت در دنیای مدیریت پروژه هم حضور چندتا دستیار کنار مدیر اصلی کار را حسابی راحت می کند. اجازه دهید با هم روراست باشیم، شما ترجیح می دهید یک پروژه را با چنگ و دندان و هزار و یک جور دردسر جلو ببرید یا اینکه خیلی شیک کارها را تقسیم نمایید؟
دستیار پروژه به جای اینکه خودش به طور مستقیم با مدیران بالا دستی شرکت تعامل داشته باشد، بیشتر مثل یک سفیر کارکشته با دپارتمان های مختلف در شرکت و همین طور افراد خارج از برند تعامل دارد. اگر هم بعضی از اعضای معمولی پروژه سوال یا مشکلی داشته باشند، به جای اینکه وقت مدیر پروژه را بگیرند، یک راست سراغ دستیار پروژه می آیند. اگرچه این حوزه کاری معمولا حقوق، مزایا و از همه مهمتر فرصت ارتقای سازمانی دارد، اما معمولا کارآفرینان صفر کیلومتر بعد از چند ماه کار به عنوان عضو عادی در این پست شروع به کار می کنند. اینطوری علاوه بر کمک به مدیر پروژه کمی هم تجربه اندوزی خواهند کرد. پس اگر شما هم مهارت های ارتباطی خوبی دارید، می توانید از همین امروز کارتان را به عنوان دستیار پروژه شروع کنید. قول می دهیم اگر سر و کله زدن با افراد مختلف با مزاج تان سازگار باشد، خیلی زود پله های ترقی را دو تا یکی طی خواهید کرد.
مطلب مرتبط: مشخصات یک پروژه استاندارد چیست؟ آشنایی با سوال حل نشده دنیای مدیریت پروژه
سرپرست پروژه: وقتی کل بودجه در دست شماست!
وقتی یک تیم پروژه دور هم جمع می شوند، صرف نظر از مسئولیت هر فرد باید تکلیف بعضی از نیازهای اولیه کاملا روشن شود. مثلا تهیه دفتر مناسب، جفت و جور کردن ابزارهای ارتباطی و هزار یک نیاز دیگر که لازمه همکاری استاندارد اعضا با هم است را در نظر بگیرید. اگر برای چنین کارهایی یک مسئول حرفه ای و همه فن حریف انتخاب نکنید، خیلی زود پروژه تان سقوط آزادی تکرارنشدنی را تجربه خواهد کرد. درست در همین شرایط سرپرست پروژه مثل بازیکن تازه نفسی که با یک گل به موقع وضعیت را 180 درجه تغییر می دهد، وارد میدان می گردد.
وظیفه اصلی سرپرست پروژه اطمینان از فراهم بودن همه نیازهای اعضای تیم است. این طوری دیگر هیچ عذر و بهانه ای از اعضا پذیرفته نیست و همه باید مثل ساعت دقیق کار کنند. بی شک وقتی از فراهم سازی نیازهای اولیه حرف می زنیم، باید سرپرستی با مهارت حساب و کتاب بالا و همین طور توانایی ارتباطی بی رقیب در ذهن مان داشته باشیم. وگرنه نه تنها همه کارهای پروژه معطل می ماند، بلکه حتی پروژه هم یک شبه تعطیل می شود.
شاید پیش خودتان فکر کنید همین که سری در دنیای حسابداری داشته باشید و مهارت های ارتباطی تان هم عالی باشد، دیگر هیچ مانعی برای تبدیل شدن به سرپرست پروژه پیش روی تان نیست. در این صورت باید حسابی ناامیدتان کنیم. چراکه سرپرست پروژه مسئولیت های مهم دیگری هم دارد. ماجرا سخت شد، نه؟
وقتی یک پروژه مرحله به مرحله پیشرفت می کند، باید به طور مداوم بودجه ای از سوی مدیران ارشد تدارک دیده شود. اینطوری اعضا فرصت رسیدگی به وظایف شان با خیال راحت را خواهند داشت؛ البته به شرط اینکه سرپرست پروژه میزان پیشرفت کار را تایید کند وگرنه به جای بودجه اضافی همه اعضا طوری بازخواست می شوند که دیگر حتی فکر بودجه را هم نکنند!
اگر شما میانه خوبی با زیر و رو کردن کارهای دیگران و ارزیابی منصفانه نتیجه نهایی یک پروژه دارید، بی برو برگشت یک سرپرست پروژه عالی خواهید شد. البته یادتان باشد به موازات افزایش نقش تان در پروژه، مسئولیت تان هم بی نهایت رشد می کند. به زبان خودمانی، سرپرست پروژه نقش کاپیتانی را دارد که سرمربی گاهی اوقات تمرین دادن و رسیدگی به وضعیت بازیکنان را به او می سپارد. اگر هم در این بین یکهو بازیکنان با هم مشکل پیدا کنند یا یکپارچگی نیمکت از بین برود، متهم ردیف اول کاپیتان قصه خواهد بود. با این حساب فقط اگر تحمل فشار کاری یک سرپرست پروژه را دارید، وارد این حوزه شوید.
هماهنگ کننده بازاریابی: بازاریابی یعنی همه چیز
دنیای امروز تبدیل به عرصه سر و صداهای دیجیتال شده است. آدم وقتی اول صبح از خواب بیدار می شود تا آخر شب با کلی محتوا و کمپین جورواجور سر و کار دارد؛ البته اگر شانس بیاورید و فکر و خیال کمپین های بازاریابی حداقل در خواب دست از سرتان بردارد وگرنه باید تا خود صبح با کلی کابوس وحشتناک دست و پنجه نرم کنید. در این بین هر برندی دوست دارد در ماراتن جذب مشتری در دنیای دیجیتال از رقبا سبقت بگیرد. کلید اصلی موفقیت در چنین مسابقه ای نیز چیزی نیست به غیر از کمپین های بازاریابی حرفه ای!
بی شک وقتی همه در عرصه کسب و کار دنبال راهکارهای بازاریابی دست اول هستند، اعضای یک پروژه نباید دست روی دست بگذارند. هرچه باشد پروژه شما یک جوری به درد مشتریان خواهد خورد. پس به جای اینکه منتظر یک روز خوب با چاشنی استقبال مشتریان از پروژه تان باشید، باید از همان روز اول آستین ها را بالا بزنید و وارد گود بازاریابی شوید. اینطوری نه تنها مشتریان با پروژه تان آشنا می شوند، بلکه سرمایه گذارهای کاردرست هم نیم نگاهی به طرح تان خواهند داشت؛ به همین سادگی.
ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم بازاریابی یک کار تخصصی است و هیچ جوره هم شوخی بردار نیست. پس اگر فکر کرده اید همینطور بدون مقدمه تبدیل به بازاریابی درجه یک می شوید، باید از شما بخواهیم تا خیلی دیر نشده پای تان را روی ترمز فشار دهید. آنهایی که عاشق دنیای بازاریابی هستند، به شرط اینکه مثل یک کارآگاه حرفه ای پیگیر رفتار مشتریان در بازار، ترندهای تازه برای طراحی کمپین و همینطور مطالعه دقیق بازار باشند، می توانند آینده شغلی شان را در دنیای مدیریت پروژه ترسیم کنند.
شاید از خودتان بپرسید اگر مسئولیت شما در تیم پروژه فقط طراحی کمپین بازاریابی و بعضی خرده کاری های دیگر است، پس چرا اسم شغل تان هماهنگ کننده بازاریابی است. بی شک این سوال فقط برای کارآفرینان حرفه ای پیش می آید. اگر بخواهیم خیلی صاف و پوست کنده جواب تان را بدهیم، باید به مسئولیت های گسترده شما برای هماهنگی با تیم بازاریابی اصلی شرکت اشاره کنیم. خب انتظار ندارید که فقط یکی از پروژه های شرکت تیم بازاریابی داشته باشد؟
هماهنگ کننده بازاریابی در تیم مدیریت پروژه به غیر از مسئولیت هایی که تا اینجا زیر ذره بین بردیم، باید توانایی و انگیزه لازم برای هماهنگی نزدیک با تیم بازاریابی اصلی شرکت و بقیه تیم های مدیریت پروژه را داشته باشد. با این حساب اگر شما از آن دست بازاریاب هایی هستید که کار بی دردسر و به دور از سر و صدای بقیه را دوست دارید، شاید آینده درخشانی در انتظارتان باشد اما نباید حتی سمت شغل هماهنگ کننده بازاریابی در پروژه ها بیایید.
مطلب مرتبط: ابزارهای مدیریت پروژه: 6 ابزاری که باید در آن حرفه ای شوید!
مدیر خدمات مشتریان: وقتی پای مشتریان در میان است
اگر شما خودتان را یک مدیر پروژه همه فن حریف می دانید، احتمالا سر و کار داشتن با مشتریان نباید خیلی وحشت زده تان کند. باور کنید یا نه، خیلی از کارآفرینان حتی از شنیدن مسئولیت «تعامل با مشتریان» هم حسابی شوکه می شوند، چه برسد به اینکه واقعا مسئولیت چنین کاری را برعهده بگیرند. با این حساب یک میر خدمات مشتریان که هم کاربلد باشد و هم بین مشتریان محبوبیتی برای خودش به هم بزند، مثل طلا با ارزش خواهد بود.
وقتی در تیم مدیریت پروژه از مدیر خدمات مشتریان حرف می زنیم، اول از همه باید مطمئن شد که فرد موردنظر اصول تعامل با مشتریان را بلد است. اشتباه نکنید، اینجا قصد نداریم سیر تا پیاز اصول ارتباط با مشتریان را توضیح دهیم. در عوض همین که مدیر موردنظر قلق ارتباط با مشتریان را بلد باشد، به اندازه کافی راضی کننده خواهد بود.
یادتان باشد یک مدیر خدمات مشتریان باید حوصله خیلی زیادی داشته باشد. چرا که گوش دادن به درد و دل مشتریان اصلا کار راحتی نیست. حالا اگر به این ماجرا شکایت های گاه و بی گاه خریدارهای ناراضی را هم اضافه کنیم، دیگر جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی ماند که شغل مورد نظر کار هر کسی نیست!
اگر شما با وجود همه توضیحات مربوط به سختی کار به عنوان مدیر پروژه هنوز هم دوست دارید چنین کاری انجام دهید، مهارت کلیدی تان بی برو برگشت مدیریت زمان خواهد بود. اجازه دهید یک بار دیگر با دقت به مسئولیت های تان نگاه کنیم. شما باید از یک طرف رابطه خیلی خوبی با مشتریان داشته باشید و از سوی دیگر هم سنگ صبور آنها باشید. در این میان اگر حتی مشتریان ناراضی کنترل اعصاب شان را از دست دادند، شما باز هم اجازه برخورد غیرحرفه ای با آنها را ندارید. به زبان خودمانی، مدیر خدمات مشتریان باید یک آدم همه فن حریف با چاشنی اعصاب فولادی باشد.
تحلیلگر کسب و کار: مدیریت پروژه به زبان آمار و ارقام
یکی از موقعیت های شغلی هیجان انگیز برای کارآفرینان علاقه مند به حوزه مدیریت پروژه مربوط به تحلیل بازار کسب و کار است. همانطور که یک تیم بسکتبال در لیگ NBA برای اینکه شانس قرار گرفتن در بین تیم های برتر را داشته باشد باید قدم به قدم رقبا را آنالیز کند، یک پروژه حرفه ای هم برای جلب سرمایه گذار و میخکوب کردن مشتریان باید یک آنالیزور کار درست در کنارش داشته باشد. چنین تحلیلگری علاوه بر اینکه زیر و بم بازار را درمی آورد، خیال مدیر پروژه و بقیه اعضا را نسبت به عملکرد و وضعیت بقیه رقبا راحت خواهد کرد. هرچه باشد کار کردن در شرایطی که هیچ اطلاعاتی درباره رقبا و وضعیت بازار نداشته باشید، دست کمی از یک کابوس تمام نشدنی ندارد.
وقتی یک مدیر پروژه قصد طراحی اهداف اصلی برای فعالیت تیم را دارد، همیشه با تحلیلگر بازار تعامل نزدیکی خواهد داشت. این امر برای به دست آوردن آخرین اطلاعات و تحولات بازار ضروری بوده و فرصت یکه تازی برندها در دنیای مدیریت پروژه را به همراه خواهد داشت.
کسانی که سری در دنیای آمار و ارقام دارند، معمولا با کارهایی که شامل تحلیل مسائل باشد، خیلی مشکل خاصی ندارند. بنابراین شما هم با اندکی تمرین و شرکت در چند تا دوره آموزشی می توانید برای خودتان یک پا تحلیلگر کسب و کار شوید. البته یادتان باشد شما به غیر از سرک کشیدن وضعیت بقیه رقبا مسئولیت های دیگری هم دارید. حتما می پرسید چه مسئولیت های دیگری در این موقعیت شغلی انتظارتان را می کشد. خب برای پیدا کردن جواب چنین سوالی به چند تا مسئولیت مهم توجه کنید:
• ملاقات منظم با مشتریان و سرمایه گذارها برای ارائه اطلاعات دقیق مربوط به پروژه و وضعیت بازار به آنها.
• چانه زنی با مدیران ارشد شرکت برای اختصاص بودجه های بالاتر به پروژه و قانع کردن شان نسبت به اهمیت پروژه برای آینده کاری شرکت.
• انجام تحلیل های کاربردی درباره ریسک ها و هزینه فایده پروژه برای جلب اطمینان سرمایه گذارها
در دنیایی که افراد سلیقه و مهارت های گوناگونی دارند، شما اصلا نباید خودتان را به زور با یک شرایط کاری انطباق دهید. دقیقا به همین خاطر اگر میانه خوبی با تحلیل مداوم بازار ندارید، بی خودی ماجرا را سخت نکنید. یادتان باشد شما باید مثل یک بازیکن فوتبال که براساس علاقه اش یک پست را انتخاب می کند در دنیای مدیریت پروژه عمل کنید. پس یک لطفی به خودتان بکنید و همیشه این توصیه طلایی را گوشه ذهن تان نگه دارید.
مدیر پروژه: محبوب ترین شغل دنیای مدیریت پروژه!
وقتی صحبت از دنیای سینما می شود، اغلب مردم یا دوست دارند کارگردان آثار بزرگ باشند یا اینکه نقش اول فیلم کارگردان هایی مثل اسپیلبرگ یا تارانتینو را داشته باشند. انگار که اصلا هیچ کار دیگری در فرآیند تولید یک اثر سینمایی وجود هم ندارد. شاید فکر کنید مثال ما برای این بخش خیلی پرت است، اما راستش را بخواهید مدیریت پروژه هم دقیقا همین وضعیت را دارد. خب تا وقتی می شود همه کاره یک پروژه بود، اصلا چرا باید سراغ بقیه موقعیت های شغلی رفت؟
مطلب مرتبط: مهارت های مدیریت پروژه: هر آنچه حرفه ای ها باید بدانند!
اگر همین حالا از برخی کارآفرینان درباره وظایف یک مدیر پروژه سوال کنید، مثل سخنران های انگیزشی شروع به حرف زدن از هر دری می کنند به غیر از آنچه واقعا انتظارش را دارید. دقیقا به همین خاطر خیلی از کارآفرینان فقط تصویری رویایی از دنیای مدیریت پروژه و وظایف یک مدیر در این میان دارند. پس اجازه دهید اول از همه کارمان را با پاک کردن این افسانه های غیرواقعی درباره مدیران پروژه شروع کنیم.
وقتی درباره مدیر یک شرکت حرف می زنیم، اول از همه چه فکری به ذهن تان می رسد؟ احتمالا تصویر فردی باتجربه کافی در دنیای کارآفرینی و همچنین دارای مهارت های مختلف به سرتان خواهد زد. اگر هم کمی حرفه ای تر دنیای کسب و کار را دنبال کنید، بدون معطلی سراغ بعضی از مدیران بزرگ دنیا مثل ایلان ماسک یا جف بزوس می روید تا معیارهای ذهنی تان را چک کنید. اگر بخواهیم با شما روراست باشیم، مدیران پروژه هم تقریبا چنین مسئولیت هایی دارند، البته در قبال یک تیم خیلی کوچک تر.
شما به عنوان مدیر پروژه نه تنها باید مهارت بالایی در مدیریت کارها به طور کلی داشته باشید، بلکه توانایی نظارت بر کار بقیه هم جزو وظایف تان خواهد بود. هرچه باشد شما مسئولیت صفر تا صد یک پروژه را برعهده دارید و دست آخر همه تقصیرها گردن شما خواهد افتاد. پس بد نیست از همان اول کار کاملا جدی با بقیه رفتار کنید. اینطوری حداقل حساب کار دست بقیه خواهد آمد (امیدوارم خیلی در استفاده از این نصیحت دوستانه زیاده روی نکنید!).
اگر شما تا اینجای کار با وظایف مدیر پروژه مشکل چندانی ندارید، کم کم وقت آن است که سراغ غول مرحله آخر برویم. این اژدهای هفت سر مدیریت همزمان برنامه کاری تیم پروژه، بودجه و صدالبته اهداف است. به زبان خودمانی، شما در اینجا یک مثلث طلایی دارید که در طول پروژه باید شش دانگ حواس تان به هر سه ضلع اش باشد. وگرنه خیلی زود کنترل اوضاع از دست تان خارج شده و دیگر حتی یک نفر هم از شما حرف شنوی نخواهد داشت.
همانطور که کارگردان هایی مثل اسکورسیزی یا رایدلی اسکات در طول زمان مهارت شان بیشتر شده، شما هم به عنوان مدیر پروژه باید به خودتان فرصت دهید. با این حساب طبیعی است که هیچ برندی مایل به همکاری با یک مدیر پروژه صفر کیلومتر نباشد. اگر از ما می شنوید در ابتدای مسیرتان اصلا سختگیر نباشد و پروژه های کوچک را مد نظر قرار دهید. اینطوری کم کم شهرت تان بیشتر شده و سری در میان سرها درخواهید آورد. تا یادمان نرفته بگوییم که شما باید همیشه دنبال تقویت مهارت های تان نیز باشید. وگرنه در یک چشم به هم زدن حس پدربزرگ هایی را خواهید داشت که حتی یک کلمه هم از فناوری های جدید دنیای دیجیتال سردر نمی آورند!
مدیر برنامه: چه کسی تکلیف معیارهای موفقیت پروژه را مشخص می کند؟
اگر یادتان باشد ما همین چند وقت پیش درباره نحوه ارزیابی موفقیت پروژه با شما حسابی حرف زدیم. با این حساب شما الان مشکلی برای ارزیابی موفقیت پروژه ندارید. به زبان ساده تر، شما الان مثل یک منتقد غذا هستید که می تواند خیلی سریع فرق بین آشپزهای ماهر و صفر کیلومتر را متوجه شود. حالا اگر قرار باشد خودتان به عنوان یک منتقد کلاه آشپزی سرتان کنید و غذای یک مراسم را آماده کنید، چه وضعیتی پیش خواهد آمد؟
قبول دارم نقد کار بقیه خیلی راحت تر از انجام دادن همان کار است، اما در دنیای مدیریت پروژه شما همیشه نمی توانید ماسک یک منتقد بی رحم را به صورت داشته باشید، چراکه دیر یا زود پول تان ته می کشد و آن وقت باید دنبال کاری نان و آب دار برای خودتان باشید. یکی از کارهایی که با تجربه ارزیابی موفقیت پروژه پیش پای شما قرار دارد، مدیر برنامه است. اشتباه نکنید، بحث ما در اینجا هیچ شباهتی به کار مدیر برنامه های فوتبال یا دنیای سینما ندارد. در عوض پای مدیریت و ارزیابی همزمان چندین پروژه در میان است. ماجرا جالب شد، نه؟
همانطور که یک بازیگر گاهی اوقات به طور همزمان سر چند تا پروژه حاضر می شود، برندها هم اغلب اوقات دو یا سه تا پروژه را به طور همزمان جلو می برند. با این حساب یک نفر باید تمام حواسش به وضعیت پروژه ها باشد و آنها را با هم هماهنگ کند. وگرنه هر تیم پروژه ساز خودش را می زند و دست آخر هم هیچ سودی نصیب شرکت نخواهد شد. درست در همین شرایط مدیر برنامه مثل قهرمان های دنیای کمیک بوک ها وارد صحنه می شود تا همه را میخکوب کند.
شاید پیش خودتان فکر کنید مدیر برنامه در یک شرکت فقط روی کار تمام پروژه را نظارت دارد و بیشتر اوقات هم روی صندلی اش با خیال راحت مشغول چرت زدن است. در این صورت باید بگوییم کاملا دراشتباهید. مدیر برنامه در حوزه پروژه استراتژی کلی تمام تیم ها را هم تعیین می کند. این یعنی دخالت مستقیم چنین فردی در تعیین اهداف و مسیر پیش روی هر پروژه. وقتی هم که پای تعیین استراتژی کلی پروژه ها وسط باشد، تعامل نزدیک با مدیر هر پروژه امری اجتناب ناپذیر خواهد بود. پس اگر شما به غیر از شرایط کاری بالا با حضور در جلسات متعدد و تعیین خط مشی تیم ها به طور حرفه ای مشکلی ندارید، انتخاب شغل مدیر برنامه بهترین گزینه روی میز برای تان خواهد بود.
مدیر منابع انسانی: نیاز همیشگی پروژه ها
هر کاری که در نگاه اول انجام دادنش از مرحله آخر بازی های کامپیوتری هم سخت تر باشد، وقتی کارمندان کاربلدی در کنارتان باشد مثل آب خوردن انجام می شود. بنابراین اگر شما هم تفاوت بین تیم های مدیریت شکست ناپذیر با بقیه تیم های معمولی همیشه برای تان بحث برانگیز بوده، باید هر طور شده با یک مدیر منابع انسانی صحبت کنید تا کل ماجرا برای تان مثل روز روشن شود.
مطلب مرتبط: مدیریت پروژه (Project Management) چیست؟ + مزایا و مراحل اجرای آن
تیم بسکتبالی را در نظر بگیرید که به تازگی وارد لیگ حرفه ای NBA شده است. احتمالا هیأت مدیره این تیم بعد از کمی خوشحالی بابت صعود تیم شان به چنین لیگ حرفه ای به دنبال راه حلی برای تقویت تیم شان خواهند رفت. هرچه باشد اینجا صحبت از رقبایی است که حتی یک ذره هم اهل رحم کردن به بقیه تیم ها نیستند. پس حضور بدون آمادگی در چنین لیگی یعنی یک آبروریزی تمام عیار؛ نه چیزی دیگر!
وقتی شما قرار است دست کم هشت ساعت از روزتان را با افراد مختلف در یک تیم سپری کنید، بی شک انتخاب بهترین کارمندان دنیا با مهارت هایی که واقعا به درد تیم می خورد، بهترین گزینه خواهد بود. البته این کار روی کاغذ خیلی راحت تر از عملی کردنش است. هرچه باشد برای پیدا کردن بهترین کارمندان در یک شرکت باید چندین جلسه استخدامی تشکیل داده و در نهایت از بین رزومه کلی آدم مختلف چند تایی را دستچین کرد. شما را نمی دانم، ولی من که هیچ جوره حوصله چنین کاری را ندارم؛ به ویژه اگر مسئولیت کار بر روی یک پروژه هم روی دوشم سنگینی کند.
فکر می کنم تا اینجا خیلی خوب متوجه وظیفه یک مدیر منابع انسانی شده اید. چنین فردی بهترین کارمندان ممکن برای یک تیم مدیری پروژه را پیدا کرده و مطمئن می شود همه چیز به خوبی پیش می رود. در این بین ارزیابی عملکرد کارمندان و در صورت نیاز کمک به آنها برای عملکرد بهتر نیز جزو وظایف چنین مسئولی خواهد بود. شاید خیال کنید این یک کار در دنیای مدیریت پروژه خیلی بی دردسرتر از نمونه های دیگر است. در این صورت باید از شما بخواهیم در پیش بینی تان خیلی عجله نکنید چراکه ما هنوز غافلگیری نهایی را برای تان رو نکرده ایم.
ماجرای غافلگیرکننده در این بخش وظیفه مسئول منابع انسانی برای خلاص شدن از شر کارمندانی با کارایی پایین است. بله درست شنیدید! اگر شما مدیر منابع انسانی یک پروژه باشید، باید بعضی وقت ها آن روی خشن تان را به بقیه نشان دهید و چند تایی از اعضای ناهماهنگ را بفرستید خانه شان. پس اگر میانه خوبی با اخراج کارمندان ندارید، شاید تبدیل به کارآفرین خیلی خوبی شوید، اما دست کم در حوزه مدیریت منابع انسانی آینده روشنی پیش روی تان نخواهد بود.
مشاور پروژه: کاری پاره وقت با کمترین دغدغه های ممکن
آیا تا به حال پیش خودتان فکر کرده اید به طور پاره وقت در دنیای مدیریت پروژه شروع به کار کنید؟ این ایده بیشتر برای آنهایی که بازنشسته شده یا دیگر حوصله کار پاره وقت را ندارند، مناسب است. البته از آن طرف برندها و مدیران پروژه نیز همیشه روی کمک افراد کارکشته حساب باز می کنند. پس اگر دنبال یک کار ساده و بی دردسر هستید، می توانید از کوله بار تجربه تان در زمین مسابقه مدیریت پروزه نهایت استفاده را ببرید؛ به همین سادگی!
همانطور که از اسم مشاور پروژه می شود حدس زد، چنین موقعیت شغلی شامل ارائه توصیه ها و راهکارهای کلیدی به اعضای پروژه است. البته سر و کار شما به عنوان مشاور بیشتر با مدیر پروژه خواهد بود. پس لازم نیست خیلی نگران مهارت های ارتباطی تان باشید. احتمالا این خبر برای کارآفرینان درونگرا حسابی خوشحال کننده خواهد بود، مگر نه؟
تنها کاری که شما به عنوان یک مشاور پروژه باید خیلی خوب انجام دهید، آشنایی با مشکلات رایج در پروژه ها و آماده کردن میانبرهای هیجان انگیز برای مدیران است. اینطوری همه راضی و خوشحال کارشان را ادامه خواهند داد و صدالبته شما تبدیل به قهرمان تکرارنشدنی اعضای تیم پروژه می شوید. اگر به این شرایط امکان شروع به کار به عنوان مشاور حتی با سابقه غیرمرتبط به این عرصه را هم اضافه کنیم، دیگر حتی یک نفر هم نمی تواند دست رد به این موقعیت شغلی بزند. خب هرچه باشد یک مشاور همه فن حریف باید در حوزه های مختلفی کار کرده باشد و خیلی خوب راه و چاه بازار را بلد باشد. پس اگر ماجراجویی های طولانی در دنیای کسب و کار داشته اید، می توانید همیشه روی شغل مشاور پروژه حساب ویژه ای باز کنید.
مطلب مرتبط: بهترین ابزارهای مدیریت پروژه کدامند؟
سخن پایانی
گشت و گذار ما در دنیای مشاغل مدیریت پروژه دیگر به آخر راه رسیده است. شما الان تقریبا با زیر و بم بازار کار این حوزه آشنا شده اید. از این به بعد علاقه و مهارت های تان است که تکلیف نهایی را روشن می کند. پس با دقت و حوصله بالا از بین این همه موقعیت شغلی سراغ گزینه مورد علاقه تان بروید.
ما در روزنامه فرصت امروز امیدواریم نکات مورد بحث در این مقاله کمکی هرچند کوچک به شما برای آشنایی با بازار کار مدیریت پروژه کرده باشد. اگر سوالی درباره موضوع مقاله کنونی دارید یا نکته تکمیلی به ذهن تان رسید، لطفا مثل همیشه آن را همین جا با ما به اشتراک بگذارید.
منابع: