بحران کرونا وضعیت بسیاری از کسب و کارها را به هم ریخته است. کارآفرینان دست کم در طول یک سال اخیر با موج بی برنامگی و مشکلات اقتصادی گسترده دست به گریبان بوده اند. شاید صحبت از تاسیس کسب و کار در این میان یکی از پرریسک ترین انتخاب های ممکن باشد. وقتی کسب و کارهای بزرگ نیز میزان تولید و نیروی کارشان را به طور قابل ملاحظه ای کم کرده اند، حضور در عرصه کسب و کار امر دشواری خواهد بود. برخی از کارآفرینان به موقعیت پیش روی برای ایجاد کسب و کار به مثابه رویدادی منحصر به فرد نگاه می کنند. چالش ایجاد کسب و کار تازه در چنین شرایطی برای هر کارآفرینی همراه با جذابیت های خاص خودش است. علی رغم تمام مشکلات و چالش های پیش روی در عمل برخی از کارآفرینان در طول دوران کرونایی اقدام به راه اندازی کسب و کار مستقل خود کرده اند. در ادامه برخی از مهمترین نکات در زمینه راه اندازی کسب و کار مستقل را مورد بررسی قرار خواهیم داد. بدون تردید این توصیه ها با توجه به شرایط کرونایی طراحی شده است.
1. تعریف هویت منحصر به فرد برند
هویت یک برند دارای اهمیت محوری برای شروع کسب و کار است. امروزه هر برندی براساس هویت اولیه اش مورد داوری قرار می گیرد. این امر نه تنها در زمینه اعتبار کسب و کار، بلکه در حوزه بازاریابی نیز دارای اهمیت است. اگر کسب و کارها فرصت تعریف هویت شان را مدنظر قرار ندهند، در عمل با کسب و کارهایی، هرچند جذاب، اما فاقد هویت مناسب مواجه خواهیم شد.
مطلب مرتبط: چرا راه اندازی کسب و کارهای بی نیاز از مکان ضروری است؟
تعیین هویت برند ارتباط نزدیکی با ارزش های محوری دارد. یکی از رویدادهای نامناسب در عرصه برندسازی و ایجاد کسب و کار مربوط به شباهت میان یک استارت آپ و نمونه های دیگر است. این امر فرآیند انتخاب مشتریان را بی نهایت دشوار خواهد کرد. اگر ارزش های محوری یک کسب و کار از همان ابتدا روشن شود، دیگر احتمال شباهت بیش از اندازه میان برخی از کسب و کارها وجود نخواهد داشت.
اشتباه بزرگ برخی از کارآفرینان تلاش برای کپی برداری از برندهای بزرگ است. این امر فقط موجب دلسردی مخاطب هدف از وضعیت کسب و کار می شود. نکته مهم در این میان تفاوت بین الگوبرداری از برندهای بزرگ و کپی ایده های شان است. الگوبرداری نوعی شخصی سازی ایده اولیه را نیز شامل می شود بنابراین همیشه ایده نامناسبی برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف نخواهد بود.
2. ایجاد فرهنگ سازمانی
شمار قابل ملاحظه ای از کسب و کارهای تازه تاسیس با مشکل سازگاری کارکنان شان مواجه هستند. وقتی یک برند در همان ابتدای مسیر با کارکنانی از حوزه های مختلف و سابقه گوناگون مواجه است، باید به دنبال ایجاد پیوندهای نزدیک میان آنها باشد. امروزه این پیوندها از طریق ایجاد فرهنگ سازمانی ایجاد می شود. وقتی یک کسب و کار دارای فرهنگ مشخصی باشد، ایجاد هماهنگی و سطح بالایی از همکاری میان بخش های مختلف کار سختی نخواهد بود.
وقتی یک کسب و کار در ابتدای مسیر شروع به فعالیتش اقدام به استخدام کارمند می کند، باید گفت وگو و تعامل نزدیک با آنها را نیز مدنظر قرار دهد. برخی از استارت آپ ها پس از استخدام کارمند دیگر تعاملی با وی ندارند. این امر موجب ایجاد فاصله میان تیم مدیریتی و کارمندان می شود. اگر به موقع نسبت به رفع این فاصله اقدام نکنیم، به زودی با مشکلات عمده ای مواجه خواهیم شد. سالانه شمار بالایی از کارمندان برندها اقدام به جست وجوی شغل های دیگر می کنند. بدون تردید بحث مالی در این میان اهمیت زیادی دارد، اما نباید از نکات مربوط به فقدان فرهنگ سازمانی مناسب در کسب و کارها نیز غافل شویم.
3. تاکید بر روی مزیت رقابتی محصولات
تولید محصولات گام پایانی برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف نیست. برندها نیاز به تاکید بر روی مزیت های محصولات شان برای فروش هرچه گسترده تر دارند. امروزه برندهای بسیار زیادی در حال تولید محصولات برای جلب نظر مشتریان هستند. اگر در این میان بر روی مزیت خاص محصولات برندمان تاکید نکنیم، در عمل تمایزی میان کسب و کارمان با رقبای پرشمار ایجاد نخواهیم کرد. این امر موجب کاهش توجه مشتریان به برند ما خواهد شد.
امروزه برخی از برندها به محض شروع به فعالیت با استقبال مناسبی از سوی مشتریان مواجه می شوند، اما به مرور زمان توانایی شان برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف کاهش پیدا می کند. دلیل این امر عدم تاکید بر روی مزیت های محصولات است. شاید یک برند در ابتدای کار برای مشتریان جذابیت زیادی داشته باشد، اما در صورت عدم ایجاد تغییر در روند فعالیت و نمایش محصولاتش به صورت جذاب در عمل به حاشیه بازار کسب و کار رانده خواهد شد.
مطلب مرتبط: چالش های راه اندازی کسب و کار جدید
4. جست وجوی کلیدواژه های مرتبط با حوزه بازاریابی
استفاده از الگوهای بازاریابی مختلف برای توسعه برند نکته تازه ای نیست. سالانه شمار بالایی از کسب و کارها برای بازاریابی بودجه های هنگفت تعیین می کنند. امروزه کسب و کارها نیاز به بودجه های فزاینده برای بازاریابی ندارند. مهمترین مسئله روشن ساختن اهداف شان از فعالیت بازاریابی است. مفهوم بازاریابی ارگانیک به معنای عدم پرداخت هزینه در ازای نمایش محتوای تبلیغاتی با مخاطب هدف است. این رویکرد شاید سختی های بسیار زیادی به همراه داشته باشد، اما در بلندمدت اعتبار کسب و کارها را به طور قابل ملاحظه ای افزایش خواهد داد.
شروع فرآیند بازاریابی برای استارت آپ ها همیشه سخت است. این امر به طور معمول به معنای ضرورت بازاریابی همراه با بودجه های بسیار اندک است. چنین کاری از طریق جست وجو برای کلیدواژه های مهم در حوزه بازاریابی و همچنین آشنایی با سلیقه مشتریان صورت می گیرد. وقتی یک برند توانایی تولید محتوای بازاریابی براساس سلیقه مخاطب هدف را داشته باشد، دیگر نیازی به پرداخت هزینه های قابل ملاحظه برای جلب نظر مشتریان نخواهد داشت.
برخی از کسب و کارها در زمینه بازاریابی جلوه واقعی از کسب و کارشان به مخاطب هدف نشان نمی دهند. این امر مشکلات بسیار زیادی در مرحله پس از بازاریابی پیش روی آنها قرار می دهد. وقتی مشتریان نسبت به تفاوت میان جلوه تبلیغاتی برند و واقعیت آن آگاهی پیدا کنند، اغلب تمایل شان برای تعامل با برند موردنظر به شدت کاهش می یابد. نکته جالب اینکه در عمل جبران چنین دیدگاه منفی در میان مشتریان بسیار مشکل است بنابراین باید عرصه بازاریابی را هماهنگ با واقعیت های کسب و کار پیش برد.
5. ایجاد کسب و کار با توجه به توسعه
توسعه کسب و کار باید همیشه در برنامه ریزی کارآفرینان مدنظر قرار گیرد. برخی از برندها پس از تاسیس دیگر به دنبال توسعه فعالیت و بازارهای در دسترس شان نیستند. چنین امری مشکلات بسیار زیادی برای آنها به ارمغان می آورد. نمونه واضح در این میان برندهای دارای سابقه طولانی در عرصه کسب و کار و فاقد توانایی تاثیرگذاری بر روی بازارهای مختلف هستند. این امر میزان سود برندها را به طور قابل ملاحظه ای محدود می سازد.
توسعه کسب و کار به معنای حضور بی برنامه در بازارهای مختلف نیست. موفقیت در بازارهای گوناگون نیاز به برنامه ریزی قابل ملاحظه ای دارد بنابراین شاید پیش از ورود به یک بازار جدید نیاز به طراحی محصولات تازه باشد. به هرحال نیازهای هر بازار به نوعی منحصر به فرد است. همچنین شخصی سازی محصولات برند برای بازارهای تازه نیز باید در دستور کار برندها قرار گیرد. در غیر این صورت مشتریان بازار تازه واکنش مناسبی نسبت به محصولات برندمان نخواهند داشت.
بسیاری از برندها بخش توسعه و تحقیقات را به مثابه حوزه ای غیرکاربردی لحاظ می کنند. اهمیت این حوزه کمک به تمام بخش های شرکت برای توسعه و بهبود عملکرد است. به عنوان مثال، بخش بازاریابی را مدنظر قرار دهید. بازاریاب ها برای جلب توجه مشتریان نیاز به شناسایی تغییر رفتار آنها دارد. یکی از کمک های بخش توسعه و تحقیقات در همین راستا صورت می گیرد بنابراین هرچه زودتر چنین بخشی برای کسب و کارمان راه اندازی کنیم، شانس بالاتری برای موفقیت بلندمدت خواهیم داشت.
مطلب مرتبط: 10 فرمان راه اندازی کسب و کار
مدیریت کسب و کار هرگز کار ساده ای نیست. بسیاری از برندها در عمل همان ماه های نخست با شکست مواجه می شوند. اگر شما به دنبال حوزه نوینی از فعالیت هستید، باید نسبت به ایجاد تغییرات قابل ملاحظه در نحوه فعالیت برندتان اقدام نمایید. استفاده از توصیه های مورد بحث در این مقاله گام مناسبی برای شروع قدرتمند فعالیت کاری خواهد بود.