اگه به دنبال یه کسب و کاری هستی که زودبازده باشه و بتونی در مدت زمان کم به سود برسی و دستت تو جیبت باشه باید راه اون یاد بگیری. شاید تو بخوای یه کارخونه ماکارونی یا کارخونه فولاد راه بندازی در این صورت مسئله فرق می کنه. اما اگه به دنبال یه کسب و کاری هستی که بتونی درآمدی کسب کنی و بازار رو تجربه کنی باید خیلی با احتیاط عمل کنی.
شرکت های تولیدی در ایران همیشه با چالش ها و دشواری هایی همراه هستند. پس باید راه و چاه تولید مخصوصا تولید در ایران رو یاد بگیری. برای این کار اول از همه باید بدونی برای چه می خوای یه کسب و کار راه بندازی.
شاید بگی خب معلومه من می خوام زندگی کنم و نیاز به درآمد دارم. اما سوال اصلی اینجاست تو چه قدر درآمد می خوای؟ یه وقت انتظار داری مثلا ماهی 100میلیون تومن درآمد داشته باشی. اما یه وقتی معقول فکر می کنی و می گی در سال اول انتظارم اینه که بتونم زندگی خودم و خانواده ام را اداره کنم. اون وقت تو با 5میلیون هم می تونی زندگی کنی.
من این موارد را یکی یکی می گم تا قضیه برات روشن بشه:
اول: انتظار از کسب و کار
تو دانشگاه دوستی داشتم که دوست داشت صاحب یه کشتی باشه و از طریق دریا تجارت کنه. از اصول و قاعده تجارت و کشتیرانی هم هیچ چیز نمی دونست و فقط دوست داشت این کار رو بکنه تا میلیاردر بشه. اون نتونست هیچ وقت به آرزوش برسه.
تو اگه می خوای تو کسب و کارت موفق بشی اول از همه انتظارت رو معقول کن. چون یه شبه نمی تونی میلیاردر بشی یا بتونی کل بازار رو قبضه کنی. شرط اول اینه که با کار و کاسبی ات معقول برخورد کنی. اگه انتظارت اینه که کاری راه بندازی و بتونی با این کار در سال اول خرج زندگی تو در بیاری فکر می کنم انتطار حداقلی و معقولیه، اما اگه انتظار داری در سال اول به سود و سرمایه مالی کلان برسی فکر می کنم دچار مشکل بشی.
برای کسب و کارهای کوچک انتظار تو هم باید همون اندازه باشه و بعد آروم آروم انتظارتو بالا ببری. هیچ کسب و کاری یه شبه همه گیر نشد ماه ها و سال ها گذشت و صاحب اون خون دل خورد تا اون کار گرفت و مشتری پیدا کرد.
دوم: یه ایده برای کسب و کار داشته باش
اگر انتظار معقولی از کاسبی داری حالا چی تو ذهنت هست؟ آیا ایده ای داری که بخوای اونو اجرا کنی. بدون ایده نمی تونی کار کنی. تو می خوای کار و کاسبی راه بندازی. چه کاری می خوای راه بندازی. اگر جدا می خوای کار تولیدی بکنی باید سبک و سنگین کنی که آیا می تونی از پسش بربیای. مثلا شاید بخوای یه کارخونه دستمال کاغذی راه بندازی یا می خوای یه کارگاه کوچک قالیبافی درست کنی یا چند تا چرخ خیاطی بگیری و چند تا خیاط ماهر استخدام کنی و مثلا تی شرت یا پیراهن تولید کنی یا فرضا می تونی بگی ایده ام اینه که ادویه جات را به صورت فله می خرم بعد تو کارگاه بسته بندی می کنم و به مغازه دارها می فروشم و صدها ایده دیگه.
پس قبل از هر کاری به ایده ات فکر کن. ایده باید با تو همراهی کنه. یعنی باید کاملا از عهده اش بربیای. آرزوها نمی تونه ایده کار و کاسبی باشه. ایده تو این مرحله باید جزیی، کوچک، مشخص و قابل دسترسی باشه.
سوم: سرمایه اولیه زیاد نباشه
وقتی ایده ات مشخص شد، میزان سرمایه هم مشخص می شه. ایده ات نباید اون قدر بزرگ باشه که نتونی زود بهش برسی. ایده در ابتدای راه باید کوچک باشه تا با سرمایه کم تو قابل اجرا باشه. شاید دوست باشی یخچال تولید کنی، اما تولید یخچال سرمایه زیاد می خواد و تو که در ابتدای راهی نمی تونی این همه سرمایه رو جور کنی، اما می تونی با سرمایه کم یه کارگاه اجاره کنی و مثلا تولید کارگاه جوراب بافی راه بندازی. یا فرضا یه جایی رو اجاره کنی و پرورش گل یا قارچ راه بندازی. این کارا سرمایه چندانی نمی خواد.
مثلا می تونی یه مغازه تو محله ات با مبلغ کم اجاره کنی و دو تا چرخ دوزندگی بذاری و دو نفر رو استخدام کنی و با استفاده از تجربه و علاقه ات تولیدی جوراب زنانه یا مردانه راه بندازی. بعد بازار فروش اونو پیدا کنی و کم کم کارگاه رو گسترش بدی. کل این کارگاه تولیدی 10میلیون تومن هم سرمایه نمی خواد.
پس یکی از کارهایی که باید بکنی اینه که در کسب و کار اولت زیاد سرمایه نذاری که نتونی جمعش کنی. تجربه اول رو باید گام به گام جلو بری. آهسته رفتن و پیوسته رفتن بهتر است.
ادامه دارد...
کارشناس فروش