هر نهادی که بخواهد با مردم ارتباط برقرار کند، نیاز دارد که به افکار عمومی توجه کند و این پدیده را به مثابه عنصر اصلی مخاطب خود در نظر بگیرد که درغیر این صورت نخواهد توانست ارتباط موثر و نافذی داشته باشد. حکومتها نیز برای آنکه بتوانند سیاستهای خود را به اجرا در آورند ناچارند افکار عمومی را در همه لحظات، از زمان اتخاذ تصمیم تا مرحله اجرا در محاسبات خود بگنجانند. هرگونه فعالیت و کسبوکاری که به نحوی با مردم سروکار دارد، باید به طرز تفکر آنها به دیده تحقیق بنگرد و همیشه از جایی شروع کند که مردم در آنجا قرار دارند.
کتاب مقدمهای بر شناخت افکار عمومی نوشته حبیب الله شاهرکنی، دیباچهای است بر شناخت افکار عمومی که سعی میکند تا اندازهای بر این مفهوم پرتو بیفکند. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «افکار عمومی قضاوتی اجتماعی است مربوط به گروهی خود آگاه، نسبت به موضوعی پر اهمیت، پس از آنکه در مورد آن موضوع، گفتوگوهای عمومی و قابل قبولی صورت گرفته باشد. به طور کلی تعریف افکار عمومی حاوی چهار مطلب اساسی است: یک: وجود اختلاف نظر، بحران یا تعارض برای آنکه افکار عمومی به حرکت درآید. دو: وجود گروههای متضاد که هر کدام برای خود افکار عمومی خاصی داشته باشند. سه: شرط مقدم و اساسی برای شکلگیری و تبلور نهایی افکار، کنش متقابل اجتماعی است. چهار: اهداف هر گروهی معمولا در افکار عمومی آن متجلی میشود ولی دانش و اطلاعات فنی لازم برای تحقق آن ممکن است فقط در شرایط خاص ارائه شود.« این کتاب در 64 صفحه و قیمت 6 هزار تومان توسط نشر طراوت به چاپ رسیده است.»