هر صاحب کسبوکاری میداند که چگونه چند کار را همزمان با هم انجام دهد، زیرا ابتدا که کسبوکار خود را راه میاندازد یک دست در مدیریت مالی دارد، یک دست در بازاریابی، یک دست در طراحی محصول و در هر چیز دیگری که در این میان وجود دارد، اما رفتهرفته که شرکت رشد میکند لازم است این توانایی به کارمندان هم داده شود تا همان درکی را که صاحب کسبوکار از استقلال دارد آنها نیز داشته باشند.
در هر شرکتی افراد بااستعداد پیدا میشوند. این افراد معمولا دوست ندارند بر آنها ریاست شود و منتظر گرفتن دستورات گامبهگام و تایید در هر نوبت باشند و به همین منظور برخی از کسبوکارها برای بهکار گرفتن اینگونه افراد و همچنین افزایش خلاقیت درون سازمانشان از ساختارهای بدون رییس یا ساختارهای همسطح استفاده میکنند. این ساختارها با کاهش کنترلهای سنتی معین اما ایجاد اطمینان در اینکه استقلال افراد طوری مهار و کنترل شود که برای کسبوکار اثر مفید داشته باشد، کار میکنند. در ادامه درباره مزایای دادن استقلال به کارمندان صحبت خواهد شد و راهکارهایی بهطور مختصر ارائه میشود که به کمک آنها میتوان بدون از دست دادن کنترل به کارکنان استقلال داد.
مزایای دادن استقلال به کارکنان
حس استقلال یا خودمختاری یکی از نیازهای بنیادی انسان و از مولفههای ضروری محیطهای کاری است. این حس به نیازی که ما برای انگیزش درونی (یعنی برانگیخته شدن توسط لذت و علاقه شخصی) داریم پاسخ میدهد. کارمندانی که احساس میکنند به آنها اختیار داده شده کارمندان راضیتری هستند، در کارشان انگیزه بیشتری دارند، متعهدترند و همچنین استرس کمتری در کار دارند. مورد آخر بهخصوص برای محیطهای کاری دشوار و پرمسئولیت بسیار صادق است، چراکه حس استقلال در وضعیتهای استرسزا به کارکنان درکی از کنترل را میدهد.
فواید دادن استقلال به کارکنان برای صاحبان کسبوکار روشن است: استقلال بیشتر میتواند به کاهش از دست دادن کارکنان و افزایش خلاقیت، نوآوری و حتی عملکرد منجر شود، اما از طرفی این موضوع مطرح میشود که چگونه میتوان به کارمندان استقلال لازم را داد، درحالیکه کنترل بر آنها و بر امور را از دست ندهیم. سه نکته زیر را برای انجام چنین کاری درنظر بگیرید:
1- هدف را مشخص کنید نه وسیله را
رفتهرفته کسبوکار شما رشد خواهد کرد. اگر نمیخواهید سازمانتان از آندسته سازمانهای سلسلهمراتبی شود که افراد خیلی راحت خود را با آن انطباق داده و به کارمندانی کاملا معمولی تبدیل شوند و دوست دارید که در آن افراد به کسب تجربه پرداخته و توانایی تصمیمگیری در زمانهای حساس را داشته باشند، باید هدف را مشخص کنید و وسیله را چندان مهم نشمارید. همچنین برای تشویق خلاقیت در میان کارمندان، راهنماییهای مشخص و لازم را درخصوص کیفیت و ویژگیهای پروژه، زمان اتمام و هدف آن به کارمندان بدهید و باقی کار را به خودشان واگذار کنید. این انتظار را نداشته باشید که تیم شما دقیقا مانند خودتان کارها را انجام دهند، اما استراتژیای که آنها بهکار میگیرند ممکن است استراتژی خوبی بوده یا حتی از استراتژی شما هم بهتر باشد.
2- سیستم کنترل و توازن را بهکار بگیرید
اگر میخواهید به افرادی که وارد کسبوکارتان میکنید استقلال دهید و آن را کنترل کنید باید توانایی پذیرش نظرات و مشاوره دیگران و همچنین اشتباهات خود را داشته باشید.
مسلم است که بهعنوان صاحب کسبوکار باید نسبت به ایدههایتان شور و اشتیاق داشته باشید، اما زمانی که جایی برای گزینههای دیگر و شنیدن ایدههای سایرین باقی نمیگذارید این اشتیاق و علاقه میتواند برای شما ایجاد مسئولیت کند. برای انجام چنین کاری از جمع کردن افرادی که فقط شما را تایید میکنند، در اطراف خود خودداری کنید.
شما به مشاوران مطمئنی نیاز دارید که حتی گاهی اوقات شما را پس زده و کمک کنند تا ایدههایتان را بهبود بخشیده و نواقص آن را برطرف کنید، نه اینکه فقط کارهایتان را تایید و از شما تعریف و تمجید کنند.
هر رهبری در معرض انحراف و خطا قرار دارد، بنابراین لازم است مکانیزمی را ایجاد کنید که توسط آن بتوانید به اشتباهات خود پی برده و آزادانه استراتژیهای دیگر را نیز سبک و سنگین کنید. برای این کار مکانیزم کنترل و توازن را در سازمانتان راه بیندازید. این سیستم یک مکانیزم کنترل درونی است که از سازمان در برابر تقلب و خطاهایی که بهخاطر غفلت اتفاق میافتد محفاظت میکند. در سسیستمهایی که از مکانیزم کنترل و توازن برخوردارند قدرت در دست افراد یا گروه خاصی قرار ندارد و اختیار تصمیمگیری و مسئولیتهای مربوط به آنکه بر اجرای صحیح آن تصمیم صحه میگذارند در بخشهای مختلف سازمان توزیع شده و هیچ بخشی نمیتواند بهتنهایی کاری را انجام دهد.
3- خود را بشناسید
همانطور که به دیگران اجازه آزادی و مسئولیت بیشتر میدهید، درک درستی از خودتان داشته باشید. این کار به شما کمک میکند تا بتوانید از این مرحله گذار که در آن دیگران را به کسبوکارتان پذیرفته و میخواهید به آنها هم استقلال دهید بهآسانی عبور کنید. زیرا زمانی فراخواهد رسید که کسبوکار شما رشد میکند و نیاز خواهید داشت در برخی زمینهها مانند مدیریت مالی افراد دیگری را بهکار بگیرید که در آن تجربه و تخصص بیشتری از شما دارند و به همین دلیل نمیتوانید از هر کاری که آنها انجام میدهند سردربیاورید. باید نزد خودتان خیلی احساس امنیت کنید که بتوانید چنان افردای را بهکار گرفته، کار را به او واگذار کنید و به آنها استقلال کافی بدهید.
بهتر است پیش از این کار یک تست شخصیتی از خود بگیرید تا نقاط قوت و ضعفتان را ارزیابی کنید و چنانچه به نقاط ضعف و ناتوانی در برخی زمینهها پی بردید، با برطرف کردن آنها و مسلط شدن بر خود به این توانایی برسید که برخی کارها را به دیگران بسپارید، به آنها اعتماد کنید و استقلال دهید و در عینحال کنترل امور را از دست ندهید.
بهعلاوه باید فهم درستی از احساسات خود داشته باشید و احساسات دیگران را نیز به خوبی درک کنید که به این کار هوش عاطفی میگویند.
به این ترتیب میتوانید دریابید که هریک از کارمندانتان چگونه و با چه چیزی برانگیخته میشوند و چگونه میتوانید با روشهایی که به این افراد احساس موفقیت و کامیابی میدهد، آنها را توانمند سازید.