فوتبالی که روزی محرک بزرگ تودهها بود و فقط درزمین جریان داشت، این روزها بیش از پیش، نقش سیاسی خود را به رخ میکشد. بعد از جنجالهای اخیر پیرامون انتخابات فیفا و دخالت روسیه و آمریکا در دستگیری عوامل رشوهخوار و البته استعفای بلاتر، همه رسواییهای شکل گرفته در فوتبال که بیشتر آنها منشأ سیاسی داشته به خاطر آورده شد؛ از ارتشای برنار تاپی، رییس درخشانترین روزهای تاریخ المپیک مارسی گرفته تا رسوایی موسوم به کالچو پولی در فوتبال ایتالیا.
شنود تلفنی
بیشک بزرگترین سلسله تبانی صورت گرفته در یک دهه اخیر، ماجرای کالچوپولی در فوتبال ایتالیاست. ماجرا از شنود صحبتهای تلفنی و در واقع پیشنهاد رشوه و گاه تهدید لوچانو موجی، رییس بانفوذ یووه در مواجهه با داوران فوتبال ایتالیا بین سالهای 2004 تا 2006 شروع شد. افشای تبانی موجی و یوونتوس با داوران، نخستین سقوط تاریخ یوونتوس آن هم با کلی امتیاز منفی به دسته پایینتر را رقم زد. تیمهای دیگر دخیل در این پرونده مانند میلان، فیورنتینا و لاتزیو هم با کسرامتیازمواجه شدند اما دود این اتفاق تنها به چشم عاملانش نرفت.
ارکان فوتبال ایتالیا و لیگ پرستاره این کشور از این بابت ضربه جبرانناپذیری خوردند. ستارهها یک به یک کوچ کردند و فوتبال ایتالیا ماند و یک لیگ بهشدت تضعیف شده! موجی بهعنوان متهم ردیف اول به زندان رفت و شیادهای دیگری مانند برلوسکونی آزاد ماندنداما فقط به شکل فیزیکی. چه اینکه اخبارهای متعاقب از رسوایی، آنها را در زندان بدنامی محصور کرد! فوتبال ایتالیا از آن زمان ضرباتی اساسی دریافت کرد و هنوز هم از مشکلاتی مانند دوری تماشاگران از استادیومها، بیستاره شدن و عدم جذابیت رنج زیادی میبرد.
ماجرای تاپی
این داستان به اندازه ماجرای سیاسی- جاسوسی موسوم به «دریفوس» معروف است! برنارتاپی که با سرمایهگذاری در دوچرخهسواری و از طریق خوانندگی، حسابی ثروتمند شده بود قصد داشت به جبران کممحلیهای صورت گرفته در زادگاهش (پاریس)، مارسی، رقیب ایدئولوژیک تیم اول پاریس (پاریسنژرمن) را خریداری کند. او به باشکوهترین نحو این کار را انجام داد. پنج قهرمانی متوالی در لیگ، نخستین دوگانه تاریخ باشگاه (فتح توامان لیگ و جام حذفی فرانسه درسال 1989)، یک نایبقهرمانی و از همه مهمتر رقم زدن نخستین قهرمانی یک تیم فرانسوی در جامباشگاههای اروپا و لیگقهرمانان به لطف خرید ستارههای بزرگ، نهتنها عصر طلایی و تکرارنشدنی مارسی را رقم زد، بلکه باعث نزدیک شدن تاپی به دنیای سیاست هم شد. شومن بزرگ با این میزان مقبولیت به شورای شهر مارسی هم رسیداما همین که میخواست به صندلی فرانسوا میتران، رییسجمهور وقت فرانسه دستاندازی کند به دلیل اعتراف دو بازیکن تیم ولانسین فرانسه به گرفتن رشوه از او برای باخت عمدی و کمک به قهرمانی زودهنگام مارسی درگیر در فینال جامباشگاههای اروپا، محاکمه شد، عناوین تیمش را در حال مصادره دید، مارسی را در دسته دوم نظاره کرد وخود به زندان افتاد. پس از آزادی، مدتی به خوانندگی پرداخت و در نخستین سالهای هزاره جدید با وعده ساختن تیمی طلایی دوباره بر میز ریاست مارسی تکیه زد اما این بار مدت زیادی نماند و نتوانست کمکحال تیم پریشان شود. هنوز وقتی زندگی متوسط و آرام فعلی مرد متمول را میبینیم، یاد ماجراجوییهایش در گذشته میافتیم.
پولشویی
باشگاه بارسلونا که مدت زیادی به عدم حضور تبلیغات روی پیراهنش افتخار میکرد، از دو سال پیش تصمیم گرفت حتی سنت تازه پاگرفته تبلیغ یک بنیاد خیرخواهانه را کنار بگذارد و در ازای دریافت مبلغی مناسب، تبلیغ شرکت هواپیمایی قطر را برعهده بگیرد! تا این جای کار مشکلی وجود نداشت اما ماجرا وقتی جالب و بودار شد که گزارشهایی مبنی بر تخلف در قراردادهای این باشگاه به گوش رسید. ماجرای اصلی، دروغگویی در قرارداد نیمار بود. گویا مبلغ پرداخت شده برای نیمار، 94.8 میلیون یوروبوده که از این مبلغ، 82.7 میلیون برای انتقال بازیکن و 12.1 میلیون یورو هم مالیات بوده. روسل رییس باشگاه، کل مبلغ انتقال نیمار را 57.1 میلیون یورو اعلام کرد! اختلاف رقم واقعی با آنچه در رسانهها اعلام شد، ظاهراً درشرکتی بینام در پارکینگ منزل نیمار خرج شد و حتی اخبار مبنی بر پولشویی به نفع آژانسی هواپیمایی متعلق به رژیم صهیونیستی دهان به دهان چرخید که هرچند به اثبات نرسیداما مجموع این اتفاقات، کنارهگیری روسل از سمتش را در پی داشت. او به وضوح خود را مقصر میدید. موازی با این جریان، بارسلونا درگیر پروندهای با تبعات خانمانسوزتری شد. تخلف در به خدمت گرفتن بازیکنان زیر سن قانونی، باشگاه را از حضور در دو پنجره نقل وانتقالات محروم کرد. اجازه والدین برای به خدمت گرفتن بازیکن زیر سن قانونی تنها یکی از قوانین زیرپا گذاشته توسط بارسلونا بود و درنهایت باشگاه در پایان یک تابستان پر از جنجال، ضربه سنگینی دریافت کرد.
تبانی سه نفره
همیشه هم الزاما یک تیم در دام تبانی نیفتاده است. گاهی گروهی بازیکن جرقه ماجرا را زدهاند؛ شبیه اتفاقی که در دهه 80 برای لیورپول رخ داد. جان فاشانو، بروس گروبلار و جان بارنز، سه مهره کلیدی تیم درخشان آن مقطع فوتبال اروپا پس از اتمام آن دوران به پرداخت رشوه به بازیکنان سایر تیمها برای پیروزی تیمشان متهم شدند و درنهایت هرچند دادگاه مدرک مستدلی برای محکوم کردن آنها به دست نیاورد و پرونده از ترس خبرنگاران فضول رسانههای گروهی انگلیسی مختومه اعلام شد اما فاشانو چند سال قبل در مصاحبهای جالب ادعا کرد به دلیل عدم وجود قوانین مشخص، او بهراحتی بازیکنان رقیب را با پیشنهاد رشوه فریب میداد و بخشی از برتریهای لیورپول را رقم میزد.
تساوی عامدانه
یکی از سیاهترین روزهای جامجهانی در مرحله گروهی جام سال 1982 رقم خورد؛ زمانی که پس از برتری الجزایر در بازی دور سوم، آلمان و اتریش به مصاف هم رفتند. اگر آلمان با اختلاف یک یا دو گل پیروز میشد، هر دو تیم به مرحله بعدی صعود میکردند و الجزایر حذف میشد. اتفاقی که پس از گل آلمان رخ داد و دو طرف به جای ارائه یک فوتبال سالم درنیمه زمین خودشان پاس میدادند تا بازی زودتر تمام شود! وقتی سوت پایان زده شد، تماشاگران حاضر در ورزشگاه خیخون اسپانیا، یکصدا اتریش و آلمان را هو کردند. الجزایر قربانی تبانی آشکاری شد که مجازاتی در پی نداشت. سالهاست صفحهای در ویکیپدیا با عنوان «شرم خیخون» در اشاره به اتفاقات بازی وجود دارد و پس از اینکه الجزایر در جامجهانی 2014 رویاروی آلمان قرار گرفت، خیلی از فوتبالیها خاطره آن روز شوم را به یادآوردند. از زمان وقوع آن اتفاق تصمیم گرفته شد بازیهای دور پایانی گروهها در تمام تورنمنتها به شکل همزمان انجام شود تا امکان هرگونه تبانی از بین برود.
تبانی برای ناوهای هوایی!
آرژانتین برای صعود از گروهش در سیاسیترین جامجهانی تاریخ به یک پیروزی پرگل مقابل پرو نیاز داشت و ترجیح داد به جای تحمل رنج و ریسک امید داشتن به ساقها، از راه دیگری وارد شود! دروازهبان پرو، آرژانتینی بود و نخستین رشوه را پذیرفت. از آنجایی که کار از محکمکاری عیب نمیکرد، ارتش و دولت آرژانتین که قهرمانی در جامجهانی 1978 را راهی برای آرام کردن اعتراضها به خفقان سیاسی کشور میدانستند، ترجیح دادند با هدایای تسلیحاتی به ناوگان دریایی پرو، کاملاً رقیب را رام خود کنند. نتیجه این اقدامات، دراز به درازخوابیدن دروازهبان پرو، زدن شش گل از سوی میزبان و صعود به مراحل بعدی بود. وقتی در سکانس پایانی جام، پاسارلا، ستاره آرژانتینی از دادن جامجهانی به یکی از سیاسیهای مشتاق گرفتن این هدیه بزرگ طفره رفت، معلوم شد سیاستمداران آرژانتینی تا چه اندازهای دوست داشتند جام قهرمانی به هر قیمتی در خانه بماند. جام در خانه ماند و صدای اعتراضهای بلند دیروز، خاموش شد.
ماجرای جامجهانی 2002
نخستین میزبانی آسیا در جامجهانی، آلوده به تبانی غیرمحسوس بود. «چانگ» رییس فدراسیون کرهجنوبی که موفقیت تیمش در رقابتهای سال 2002 را سکوی پرتاب خودش به صندلی ریاست فیفا میدانست، ابتدا با اعمال نفوذ و انتخاب بایرون مورنوی اکوادوری بهعنوان داور بازی ایتالیا و کرهجنوبی، سر لاجوردیها را برید و در یکچهارمنهایی هم نوبت به جمال قندورمصری رسید. اسپانیا هر چه گل میزد او نمیپذیرفت و در نهایت در ضربات پنالتی، کرهجنوبی با نهایت شرمساری، نخستین آسیایی حاضر در نیمهنهایی جامجهانی نام گرفت. اگر شخص بکنباوئر نبود، آلمان هم قربانی جاهطلبی رییس فدراسیون وقت کرهجنوبی میشد و چه بسا سرخها به فینال هم میرسیدند. رسواییهای اخیر افشا شده، ثابت کرده در آن روزها پولهایی به قصد تطمیع داوران و سوت زدن آنها به نفع کرهجنوبی جابهجا شده است؛ هرچند هنوز برخوردی صورت نگرفته است!