در دنیای امروزی تمام افراد جامعه به دنبال پول و درآمد بیشتر هستند، اما تا زمانی که باورهای اشتباه و بیاساسی در مورد پول و ثروت داشته باشید، هرگز نمیتوانید پول بیشتری به دست آورید. احتمالا شما هم چندین باور غلط درباره پول دارید که شما را از رسیدن به آن باز میدارد.
اغلب اوقات تنها چیزی که شما را از موفقیت دور میکند و به سمت شکست سوق میدهد، موانع ذهنی هستند. اگر مغرتان را به درستی کنترل نکنید، مغز کنترل شما و زندگیتان را در دست میگیرد. متاسفانه بیشتر افراد مجموعهای بیهوده از باورهای مخرب را در درون ذهنشان ایجاد کردهاند که مثبت اندیشی آنها را نابود و چشم انداز روشن آینده را برایشان تیره و تار میکند.
این زندان ذهنی بیشتر انسانها مانع موفقیت و رشد و تعادلی آنها شده است. واقعیت این است که شما میتوانید و باید این باورهای مخرب را از بین ببرید تا یک عمر آزاد و رها زندگی کنید. نکتهای که باید به آن دقت کنید این است که علت اصلی فقر یا ثروتمند نشدن اکثر افراد، باورهای اشتباه و بیپایه و اساس آنهاست نه فقدان استعداد یا هوش لازم برای تولید ثروت و کسب درآمد بیشتر.
نخستین چیزی که باید به روشنی فهمید این است که پول به شما خدمت میکند. شما ارباب آن هستید و آن خدمتکار وفادار شماست. هرگز جور دیگری به این قضیه فکر نکنید. پول در راستای دو هدف خدمت میکند؛ اولا، به ما اجازه میدهد به راحتی زندگی کنیم. دوما، وسیله ای است که به ما فرصت انجام کارهای خوب را در این جهان میدهد. پس بگذارید پول به شما خدمت کند.
هفت باور غلط که مانع از رسیدن شما به پول میشود عبارتند از:
1- پول همه چیز نیست
بعضی از آدمها به این باور غلط درباره پول معتقدندکه پول نمیتواند خوشبختی بیاورد. آنها با این طرز تفکر که خوشبختی به ندرت اتفاق میافتد، تا حدود زیادی فقر را بر سعادت ترجیح میدهند. با وجود این، داشتن باور وفور نعمت یعنی بهترین بهره را از هر دو جهان بردن. با این حال، پول فقط یکی از شاخصهای موفقیت است. آدمهای فقیر و ناموفق عادتشان شده است از انجام کارهایی که مهارتهایشان را بهبود خواهد بخشید، اجتناب کنند و این باعث شکست آنها خواهد بود.
از طرف دیگر، آدمهای موفق عادت دارند کارهایی را انجام بدهند که به آنها کمک میکند به تدریج اهداف و رویاهایشان را تحقق ببخشند. درحالی که ممکن است دوست داشته باشید همانجایی که هستید باقی بمانید، اما حقیقت این است که یا خودتان را خواهید ساخت یا فروخواهید پاشید.
2- نمیدانید چگونه پول به دست آورید
چند نفر از ما میدانیم چگونه درخواست پول کنیم یا بر سر افزایش حقوق مذاکره کنیم؟ چند نفر از ما نسبت به سرمایه واقعیمان در توانایی ارزشآفرینی آگاه است؟ من که مطمئنا نبودم. من به دوستم کمک کرده بودم برنامهای را از رایانه مغازهاش حذف کند.
این کار کمتر از یک ساعت وقت مرا گرفت و او میخواست به خاطر وقتی که صرف کرده بودم به من پول پرداخت کند، اما چون من نمیدانستم چطور درخواست پول کنم یا قدر و ارزش دانشم را نمیدانستم، به نحو احمقانهای از پذیرفتن پول خودداری کردم.
از خوش اقبالی من دوستم اصرار کرد و مهمتر آنکه او به من کمک کرد بفهمم که دانش و تجربهام فقط مختص کارفرمای من نیست. من به آدمهای دیگر هم میتوانم کمک کنم و باید به اندازه کافی برای درخواست پول جسور باشم. بالاخره هرچند این کار کمتر از یک ساعت وقت مرا گرفت، اما ساختن چنین پایه دانش و تخصصی 20 سال مطالعه مستمر من در مقابل رایانه را در پیش زمینه خود داشت.
3- شما قدر پولی را که دارید نمیدانید
درست همانطور که نمیدانیم چطور پول به دست بیاوریم، وقتی هم که به دست می آوریم، نمیدانیم چطور قدر آن را بدانیم. خیلی ساده شروع به ابراز قدرشناسی کنید؛ مثلا وقتی یک اسکناس یکدلاری در رختهای شستنیتان پیدا میکنید، قدرشناس باشید.
قدرشناسی در واقع ساختاربندی مجدد ذهنمان است که ما را پذیرای به دست آوردن و اکتساب میکند و آگاهی ما را نسبتبه فرصت ها بیشتر میکند. فرصتها شانس موفقیت ما را افزایش میدهند.
4- تصویر فردی ضعیفی از خودتان دارید
شما تا جایی رشد خواهید کرد که تصویر (ذهنی) فردیتان به شما اجازه میدهد. اگر دلتان میخواهد در شغل بعدیتان درآمدی شش رقمی داشته باشید، پس باید اول باور داشته باشید که میتوانید. تصویر ذهنی بد شما باعث میشود باور کنید که نالایق و فریبکار هستید. اساسا، فکر شما را باورهای آدمهای دیگر مسموم کرده است.
زمانی که باور کنید ارزش منحصربهفردی به این جهان میافزایید که فقط از عهده شما بر میآید، آگاه میشوید که مستحق خوشبختی، سلامتی و ثروت فراوان هستید. این دستاورد چیزی بزرگتر از افزایش آگاهیتان و رشد حقیقی خودتان است. فقط وقتی که بتوانید خودتان را ارزشمند و شایسته یک حقوق شش رقمی ببینید، کارفرمای آتی شما نیز چنین تصویری را خواهد دید.
5- پول، خانواده تان را از هم پاشیده است
اگر والدینتان برای آنکه دخل و خرجتان با هم بخواند ساعتهای زیادی کار میکردهاند و زندگیتان بر مبنای پرداخت چک پشت چک بوده است، احتمالا به ندرت آنها را میدیدهاید یا با آنها وقت میگذراندهاید. در نتیجه، رابطهتان با آنها ممکن است بیگانه و سرد باشد.
این احتمال وجود دارد که ناخودآگاه به خاطر ایجاد شکاف در خانوادهتان، پول را مقصر میدانستهاید. به همین خاطر، ممکن است بدون آنکه حتی آگاه باشید به اسم «ترجیح خانواده به پول» پول را پس بزنید.
6- شما چیزی نمیدانید
سیستم آموزشی ما تا حدودی ما را درمانده بار میآورد. این سیستم به ما یاد میدهد کارکنان خوبی باشیم و کمک میکند رویاهای خود را به مخاطره بیندازیم تا رویاهای کارفرمایان را تحقق ببخشیم. این سیستم موفق نمیشود به ما یاد بدهد چگونه ثروت بسازیم، پول واقعا چگونه کار میکند، چگونه یک کسبوکار را اداره کنیم و چطور آنچه را واقعا اهمیت دارد پیگیری کنیم.
خیلی زیاد پیش آمده است که در مدرسه به ما گفتهاند «رویاپردازی نکن! واقعگرا باش. یک حرفه یاد بگیر تا زندگی مناسبی برای خودت تامین کنی.» «مناسب» ممکن است خوب باشد، اما «فوقالعاده» قطعا بهتر است.
بنابراین به شما بستگی دارد که خودتان را در این حوزهها آموزش دهید. این را هدف خود قرار دهید که حداقل در سال یک کتاب درباره پول درآوردن بخوانید. وقتی عمیقتر میشوید، خیلی سریع پی خواهید برد که بیشتر کتابهای مربوط به پول درآوردن در واقع هیچ ربطی به پول درآوردن ندارند. آنها معمولا با تغییر باور شما درباره پول شروع میشوند. خلاصه اینکه، موفقیت و ثروت شما فقط میتوانند به سرعت تمایلی که برای پیشرفت دارید رشد کنند.
7- از خودتان شروع میشود
یکی از تهدیدهای رایج جاری در این هفت باور غلط درباره پول باید به سرزنش کردن و تمایلتان به تقبل مسئولیت نتایج فعلیتان مربوط باشد. آدمهای ناموفق یا شرایطشان یا آدمهای دیگر را مقصر میدانند. بر عکس، آدمهای موفق شرایطشان را میپذیرند و انگیزه میگیرند تا آنچه را میتوانند تغییر دهند. حتی اگر مشکلات حل نشدنی به نظر برسند، آنها از جایی شروع به فعالیت میکنند که توانایی آن را دارند.
برای جذب پول و موفقیت بیشتر به زندگیتان، ابتدا تصمیم بگیرید این باورهای غلط را دور بریزید. تمایل به پذیرش باورهای جدید برای اهدافمان سودمند است. وقتی شروع به تعلیم خودمان میکنیم، از طرفی هم تا حد ممکن شروع به گسترش آگاهیمان میکنیم.
در پایان، تصمیم به اینکه به ثروت و موفقیت فراوان برسیم بیش از آنکه به پول ربط داشته باشد به تعیین هدف و رشد و تعالی مربوط میشود. وقتی این سفر را آغاز میکنید، گاهی به خودتان یادآوری کنید که هدف فقط رسیدن به مقصد نیست، بلکه رشد و تعالی در این مسیر است.