با کاهش ارزش روبل در برابر یورو، مدیران گردشگری روسیه از گردشگران اروپایی دعوت میكنند كه به روسیه بیایند و با هزینه كمتر، خدمات بیشتر دریافت كنند و بیشتر هم خرید كنند. در برنامه گردشگری روسیه پس از كاهش ارزش روبل شعار دیگری هم برای گردشگران روس در نظر گرفته شده؛ تنها مقصد ارزان، کشور خودمان است. در ایران هم پس از سقوط سریع ارزش ریال در برابر دلار و یورو به یكسوم آنچه بود جمعیت گردشگران ایرانی كه در پنج سال اخیر مقصدی جز سفر داخلی نمیتوانند داشته باشند بیشتر از پیش شد. سفرهای داخلی هم البته بهطور نسبی چندان كمهزینه نیست و قیمت تورها و هتلها و حتی بهای بنزین بر تصمیمگیری اغلب مردم برای سفر اثر میگذارند.
شاید وقت آن رسیده باشد كه بدون تلاش برای از بین بردن جاذبه سفرهای پرزرق و برق بتوان از پروژههای آسان گردشگری سخن گفت؛ سفرهایی در میان مردم، با هزینهای تقریبا برابر با آنچه در روزهای معمول میگذرد و حتی كمتر از آن. زندگی با مردمان ساكن در دنیای طبیعی امروز در زمره بومگردی یا اكوتوریسم طبقهبندی میشود.
براساس تعریف رسمی در سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری، اکوتوریسم هر نوع گردشگری است كه به طبیعت مربوط باشد، بهطوریکه انگیزه اصلی در این نوع گردشگری، بهرهمندی از جذابیتهای طبیعی یک منطقه، شامل ویژگیهای فیزیکی و فرهنگ بومی باشد و گردشگر پس از مشاهده جذابیتها بدون اینکه خللی در آن وارد یا آن را تخریب كند، به خانه خود برگردد. در این نوع گردشگری، بهویژه اكوتوریسم روستایی و عشایری كه تجربه زندگی با مردم بومی و به سبك آنها هدف سفر است، دو رویكرد كاملا دور از هم وجود دارد. در یك رویكرد نوع زندگی طبیعی -روستایی یا عشایری- به چشم جاذبه بینظیر عصر تکنولوژی یاد میشود كه در بازار مدرنیته و زندگی آمیخته با مجاز، زندگی طبیعی را در معرض دید گردشگران قرار میدهد. در این رویكرد گردشگران روستایی و عشایری زائران پستمدرنی هستند که اصالت معنایی خود را در چشماندازهای فرهنگی مناطق روستایی و عشایری جستوجو میکنند.
در رویكرد دیگر اما بومگردی و گردشگری طبیعی تجربهای زماندار از انتقال زندگی از یك محیط به محیط دیگر است. برای گردشگری، بهویژه در نوروز، لازم نیست به جاهایی برویم كه برای ورود بلیت میفروشند، هزینههای خیرهكننده در ازای كرایه محل خواب و اقامت میگیرند یا پدیدههایی از جنس عجایب هستی در مقصد منتظرمان باشند. در این نوع گردشگری توجه به ظرفیتهای مقصد باعث میشود كه گردشگران پیكره زیستی كشور را بهطور خودكار از هجوم گردشگران به نقاطی معین و رشد غدهای برخی مقاصد گردشگری ایمن كنند. این خود ایمنی در گردشگری در همان تعریف به دست میآید؛ انتقال زندگی از یك محیط به محیط دیگر. چنانكه كسی که محیط زندگی خود را تخریب یا آلوده نمیكند، نمیتواند محل تازه زندگی خود را هم تخریب یا آلوده كند. كسی در محل زندگی طبیعی خود سعی نمیكند به رخ دیگران بكشد كه از یك جای دیگر، از یك جای اصلتر، از یك شهر یا از یك فرهنگ دیگر آمده است.
گردشگران در این انتقال چند روزه زندگی، لباسهای تمیز اما ساده و بدون زرق و برق میپوشند؛ لباسهایی با رنگهای جاری در طبیعت که توجه بیش از حد مردم محلی را به خود جلب نكنند. آنها عینك دودی نمیزنند، دور گردن خود شالهای تزیینی نمیپیچند، دستمال سر نمیبندند و كفشهای گرانقیمت نمیپوشند، اما توجه میكنند كه پیادهروی در محیط طبیعی، كوه باشد یا صحرا، به كفشی مقاوم نیاز دارند. همراه نداشتن وسایل غیرضروری باعث میشود كه جامعه میزبان موج حس غریبگی و برتریجویی از گردشگر دریافت نكند.
تنها به این خاطر كه مقاومت بدن میزبان با میهمانان در برابر شرایط طبیعی متفاوت است و به اصطلاح امکان دارد گردشگر «آب به آب» شود، همراه داشتن مواد دفعکننده حشرات و كرم ضد سوختگی آفتاب، کیف کمکهای اولیه، مواد بهداشتی و در صورت نبود آب تصفیهشده و یك كتری برقی یا زغالی كوچك ضروری است. تهیه لوازم سفر از مقصد به آنها این اطمینان را میدهد كه گردشگر برای كامجویی به قیمت ناكامی میزبان به سفر نیامده است بلكه آمده تا بخورد آنچه مردمان آنجا در یك زندگی طبیعی میخورند و بپوشد آنچه مردمان آنجا در یك زندگی طبیعی میپوشند.
گردشگری طبیعی و زندگی طبیعی در میان مردم البته دو رو دارد؛ آرامش و دشواری.
اگر كسی را یارای پذیرش آن دشواری نیست و چنانكه جبران خلیل جبران میگوید از روی ترس فقط در پی آرام مهر و لذت مهر است، بهتر آن است که از زمین خرمنکوبی مهر دور شود و به جهان بیفصلی بازگردد که در آن میخندند اما نه خنده تمام را و میگریند اما نه تمام اشک را.
* کارشناس ارشد حفاظت از آثار تاریخی و فرهنگی