چندی پیش در جریان مراسم انتخاب برترینهای فوتبال جهان که در شهر زوریخ سوییس برگزار شد، یواخیملو بهعنوان بهترین مربی جهان انتخاب شد و جایزه خود را از اوتمار هیتسفیلد دریافت کرد. نویر هم عنوان بهترین دروازهبان سال 2014 را از آن خود کرد. تیم ملی آلمان که در جام جهانی 2014 با هدایت لو به قهرمانی رسید، در حال حاضر برترین تیم جهان در ردهبندی فیفاست. آنها چهار بار قهرمان جام جهانی فوتبال و سهبار قهرمان جام ملتهای اروپا شدهاند.
عقابهای آلمانی همچنین دارای سه نایبقهرمانی در جام ملتهای اروپا، چهار نایب قهرمانی در جام جهانی و چهار مقام سومی در جام جهانی هستند. تیم ملی فوتبال آلمان با درخشش خود در بازیهای جام جهانی 2014 نشان داد موفقیت بدون برنامهریزی بهدست نمیآید. موفقیت این سیستم، حرفهای بسیاری را در دل خود دارد و میتواند یک کلاس آموزشی به تمام معنا برای کسانی باشد که قصد دارند در کسبوکار خود به موفقیت برسند. در ادامه، به تعدادی از دلایل موفقیت آلمانها که مدیران کسبوکار میتوانند از آن درس بگیرند، اشاره میکنیم.
1- داشتن یک چشمانداز صریح کلید موفقیت است
آلمانها در کنار تمام تلاشهایی که در راه رسیدن به قهرمانی انجام دادند، با یک چشمانداز شفاف و صریح پا به این مسابقات گذاشتند. آنها میخواستند قهرمان جام جهانی شوند. فیلیپلام کاپیتان تیم ملی آلمان در این باره میگوید: «ما یک هدف واضح داشتیم و حقیقتا بزرگترین هدف ما رسیدن بهعنوان قهرمانی در جام جهانی بود.» چیزی که آلمان را در این راه قرار داد، داشتن یک چشمانداز بلندمدت و تقسیم آن به اهداف کوچکتر است.
در واقع هدف آنها تنها پیروزی نبود، بلکه درصدد بودند فوتبالی زیبا با تمام غرور ملی خود به نمایش گذارند. اهداف با کمترین میزان انتظار برای زدن گل در هر بازی منطبق بود. هر بازیکن نقش خود در تیم و وظیفهاش در موقعیتهای حمله و دفاع را میدانست.
در کسبوکارهایی که در آنها پیشرفت قابل توجه در بهرهوری، کارایی و کیفیت میبینیم، در مییابیم آنها دارای چشمانداز واضح و آشکار هستند که توسط خودشان تدوین و هدایت شده و درسراسر سازمان به اشتراک گذاشته شده است. چیزی که در بیانیه چشمانداز شرکت ذکر میشود، باید کاملا منطبق با نقش خاص و اهداف مجموعه باشد.
2- تمرکز بر هدف و تغییر سیستم سنتی
در پس موفقیت تیم ملی آلمان در جام جهانی، برنامه چند ساله با بودجه برنامهریزی قابل توجه وجود دارد. در پی حذف آنها در مرحله حذفی در جام ملتهای اروپا در سالهای 2000 و 2004، مسئولان تیم و فدراسیون دریافتند که باید چیزی تغییر کند. دیگر سیستم سنتی قدیمی جواب نمیداد، قدرت دفاعی و روحیه شکست ناپذیری در آنها مانند قبل دیده نمیشد. در سال 2004 کلینزمن بهعنوان مربی آلمان منصوب شد و با همکاری میان او و مدیریت تیم، در این باره فکر کردند که تیم ملی با چه سبکی میتواند به موفقیت برسد. نتیجه این شد که شروع به سبک تهاجمی و پویا کردند. در حقیقت بعد از آن یک فوتبال تکنیکی و سریع از آلمان شاهد بودیم. آنها سبک مدرن بازی با تاکید بر جوانگرایی را پایهریزی کردند. همان سبک بعدا برای تیمهای ملی که بازیکنان جوان داشتند بهکار گرفته شد.
در واقع بازیکنان با سیستم جدید کنار آمدند و سیستم به منظور تناسب با بازیکنان تغییر نکرد. برای جذب بازیکنان جدید یک پروژه استعدادیابی در سراسر کشور اجرا شد. تمام باشگاههای کشور وظیفه داشتند که یک مرکز توسعه و پرورش استعداد با پشتیبانی باشگاههای بوندسلیگا انجام دهند. آنها تشویق میشدند که از طریق رتبه بندی، بازیکنان با استعداد را پرورش داده و حفظ کنند. مجموعهای از 1000 مربی با 350 سالن در اختیار آنها قرار گرفت که در آن میتوانستند به تمرینات اضافی هفتگی مرتبط با برنامههای جدید تیم ملی بپردازند. این کار هزینه بر بود اما در جهت رسیدن به هدف اصلی انجام شد و مثمرثمر هم بود. بازیکنانی که در تیم زیر 21 سال آلمان بودند مانند شواین اشتایگر بعدها وارد تیم ملی آلمان شدند. چهار نفر از آنها در فینال جام جهانی2010 در تمام مسابقات در زمین حاضر بودند.
این نشان میدهد استفاده از سیستم جدید و پرورش نیروهای جدید اثربخش بود. بنابراین کسب وکارتان را همانند یک مسابقه فوتبال ببینید و سبک خود را انتخاب کنید. مدیرانی که تنها بر یک دسته محصولات یا توانمندیهای خاص تمرکز میکنند، نسبت به دیگران که از شاخهای به شاخه دیگر و از تکنیکی به تکنیکی دیگر میپرند، به پیشرفت قابل توجهتری میرسند. داشتن یک چشمانداز روشن برای موفقیت حیاتی است. همچنین نیاز است که آنها استعدادها را از طریق رتبهبندی همانند تیم آلمان توسعه دهند.
تنها امید داشتن به امضای قرارداد با مستعدها نمیتواند یک رویکرد پایدار برای کل صنعتی باشد که از طریق گرد هم آمدن افرادی با تجربههای مرتبط باشد. امید داشتن استراتژی نیست، اجرا مهم است. سرانجام اینکه موفقیت رایگان بهدست نمیآید، و نیازمند سختکوشی و سرمایهگذاری است.
3- تداوم حمله
در فوتبال سیستمهای مختلفی برای رسیدن به هدف اصلی که گل زدن و درعین حال دفاع برای گل نخوردن است، وجود دارد. در مرحله نیمهنهایی آلمان در بازی با برزیل و تحمیل شکست سنگین به میزبان همین کار را کرد. آنها با وجود آنکه در نیمه اول برتری خود را ثابت کرده بودند، در نیمه دوم دو گل دیگر به ثمر رساندند و هنگامی که در نهایت آلمان توانست در دقیقه 90 یک گل به آنها بزند، مانوئل نویر (دروازهبان آلمان) از بازیاش ناراضی بود. تیمهای بسیاری را دیدهایم که پس از بهدست آوردن موفقیتهایی در اول بازی برای حفظ آن رویکرد خود را به موضع دفاعی تغییر دادهاند اما در نهایت بازنده بودهاند.
کسبوکارها اغلب وقتی به موفقیتهای اولیهای دست مییابند موقعیتی مشابه دارند و به جای آنکه بر گسترش آن موفقیت تمرکز کنند، اجازه میدهند که رقبا به آنها برسند و اغلب پس از اینکه در ابتدا موفقیتی را بهدست میآورند در نهایت شکست میخورند.بنابر این درس گرفتن از بازی فوتبال و تداوم حمله و حفظ موقعیت تهاجمی میتواند درسی باشد که مدیران کسبوکار از آن الهام
بگیرند.