برای اینکه در مورد اقتصاد دانشبنیان صحبت کنیم باید به این موضوع توجه داشته باشیم که اصولا کشورهای در حال رشد دارای توانایی لازم برای تولید علم، دانش و تکنولوژی نیستند. بهطور مثال در کشور ما برای راهاندازی یک کارخانه چغندرقند ناچار هستیم که ماشینآلات و تکنولوژی لازم برای این کار را از سایر کشورها وارد کنیم.
درواقع تولید علم و تکنولوژی و قرار دادن دانش به عنوان مبنای اقتصادی به زیرساختهایی نیاز دارد که ما این زیرساختها را در اختیار نداریم و هنوز کشور ما به جرگه کشورهای تازه صنعتیشده هم نپیوسته است و جزو 20 اقتصاد برتر دنیا هم نیست و بنابراین انتظار این موضوع که ایران کشوری باشد که بتوان در آن علم و دانش تولید کرد و به اقتصاد دانشبنیان متکی شد، امکانپذیر نیست زیرا در کشور ما ابزار لازم برای این کار وجود ندارد.
به عنوان مثال دانشگاهی مانند دانشگاه هاروارد که یک دانشگاه علوم انسانی است، دارای صندوق پسانداز سرمایهگذاری است که بالغ بر 50میلیارد دلار دارایی دارد یا دانشگاههای صنعتی مانند MIT یا سایر دانشگاههای فنی صدها میلیون دلار تجهیزات آزمایشگاهی در اختیار دارند و با میلیونها دلار که بخش عمده آن توسط شرکتهای بزرگ و دولت تامین میشود، اداره میشود. این در حالی است که کشور ما حتی دارای دانشگاههای معتبر در سطح بینالمللی نیز نیست و هیچیک از دانشگاههای ایران در رده 100 دانشگاه برتر دنیا قرار ندارد. در عین حال تعداد مقالات علمی و دارای ارزش ایرانی در ابعاد جهانی بسیار کم است.
همچنین دانشگاههای کشور ما به علت کمبود بودجه یا ضعف مدیریت دارای تجهیزات آزمایشگاهی لازم نیستند و از همینرو طبق آمار موجود سالانه بین 170 تا 180 هزار دانشآموخته کشور را ترک میکنند. در همین رابطه میان مردم عامی این موضوع شایع است که اگر فردی در المپیادهای جهانی موفقیتی به دست بیاورد آینده او تضمین است و میتواند از دانشگاههای معتبر دنیا بورسیهدریافت کند.
این در حالی است که بودجهای که در کشور ما به عنوان بودجه تحقیقاتی در اختیار دانشگاهها قرار میگیرد، استفاده نمیشود. به عنوان نمونه ما برای مطالعات استراتژی صنعتی 760 میلیون دلار هزینه کردهایم که از طریق دانشگاه شریف یک استراتژی صنعتی حاصل شود ولی تاکنون موضوع در خور توجه و تاثیرگذاری مشاهده نشده است. بنابراین اصولا حتی کشورهای اروپایی هم ادعایی در مورد تولید تکنولوژی ندارند و آمریکا تنها کشور در جهان است که هم تکنولوژی و هم علم تولید میکند. بنابراین اگر استادان دانشگاههای اروپایی تمایلی به پژوهش داشته باشند، راهی دانشگاههای آمریکایی میشوند. اما در ایران با توجه به افت شدید تحصیلی در دانشگاهها بعید است که بتوان اقدامات انجام شده را دانشبنیان تلقی کرد.
البته باید تلاشهای دولت در این زمینه را ارج نهاد ولی واقعیت این است که بدون در اختیار داشتن وسایل و ابزار لازم، تولید علم و تکنولوژی و اقتصاد دانشبنیان امکانپذیر نیست.البته اگر پژوهشهای صورت گرفته در کشور جهتدار شود، قطعا ایرانیها قادر به انجام کارهای مفیدی در رابطه با توسعه اقتصاد و تولیدات دانشبنیان خواهند بود. اما بدون امکانات، بودجه و تجهیزات پیشرفته نمیتوان تکنولوژی تولید کرد و ادعایی در مورد اقتصاد دانشبنیان داشت.
در مجموع اقتصاد و تولیدات دانشبنیان میتواند موجب تولید ثروت و درآمدزایی شود اما بعید به نظر میآید که با ساختار فعلی موجود در کشور ما بتوانیم در زمینه کسب ثروت و درآمد از اقتصاد و تولیدات دانشبنیان، دستاورد قابل توجهی داشته باشیم. قاعدتا همانطور که گفته شد در بسیاری از کشورها اتکای زیادی به درآمدهای ناشی از اقتصاد و تولیدات دانشبنیان وجود دارد و اگر در کشور ما نیز پژوهشها جهتدار و توام با برنامهریزی شود،میتوانیم در آینده نه چندان دور در مورد کسب درآمد از اقتصاد دانشبنیان حساب باز کنیم. البته ایرانیها در خارج کشور موفق به کسب دستاوردهای علمی خوبی شدهاند اما متاسفانه شرایط علمی موجود در برخی کشورها در ایران وجود ندارد و بنابراین نمیتوان انتظار معجزه داشت.
* کارشناس اقتصادی