شاید یکی، دو ماه بود که کارگزاریها، به دلیل حجم بالای مراجعهکننده دست به اضافه کردن نیروی کاری زده بودند که یکشنبه سیاه حادث شد. حباب بورس اوراق بهادار تهران ترکید یا حتی ترکانده شد، اما به هر صورت مردم عادی متضرر اول بازی بودند. امری که شاید پیشبینی نشده بود آن بود که ممکن است بازار در روند نزولی دچار فیدبک مثبت شود و این مهم اتفاق افتاد.
اعتماد که از بازار رفت، سرمایه را هم با خود برد. روند نزولی تا جایی پیش رفت که شاخص بیش از 21 درصد اصلاح شد. در این میان قیمت بعضی از سهمهای بازار به نیم و حتی کمتر از آن تنزل پیدا کرد. داغ یکشنبه سیاه تا یکشنبه چهارم شهریور گذشته روی صورت بازار بهجا ماند. از آن روز تاکنون بازار در روند صعودی ملایمی قرار گرفته است و این روزها بازار روی همان خط روند به حرکت خود ادامه میدهد.
اما این یک خط تا کجا یارای حمایت از بازار را خواهد داشت؟ معاملهگران در حالی از نوسانگیریهای یکی، دو روز به سهامداری یک هفتهای رو آوردهاند که شاخص به لطف تبلیغات و دستورها در یک ماه گذشته تنها 471 واحد رشد داشته است؛ چیزی در حدود یک روز کاری معمولی سال گذشته. شاید تقریبا مشهود باشد که بازار آبستن حادثه است، اما این حادثه کدام خواهد بود؟ تثبیت روند صعودی بازار و پایان دوره نزولی یا ادامه روند نزولی؟ برای یافتن پاسخ شاید بهتر باشد نخست رد پای پول را پیدا کنیم.
به صورت کلی چهار بازار برای سرمایهگذاری در کشور داریم: بازار املاک و مستغلات، بازار طلا، بازار ارز و بازار بورس اوراق بهادار تهران؛ در کنار این موارد سپردهگذاری در بانک را نیز میتوان بهعنوان یک گزینه مدنظر قرار داد. بازار املاک و مستغلات، مطرحترین بازار سرمایهگذاری موجود در کشور، هنوز در رکود به سر میبرد؛ از طرفی، سرمایهگذار برای ورود به این بازار باید به طور میانگین، حداقل 100 میلیون تومان سرمایه اولیه داشته باشد.
این دو عامل در حال حاضر دلیلی کافی است برای کم رونق بودن این بازار و عدم استقبال عموم مردم. به رغم کاهش قیمت اونس طلای جهانی و با استفاده از اهرم برابری دلار-ریال، بازار طلای داخلی در سال 93 دامنه نوسان محدودی را تجربه کرده است؛ به طوری که پس از توقف رشد قیمت در میانه اردیبشهت ماه، طلای 18 عیار در روندی نزولی و آهسته قرار گرفت و اکنون تقریبا در حدود قیمت نخستین معامله سال، دادوستد میشود.
این در حالیاست که در مدت مشابه، اونس جهانی کاهشی بیش از 10 درصد را تجربه کرده است. از ماوقع میتوان استنباط کرد که مسئولان با تثبیت قیمت طلای داخل، درصدد جلوگیری از ورود سرمایه به بازار طلا هستند. بهصورت کلی، عموم مردم به دلیل عدمآشنایی با نوسانات بازار ارز، تا جای ممکن از ورود به آن اجتناب میکنند. از طرفی شرایط سیاسی کنونی ایده افزایش نرخ ارز را القا نمیکند. از این رو شاید انتخاب بازار ارز بهعنوان بازار هدف مناسبت چندانی نداشته باشد.
دولت در سال جاری تمام تلاش خود را برای مهار روند افزایشی تورم به کار گرفته و در این مسیر از اهرم کاهش نرخ بهره بانکها نیز استفاده کرده است و متعاقب آن رغبت مردم نسبت به سپردهگذاری پایین آماده است. اما برای پایان دادن به این فرصتسنجی باید بازار بورس اوراق بهادار تهران را نیز مورد بررسی قرار دهیم. کاهش شاخص کل و کاهش قیمت سهام شرکتها، فرصت مطبوعی را برای تبادر به معامله در این بازار به وجود آورده است. همانطور که گفته شد، قیمت سهام برخی از شرکتها تا 50 درصد کاهش را تجربه کردهاند. اصلاح 9 ماه گذشته بازار میتواند قرینهای برای ورود سرمایه به این بازار باشد. از طرفی، دولت بهصورت مصرانه در تلاش است تا اعتماد عموم را به بازار جلب کند.
با در نظر داشتن تمام مسائلی که مورد بررسی قرار گرفت، بیدلیل نخواهد بود اگر صعود را برای بازار بورس اوراق بهادار تهران پیشبینی کرد. در بررسیهای آینده به گمانهزنی در مورد کمیت، کیفیت، آغاز و پایان این صعود احتمالی خواهیم پرداخت.