آینده نگری اقتصادی یا پسانداز کردن عادتی است که تقریبا بین ایرانیان از بین رفته. اکثر ایرانیها هر چه در میآورند کموبیش تا پایان ماه خرج میکنند و بر این باورند که شرایط سخت و رکود اقتصادی اجازه پسانداز به آنها نمیدهد؛ البته که حرفشان خیلی هم اشتباه نیست.در وضعیت کنونی با توجه به مشکلات اقتصادی چند سال اخیر و تورم بیش از حد کسی فرصتی برای پسانداز پیدا نمیکند مگر اینکه درآمدی هنگفت داشته باشد که تحت آن شرایط و با آن وضعیت اقتصادی فرد نیازی به پسانداز ندارد.
از سوی دیگر امید به زندگی در میان جوانان ما آنقدر کم شده که هیچ کس برای فردایش برنامهای ندارد. بیشتر جوانان ما از مشکل بیکاری رنج میبرند، خیلیها برای ادامه تحصیل پول کافی ندارند، اگر بخواهند ازدواج کنند هم سرمایه ندارند برای تهیه خانه، ماشین، کار و در نهایت هزینههای بالای مراسم عروسی و هزاران خرج دیگر. با این تفاسیر چطور میتوان از مردم خواست با حقوق اندکی که سر برج میگیرند پسانداز هم داشته باشند؟
در حال حاضر شرایط اقتصادی برای افراد تقریبا نامطلوب است.به جز قشر خاصی که در آمد ماهانه شان از سقف حقوق سالانه یک کارمند هم بالاتر است گروههای دیگر اجتماعی باوری از پسانداز کردن ندارند.آنها باید با نهایت دقت حقوق ماهانهشان را خرج کنند که پایان ماه شرمنده زن و بچههاشان نشوند.حتی اگر زن خانه هم کار بکند باز این مشکل به راحتی حل نمیشود.اما در همین راستا گروه دیگری از مردم هستند که سفرهای خارجی ماهانهشان قطع نمیشود و خیلی ساده میگویند اگر سالی چند بار سفر خارج نروند روحیه شان خراب است!
خب حالا میرسیم به نکته اصلی و اینکه گروه دوم اصلا نیازی به پسانداز ندارند آنها آنقدر درآمدشان بالاست که خود به خود برایشان پسانداز میشود و از کار کردنشان آنقدر لذت میبرند که میتوانند با دسترنجشان سفر بروند و راحت و بیدغدغه دست به جیب شوند. مشکل دیگر جوانانی هستند که خانواده سرمایهداری دارند، آنها به شکل دیگری از زندگی عادت کردهاند. زندگی بیدغدغه، خوردن، خوابیدن، تفریح کردن و خرج کردن پول خانواده.یک جور مصرفگرایی مطلق که هیچ چشمانداز روشنی برای آینده نخواهد داشت.
این عادت مصرفگرا بودن به قدری در میان مردم ایران زیاد شده که هر کسی فکر میکند باید از هرچه در دسترس دارد استفاده کند و تلاش برای کار کردن و تولید را رها کند. .شرایط کاری نامطلوب و فراهم نبودن امکانات شغلی برای خیلی از افراد زمینههای افسردگی را فراهم کرده به شکلی که حوصله کار کردن ندارند و فکر میکنند تنها یک درآمد محدود برای گذران زندگی شان کافی است و اگر بخواهند به پسانداز و اندوختن سرمایه برای آینده هم فکر کنند دچار یک افسردگی دردسر ساز میشوند.
به همین دلایل فرهنگ پسانداز کردن و اندوختن سرمایه برای آینده فرآیندی است که به مرور در کشور ما رنگ باخته تا حدی که بانکها با بالابردن سود پولها سعی در ترویج این فرهنگ دارند و رسانههای مختلف هم مدام در حال شناساندن این فرهنگ به مردم بهخصوص کودکان هستند. شکی نیست که با پسانداز کردن و اندوخته شدن سرمایه میتوان فردای بهتری ساخت اما مشروط به اینکه شرایط اقتصادی کشور جوابگوی نیاز مردم باشد.
* روزنامه نگار