متاسفانه در کشور ما هنوز ماهیت بخش تعاون مشخص نیست. زمانی که از تعاونی صحبت میکنیم آیا منظور این است که افرادی از بخش خصوصی دور هم جمع میشوند و تعاونی تشکیل میدهند یا اینکه دولت در قالب شرکتهای تعاونی، موسسه یا واحدی را تاسیس میکند؟ به هر حال ماهیت و تعریف بخش تعاون هنوز معلوم نیست. در قانون اساسی کشورمان سه بخش دولتی، خصوصی و تعاونی ذکر شده اما مشخص نیست که مسئولیت این تعاونی را باید چه نهاد یا سازمانی عهدهدار شود. همین موضوع سبب شده که مردم تعاونی را بیشتر از این زاویه ببینند که باید منشا دولتی داشته و مدیریت آن در دست دولت باشد و دولتمردان از تعاونیها حمایت کنند.
با توجه به این موضوعات به نظر میرسد باید پیش از تدوین برنامه ششم توسعه، مسائل مذکور در مورد بخش تعاون مشخص و معلوم شود که این بخش باید عهدهدار چه وظیفهای باشد. بخش تعاون به این دلیل این نام را یدک میکشد که منابع خرد را جمعآوری و هدفی غیر از فعالیت دولتی و خصوصی را دنبال میکند. به عنوان مثال، بخش تعاون عهدهدار بخشی از اشتغال و تولید کشور است اما از آنجا که این موضوع نیز چندان شفافیت ندارد، مشخص نیست که باید چه کسی منابع مالی بخش تعاون را تامین کند و چون وظیفه این بخش معلوم نیست، برنامهای هم برای آن مترتب نخواهد بود؛ در حالی که باید باشد.
به عنوان مثال اگر بخواهیم منابع مورد نیاز بخش تعاون را در بودجه یا برنامههای توسعهای مشخص کنیم باید وظایف آن را مشخص کرده و به صورت دقیق بدانیم، در غیر این صورت ممکن است بودجه بخش تعاون توسط نهاد دیگری گرفته شود زیرا ممکن است این نهاد اینگونه توجیه کند که منابع بخش تعاون متعلق به وی است و مشکلاتی در تخصیص منابع به وجود بیاید. بنابراین باید بخش تعاون برنامه و هدف داشته و فعالیتهای آن مشخص باشد. پس باید از طریق برنامه و فعالیتها میزان منابع مورد نیاز بخش تعاون تعیین شود. در همین رابطه منابع مالی بخش تعاون در برنامه ششم توسعه و همچنین نحوه تخصیص آن در بودجه سالانه مشخص شود.
در عین حال باید مشخص شود که قرار است این بودجه با چه برنامههای و چه هدفی اختصاص پیدا کند و در طی سالهای اجرای برنامه ششم توسعه تقسیم شود. بنابراین در شرایط فعلی نمیتوان گفت که در برنامه ششم توسعه چه میزان اعتبار باید به بخش تعاون اختصاص پیدا کند و اگر قرار باشد از منابع مالی به برنامهریزی برسیم، باید تخصیص منابع بهینه صورت بگیرد که این موضوع هم منتهی به این موضوع میشود که مشخص شود بخش تعاون عهدهدار چه میزان از رشد اقتصادی است و به چه اندازه اشتغالزایی کرده است.
کلمه تعاون به معنای همکاری و جمع شدن سرمایههای خرد به اضافه سهمی از آورده دولت است، اما اگر بخش تعاون به اندازه کافی رشد نکرده دلیلش این است که مشخص نیست این بخش چه سهمی را عهدهدار است و بنابراین نمیتواند از خود دفاع کند. ضمن اینکه متولی بخش تعاون معلوم نیست و آیا باید وزارتخانهای مانند تعاون، کار و رفاه اجتماعی را متولی آن بدانیم یا نهاد دیگری را؟
موضوع دیگر این است که حمایت لازم از بخش تعاون انجام نمیشود. اگر مدنظر تعاونی مصرف است پس گروهی جمع میشوند و وجوهی را در صندوق میگذارند و کالاهایی را خریداری و عرضه میکنند. اما چنانچه موردنظر تعاونی تولید باشد، تعدادی تولیدکننده اجتماع میکنند و واحد بزرگ تولیدی را تشکیل میدهند که در هزینهها صرفهجویی کرده و به بازدهی بالاتری دست پیدا میکنند. در تعاونی تولید، سرمایههای خرد، تولید بزرگتری را انجام میدهد که این تولید میتواند یا از طریق تعاونیهای مصرف عرضه یا صادر شود که در هر دو صورت سود آن بین اعضای تعاونی تقسیم میشود. بنابراین اگر دولت بخواهد از شرکتهای تعاونی حمایت کند، باید توسط وزارت صنعت، معدن و تجارت از ورود کالاهای مشابه تولیدات تعاونیها جلوگیری به عمل آورد که تکلیف این موضوع نیز در برنامه ششم توسعه مشخص شود. به طور کلی اگر مسئولان امر پیش از تدوین برنامه ششم توسعه، موارد مذکور در خصوص بخش تعاون را مدنظر قرار دهند شاید بتوان امیدوار بود که در صورت اجرای دقیق این برنامه، مشکلات بخش تعاون نیز تا حدود زیادی مرتفع شود.
ضمن اینکه باید مسئولان امر در مراحل تدوین برنامه ششم توسعه در مورد بخش تعاون نیم نگاهی نیز به برنامه پنجم داشته باشد. زیرا در برنامه پنجم توسعه بسیاری از موارد مربوط به بخش تعاون مانند سایر بخشهای اقتصادی مورد غفلت واقع شد و به مرحله اجرا نرسید. به عنوان مثال یکی از اهداف پیشبینی شده در برنامه پنجم توسعه این بود که بخش تعاون تا پایان سال اجرای این برنامه، 25درصد از اقتصاد کشور را برعهده بگیرد که متاسفانه این هدف محقق نشده است و امیدواریم در برنامه ششم توسعه تدابیری اتخاذ شود که این هدف جامه عمل بپوشد.
* کارشناس اقتصادی