در يکي، دو سال گذشته که احتمال حذف يارانه نقدي خانوارها توسط دولت مطرح شده، برخي از کارشناسان اقتصادي و رسانهاي مواضع نامناسبي در قبال آن گرفتند. يکي از مواردي که مطرح شد و انتقادهايي را حتي از سوي برخي موافقان حذف يارانه نقدي نيز به همراه داشت، يارانه کشاورزان بود. بهزعم اين دسته از کارشناسان، عدهاي از کشاورزان ما با دريافت ماهيانه 45 هزار تومان یارانه نقدی، گويا چنان پولدار و متمول شدهاند که حتي حال ندارند کشت خود را درو کنند و محصولاتشان را برداشت کرده و به فروش برسانند!
آيا واقعيت چنين است و کشاورزان ايراني که همواره بخشي از هزينههاي شهرنشينان پر توقع را نيز دادهاند، تنها با دريافت ماهانه 45 هزار تومان هزينههاي زندگيشان تامين ميشود و نيازي به کشت و برداشت محصول خود ندارند؟ فرض بر اينکه يک خانواده کشاورز ايراني داراي سه يا چهار فرزند (ازدواج نکرده) باشد و يک خانوار ششنفره را تشکيل بدهد، با دريافت ماهي 270 هزار تومان ديگر نيازي به کار و اشتغال ندارد؟ هزينه يک خانوار روستايي آن هم پس از اجراي قانون هدفمندسازي يارانهها و افزايش چند برابري قيمتها، با 270 هزار تومان امکان تامين شدن دارد؟ اين امکان حتي براي يک خانوار دو نفره نيز وجود ندارد.
در روزهاي اخير برخي از کشاورزان جنوب کشور بهدليل نداشتن توان مالي لازم، حتي قادر به کشت گندم بهاره خود نيستند زيرا بابت فروش محصول ذرتشان پس از گذشت نزديک به سه ماه از تحويل محصول به دولت، پولي دريافت نکردهاند. کشاورزاني که تنها راه معاش زندگيشان زميني است که با مشقت فراوان روي آن کار ميکنند حالا نه ميتوانند معاش خود را تامين کنند و نه قادر به تامين نهادههاي مورد نياز زمينهاي کشاورزيشان هستند تا براي کشت بعدي آماده شوند. قيمت نهادههاي کشاورزي (بذر، کود، سم و ماشين آلات) اگر تقلبي نباشد بسيار گران است.
دستمزدهاي کارگران براي مراحل داشت و برداشت نيز هزينههاي زيادي ميطلبد. در صورت فراهم بودن همه اين موارد، زمان برداشت محصول، دلالان و واسطهها سر ميرسند و با کمترين بها، محصولشان را ميخرند آن هم نه به صورت نقد، بلکه با چکهاي مدتدار! در بهترين حالت هم اگر در چارچوب خريد تضميني به دولت بفروشند نيز نبايد انتظار دريافت پول فروش محصول را دستکم تا چند ماه و حتي گاهي تا چند سال داشته باشند.
اينگونه حمايت کردن از کشاورزاني که ستون اقتصاد و امنيت کشور محسوب ميشوند، در کجاي دنيا مشاهده ميشود؟ اين در حالي است که تمامي اسناد بالادستي و قوانين کشور بر اهميت کشاورزي و توليد محصولات غذايي در داخل تاکيد دارند. چرا هميشه بايد کشاورزان از دولتطلبکار باشند و به بياني ديگر دست همه ما در جيب کشاورزان زحمتکش باشد و همگان از سفره پر برکت آنها خوشه برچينيم؟