الان مادر است. قبلا محسنی بوده. مردم هم مادر میگویند، هم محسنی. یعنی این همه تابلو بالا و پایین خیابانها نصب میکنیم و هر بار عناوین را تغییر میدهیم ولی آخرش این ذهن مردم است که نامها را تعیین میکند. البته در مورد این یکی دوست داریم همان مادر خطابش کنیم. بالاخره پای واژه مادر که وسط باشد، هم احساسات دخیل میشود و هم اینکه حرف از انسانی است که هزارتوی خاطرات شیرینمان را مدیونش هستیم. حتما حدس زدهاید که گزارش امروزمان از میدان مادر است و مراکز خرید ریز و درشتی که در دل خود جای داده است. همان میدانی که بعد از حادثه 11سپتامبر آمریکا، در سومین شب درگذشت قربانیان این حادثه تلخ، مردم با تجمع در این میدان و با روشن کردن شمع با خانوادههای قربانیان آن حادثه همدردی کردند و شمایی از انساندوستی ایرانیان را به نمایش گذاشتند. خلاصه از سر بلوار میرداماد شروع کردهایم و رسیدهایم به میدان مادر.
میدان مادر در انتهای خیابان میرداماد واقع شده و از سمت شمال با خیابان بهروز سابق و سنجابی فعلی و از سمت جنوب با خیابان وزیریپور و شاهنظری ارتباط دارد. وجه نمادین این میدان مجسمهای است که درست در وسطش قرار گرفته است. مجسمهای که مادری را با فرزندی در آغوشش نشان میدهد. وجهی از مهر مادری در تنه فلزی همچون برنز دمیده شده و از سال 72 تاکنون در این میدان خودنمایی میکند. نام مجسمه هم «نرگس عاشقان» است. این مجسمه که بلندی آن ۲.۴۱متر و عرض آن ۱.۸۰متر است، از چندین ویژگی برخوردار است. نخستین ویژگی آن دو وجهی بودن آن است. بهطوری که این مجسمه پشت نداشته و هر وجه آن پیام خاصی دارد. یک وجه آن دربردارنده رابطه عرفانی و وجه دیگر، رابطه عاطفی مادر و فرزند را بیان میکند. سازنده این مجسمه در موردش گفته است: طرح تندیس نرگس عاشقان (مجسمه مادر) طی 10 مرحله کار سخت هنری به مرحله برنز رسیده و ساخت آن یک سال و نیم به طول انجامیده است.
مرکز خرید میرداماد
خیابان میرداماد را که جلو بروید تا برسید به منطقه بین شریعتی و میدان مادر، ابتدای خیابان رودبار را که پیدا کنید، به مرکز خریدی به نام میرداماد میرسید. مرکز خریدی که بهنوعی برای افراد محلی همین منطقه کارایی دارد. به همین دلیل هم هست که انواع کالاها و خدمات در آن ارائه میشود. خدماتی که نیازهای اهالی منطقه را برآورده میکند. همچنین در مورد ویژگی سازهای این مرکز خرید باید این نکته را بیان کنیم که یکی از طولانیترین مراکز خرید تهران است. در این مرکز خرید علاوه بر لباس و کیف و کفش و چیزهای دیگری که در همه مرکز خریدها پیدا میشود، آژانس مسکن و صرافی و رستوران و کافی شاپ و کافینت و آبمیوه هم پیدا میشود. بهویژه رستورانی با در چوبی کوچک که حالت خوشایندی ایجاد میکند. مسیر دستیابی به آن چندین پله میخورد اما به نظر میرسد که یکبار حضور در آن ارزش بالارفتن از این پلهها را دارد. آن هم تنها به خاطر آن در چوبی کوچک. مطلب دیگری که در مورد این مرکز خرید میتوان اضافه کرد، این است که در آن هر چیزی را با هر قیمتی میشود پیدا کرد، هم اجناسش کیفیت نسبی دارد و هم قیمتها مناسب است.
بلوار شلوغی که روزی زیبا بود
بلوار میرداماد که خیابان میرداماد نیز نامیده میشود، از بلوارهای زیبا و نسبتا عریض تهران است که در محله داودیه و در منطقه ۳ شهرداری تهران واقع شده است. شهرت این بلوار سبب شده تا ساکنان تهران محله داودیه را غالبا با نام میرداماد بشناسند. این بلوار از سوی شرق به خیابان شریعتی یا همان کوروش کبیر یا جاده قدیم شمیران پیشین مربوط میشود و از سوی غرب به خیابان ولیعصر (عج) منتهی میشود. راههای اصلی متقاطع با این خیابان عبارتند از بزرگراه آفریقا یا جردن، بزرگراه مدرس و خیابان نفت. بلوار میرداماد در بخش شرقی خود از میدان مادر میگذرد. در تقاطع بزرگراه مدرس و بلوار میرداماد بخشی از این خیابان از پلی روگذر به نام پل میرداماد عبور میکند. این بلوار به نام میر برهانالدین محمدباقر استرآبادی معروف به میرداماد، فیلسوف و فقیه برجسته دوره صفویان و از ارکان مکتب فلسفی اصفهان نامگذاری شده است. از جمله مسیرهایی به شمار میرفته که آبادیهایی چون چالهرز، درّوس و ضرابخانه را به دهونک متصل میساخته است.
بلوار میرداماد همیشه شلوغ است. اینقدر که ترافیک این بلوار تا میدان مادر کفر آدم را در میآورد. حتی درختهای شاداب این روزهایش هم نمیتوانند تاثیری در بهبود حال و هوای آدم داشته باشند. از بس که ماشین است و آدم و آدم است و ماشین. واقعا چه کار واجبی دارند این آدمها که با این عجله به سمتش میشتابند. هیچ کاری هم که در این مملکت سر وقت انجام نمیشود پس این همه عجله برای چه کاری است و این همه ترافیک که دیگر بهجزئی از زندگیمان تبدیل شده است. به هر حال بلوار میرداماد که قرار بوده زیبا باشد حالا ترافیکی دارد که تنها خستگی دارد و خستگی. اما مراکز خرید و برندهای حاضر در این بلوار خوشنام پایتخت آن هم در پسین تنگ بیآفتاب تابستان سختجان میتواند کمی حال آدم را خوب کند.
مجتمع تجاری-اداری رز میرداماد
میرداماد پر از مراکز تجاری و فروشگاههای مختلف است. یکی از آنها، مجتمع تجاری-اداری رز است که زمان زیادی از تاسیسش نمیگذرد، مجتمع 20طبقهای که ۲ طبقهاش تجاری است. به دلیل دسترسی سریع و آسان به اصلیترین خیابانهای شهر یعنی خیابان ولیعصر و دکتر شریعتی خیلیها از این مجتمع خرید میکنند یا آن را برای گذراندن اوقات فراغت خود انتخاب میکنند. اگر با ماشین شخصی به این منطقه میآیید، لازم نیست نگران جای پارک باشید چرا که این مجتمع برای راحتی مشتریانش ۲۸۱ واحد پارکینگ دارد، اگر هم بدون ماشین هستید، خوب است بدانید که متروی میرداماد درست روبهروی این مرکز خرید واقع شده است.
مجتمع رز میرداماد دارای 102واحد تجاری و 94واحد اداری است. با توجه به واقع شدن پروژه رز در منطقه مسکونی، تجاری و اداری، به منظور تکمیل خدمات مورد ارائهاش، رستوران مجهزی در طبقات 13 و 14 لحاظ شده است. این رستوران با وجود دیوارهای شیشهای از نوع اسپایدر، از چهار سمت نمای کامل شهر را در مقابل دیدگان مهمانان خود قرار میدهد. همچنین در لابی قوسجنوبی یعنی خارج از ساختمان، یک دستگاه آسانسور پانورامای مجزا برای امکان دسترسی سریع به رستوران تعبیه شده است. مجتمع تجاری-اداری رز، در ضلع شمالی بلوار میرداماد، روبهروی بانک مرکزی و بین خیابان تبریزیان و کازرون شمالی قرار گرفته است.
برندهای میدان محسنی و بلوار میرداماد
از سر بلوار میرداماد تا میدان مادر برندهای زیادی حضور دارند؛ از برندهای ایرانی گرفته تا خارجی. ایرانیها شامل برندهای کت و شلوار دوز هستند. ایکات، ماکسیم و هاکوپیان در این میان سرآمد هستند. از میان برندهای خارجی که اکثرا هم مربوط به پوشاک هستند میتوان به زارا، ساموئل اند کوین، پیرکاردین، جین وست و چندین برند دیگر مربوط به حوزه پوشاک اشاره کرد.
نکتهای که در ارتباط با میدان مادر و بلوار میرداماد باید خدمت شما بگویم این است که اگر دنبال برند هستید و اصولا از آن دست آدمهایی که پوشاک بدون مارک تنتان نمیرود، در مراکز خرید این محدوده برندها حضور کمتری دارند. اما تا دلتان بخواهد در راسته سمت راست بلوار میرداماد تا میدان مادر برند ریخته است. انگار برندها به خوبی در معرض دید عموم بوده و نمیخواهند خود را در راهروهای پاساژها حبس کنند و ترجیح میدهند بر خیابان باشند و همه آنها را ببینند. به هر حال اگر از سمت خیابان ولیعصر به سمت میدان مادر میآیید، سمت راستتان پر از برندهای مشهور است که میتوانید خریدهایتان را از این فروشگاهها داشته باشید.
طلاهای میدان مادر
بعد از بلوار میرداماد و مراکز تجاریاش میرسیم به میدانی مادرانه. جایی که از جمله مراکز بورس طلا و جواهر تهران محسوب میشود. مرکز بورسی که مشتریانش برای خرید طلا و جواهر با برندهای جهانی به آن مراجعه میکنند. حوالی میدان مادر و خیابان شاهنظری بیش از 50واحد صنفی طلا مشغول فعالیت هستند که تعدادی از آنها در پاساژهای بزرگی نظیر پاساژ گنجینه محسنی، پاساژ مادر، میرداماد، مریم و چند پاساژ دیگر قرار گرفتهاند. تعدادی هم خارج از پاساژ پذیرای علاقهمندان خرید طلا هستند. از گالریهای سرشناس و فعال در این منطقه میتوان به گالریهای مظفریان، گوهربین، لعل (روشن روان)، باگت (شهرابی) و. . . اشاره کرد. البته جدا از واحدهای فروش طلا و جواهر، طلاسازها و مخراجکاران بسیاری نیز در این منطقه فعالیت میکنند. وسعت و تعدد گالریها و تنوع محصولات از نظر سبک کاری و قیمت اجناس را کنار بگذاریم، ترافیک و پارکینگ باعث نارضایتی برخی از مشتریان شده است و این مشکلات علاقهمندان به خرید طلا از منطقه میرداماد را بر سر دوراهی قرار میدهد که بالاخره چه کاری باید با این ترافیک بکنند. اما به هر حال یک مرکز بورس همیشه مشتریانی دارد.
***
پاساژهای میدان مادر
مراکز خرید میرداماد، مریم، تاپ و چندین مرکز خرید طلا و جواهر که در میدان مادر واقع شدهاند، این محدوده را به مکانی برای خرید مناسب تبدیل کردهاند. در مرکز خرید مریم که از یک طبقه همکف، روی همکف و زیر همکف تشکیل شده میتوانید بسیاری از وسایلی را که برای خانهتان نیاز دارد، خریداری کنید. پوشاک، وسایل آرایشی و بهداشتی، مبل، وسایل تزیینی مانند انواع صنایع دستی، طلا و جواهر، عطر و ادکلن و غیره در این مرکز خرید تقریبا زیبا به دست میآید. به لحاظ سازهای هم این مرکز خرید با تعبیه فوارهای زیبا در میان هر سه طبقهاش حال و هوای خوشایندی را ایجاد کرده است. صدای کمجان و آرام قطرههای آب در میان یک مرکز خرید میتواند حس و حال خوبی برای خریدار ایجاد کند. حداقل برای من که اینطور بود. شاید شما هم طبع حساسی داشته باشید، کسی چه میداند!
راستی این نکته مهم را هم بگویم که واقع شدن این پاساژ در میدان مادر این تصور را ایجاد میکند که باید بابت خریدتان هزینههای زیادی را متقبل شوید اما به واقع داستان صورت دیگری دارد. هزینهها معمولی است. مثلا پیراهن مردانه در این مرکز خرید بین 50 تا 80هزار تومان به فروش میرسد. انواع مانتو را بین 60 تا 100هزار تومان میتوانید بخرید. لباس بچگانه از 40هزار تا 60هزار تومان هزینه برمیدارد. مثلا یک تیشرت بچگانه تا 40هزار تومان قیمت دارد. قیمتهایی از این دست با توجه بهموقعیت مکانی این پاساژ گران محسوب نمیشود. همچنین اگر خریدار لوازم ورزشی هستید در این مرکز خرید گالری علی دایی قرار دارد که میتوانید انواع ساک ورزشی و سایر پوشاک اسپورت را از آن خریداری کنید.
مرکز خرید میرداماد از دیگر مراکز خرید این میدان است که ابتدای خیابان رودبار غربی واقع شده است. مرکز خریدی که با سازهای فلزی که در نمای بیرونیاش تعبیه شده، نوعی راهرو برای رسیدن به آن ایجاد شده است،زیرا حدودا 20متر از بر خیابان فاصله دارد. این مرکز خرید سه سایت جداگانه برای خرید دارد. سایتهایی که در انتهای هر کدام فضایی برای نشستن و استراحت مشتریان ایجاد شده است و البته در این تابستان گرم دیواره شیشهای یک طرف آن بدجوری گرما را به فضای مرکز خرید هل میدهد که اصلا خوشایند مشتری نیست. از طرفی حوض خالی واقع در بین سایت دوم و سوم حسابی توی ذوق میزند. زمینه فیروزهای حوض و تنه شفاف فواره بدون آبش هیچ آواز نقرهای در منقار ندارد و حسابی دلگیر است. آدم یاد کمآبی فراگیر مملکت میافتد و اگر طبع حساسی داشته باشد پیوسته با خودش فکر میکند نکند روزی برسد که دیگر کسی در این کشور به فکر ساختن حوض نیفتد، دیگر هیچ فوارهای به سمت آسمان آواز نخواند و دیگر هیچ دستی خنکای دلگشای حوضی را تجربه نکند. کما اینکه نسل ما چنین تجربههایی را در یادمان خاطرات پدرها و مادرها دیده و شنیده است. نه در آپارتمانهای تنگ و تاریک امروزی که هیچ راهی به هیچ حیات مصفایی ندارند. (حیاط درسته میدونم!)
نه اینکه من این نکته را ندانم که وقتی قرار است از یک مرکز خرید گزارش اقتصادی بگیری قاعدتا نباید به یاد فواره بیآواز واقع در محل استراحت مشتریان بیفتی. من هم مثل شما میدانم اما خب! دست خود آدم نیست. این جور چیزها را دوست داریم و کافی است اشارهای ببینیم تا با سر به سمتش شیرجه برویم.
برویم سروقت گزارشمان تا حوض خالی با خاطرات بیآبیاش تنها بماند. مرکز خرید میرداماد خلوت است. چند مشتری به چشم میخورد اما خریدی نمیکنند. بیشتر نگاه میکنند. پوشاک زنانه و مردانه عمده کالاهای این بازار به شمار میروند. لوازم آرایشی و بهداشتی، قاب عکس، خدمات مربوط به وسایل خانه و غیره، لوازم آشپزخانه، فروشگاه خرازی که از آن یک ناخنگیر خریدم و... از دیگر فروشگاههای این مرکز خرید هستند. مرکز خریدی که بیش از 103واحد فروشگاهی را در خود جای داده است.
وقتی از فروشندگان در مورد عدم رونق بازار میپرسم، یکیشان میگوید: بازار خرابه. اصلا فروش نداریم. گاه در طول یک هفته تنها 400هزار تومان فروش میکنیم. مشتری برای کم کردن 5هزار تومان از روی شلوار جین 65هزار تومانی یک ساعت چانهزنی میزند. باید نام این مرکز خرید را بگذارند پارک میرداماد، چون همه برای قدم زدن میآیند نه خرید کردن. این فروشنده جوان ادامه میدهد که میخواهد جمع کند برود. میگوید سه سال است که در این مرکز خرید حضور دارد. قبلا در میدان خراسان بوده. با حسرت میگوید کاش قلم پایم میشکست و به این مرکز خرید نمیآمدم. هیچ خبری نیست. برند برتری هم در این جا حضور ندارد. همه چیز معمولی است. اینجا نمیشود پول درآورد.
همینطور بدون ترمز و با سرعتی حدود 300کیلومتر در ساعت گلایههایش ادامه داشت و من با خودم فکر میکردم که خدای من چه دل پری دارد. انگار ذهن من را خوانده باشد که گفت: خانم اگر فکر میکنید که چون اینجا میرداماد است، پس چرا کسی خرید نمیکند باید بگویم که خرید در تهران بیشتر در غرب تهران انجام میشود. هم پول خوب خرج میکنند و هم اینکه دورههای خرید کوتاهمدتی دارند و دائم برای خرید اقدام میکنند. میگوید برادرش در غرب تهران فروشگاه دارد و حسابی راضی است. جوان است و بسیار عصبی شده. دستهایش را به هم میمالد و لبش را میجود. این روزها خیلیها این تیک عصبی لبجویدن را دارند. کافی است که در اتوبوس یا تاکسی یا مترو و کلا در مکانهای عمومی به چهره دیگران دقت کنید. چهرههایی که در نهایت بیگانگی با یکدیگر تنش خودشان را دارند. این جوان هم همینطور است. اما صدایش به کجا میرسد؟ من که خوب میدانم به هیچ جا. بالاخره کارها و آدمهایی مهمتر از این جوانان داریم. خب! فعلا باید اولویتها را در نظر بگیریم!