در حال حاضر بیشتر واحدهای تولیدی با کمبود سرمایه در گردش مواجه هستند و نمیتوانند برای کاهش مصرف انرژی سرمایهگذاری کنند. وقتی منابعی مانند یارانه تولید در اختیارشان باشد میتوانند از آن منابع در جهت کاهش و صرفهجویی در مصرف برق، گاز و انرژی استفاده کنند و در نتیجه قیمت نهایی محصولشان را پایین بیاورند. یعنی اگر امروز قیمت تمام شده محصولشان x است و فردا قرار است که x3 شود با کاهش مصرف و رساندن آن به نصف وضعیت سابق همچنان میتوانند قیمت خود را ثابت نگه دارند یا آن را نسبت به وضعیت گذشته پایین بیاورند. این کاری است که از ابتدای هدفمندی یارانهها باید صورت میگرفت که متاسفانه انجام نشد و به امروز موکول شده است.
اگر در پرداخت یارانه تولید مسئله صادرات کالاهای غیرنفتی برای مسئولان اهمیت داشته باشد میتوانند 30 درصد از میزان یارانهای را که قرار است به بخش تولید اختصاص دهند کنار بگذارند و بهعنوان جایزه اقتصادی برای صادرکنندگان در نظر بگیرند تا تولیدکنندگان صادراتی بتوانند از این مشوق استفاده کنند. در صورتی بخش صنعت ما به یارانه نیازمند نبود که اقتصاد ما رقابتی بود و همه مسائل بازار از جمله نرخ ارز، بهره و ... در بازار مشخص میشد. در این صورت شاید تولیدات ما نیاز به حمایت یارانههای دولتی نداشت.
اما از سال 1340 یعنی سالها قبل از انقلاب تا امروز دولت ما بودجه را براساس قیمت نفت تعیین و نرخ ارز را از محل درآمدهای حاصل از صادرات مشخص میکند. در این 53 سال شاید بتوان گفت در 80 درصد مواقع قیمت ارز پایینتر از قیمت واقعی آن بوده و بهنوعی دولت به تولیدکنندگان خارجی با این کار یارانه داده است! در طول این سالها ما یک کشور وارداتمحور بودیم که به تولیدکنندگان خارجی یارانه دادهایم، کما اینکه از سال 1380 به بعد سال به سال تورم افزایش پیدا کرد و دولت نرخ ارز را با توجه به نرخ تورم تغییر نداد. از سال 80 به بعد ما تورم 15 درصد، 20 درصد، 25 درصد و حتی 45 درصد هم داشتهایم.
در تمام این دوران نرخ ارز را سالانه سه درصد رشد دادهایم و با توجه به تورم داخلی سبب کاهش قدرت تولیدکننده داخلی شدهایم. مثلا کشاورزی که در شمال کشور برنجکاری میکند باید هر سال تورم داخلی را تحمل کند و شاهد بالا رفتن قیمت تمام شدهاش باشد، اما برنجکار هندی با ارزی که دولت در اختیارش میگذارد بهراحتی وارد بازار ما میشود و عرصه را برای تولیدکنندگان داخلی تنگ میکند. تولیدکنندگان ما در این سالها بهطور مکرر در معرض تهدید تولیدکنندگان خارجی بودهاند و هر سال قدرت رقابتشان کم شده است. غیر از مواقع خاص مانند سال 90 و 91 که یک شک اساسی وارد شد و نرخ ارز از هزار و 200 تومان به سه هزار تومان تغییر کرد.
این موضوع هم نتیجه اشتباهات گذشته بود، اگر در سالیان قبل نرخ ارز را 10 یا 15 درصد رشد میدادیم چهبسا تورم کنترل میشد و شاید قدرت رقابت تولیدکننده داخلی را با خارجی حداقل سال به سال ثابت نگه میداشتیم نه اینکه هر سال وضعیت تولیدکننده داخلی نسبت به تولیدکننده خارجی بدتر شود. در تمام این سالها من فقط یک سال را به خاطر دارم که صادرات خوبی داشتیم و آن سالی بود که ارز به هزار و 200 تومان رسید، ولی قبل و بعد از آن تولیدکنندگان داخلی از رقابت در سطح بازارهای جهانی خارج شدند.
اگر دولت واقعا شرایط اقتصاد رقابتی را مهیا کند به هیچ وجه تولیدکنندگان داخلی نیاز به هیچگونه حمایت دولتی نخواهند داشت. یعنی پول نفت در صندوق توسعه ملی برود و یک ریال آن وارد درآمدهای دولت نشود و شرکت نفت برای فروش نفت فقط مالیات بر ارزش افزوده و مالیات عملکرد به دولت بدهد. این مالیاتها درآمدهای دولت را بالا ببرد و بودجه خود را با مالیات و مالیات عملکرد، ارزش افزوده و سود عوارض گمرکی تعیین کند و شرکت ملی نفت هم بتواند با بودجهای که در اختیار دارد میادین نفتی مشترک خود را گسترش دهد تا همسایگان منابع ملی را غارت نکنند.
پرداخت یارانه تولید در کوتاهمدت میتواند محرک بسیار خوبی باشد برای اینکه تولید صادراتمحور شکل بگیرد، ولی در طولانیمدت همانطور که در برنامه 20 ساله و اقتصاد مقاومتی قید شده است حتما باید درآمد نفتی سرمایه محسوب شود و یک ریال آن به بودجه دولت نرود تا بتواند قیمت ارز در رقابت صادرات و واردات خودش را پیدا کند. امیدوارم که در آینده شاهد این باشیم که روند پرداخت یارانه به تولیدکنندگان خارجی را برای حضور در بازار ایران قطع کنیم.
* رییس هیات مدیره شرکت پارس تابلو