فوتبال نوین با خروج از ساختار سنتی باشگاههای فوتبال و تجاری شدن آنها، رونق چشمگیری را به خود دیده است. اشاره به این مهم ضروری است که بورس بر مبنای اعداد و ارقام واقعی یا دستکم نزدیک به شفافیت اداره میشود و در مقابل مدیران باشگاههای فوتبال میانه خوبی با شفافسازی ندارند. با ورود باشگاهها به بورس، ارزش واقعی اقتصادی آنها مشخص میشود و این معمولاً آن چیزی نیست که اعضا و مدیران باشگاهها دوست دارند علنی شود. در هر صورت تبدیل باشگاهها به شرکتهای سهامی عام و ورود آنها به بورس اوراقبهادار یکی از روشهای مورد استفاده در توسعه باشگاهها از طریق مشارکت سرمایهگذاران و هواداران است.
تعداد باشگاههای موجود در بورسهای مختلف اوراقبهادار اروپا به 40 باشگاه میرسد و نیمی از این باشگاهها به انگلستان که پیشرو در این امر بوده است اختصاص دارد. این ایده در حالی از سوی برخی کشورها نظیر ایتالیا، فرانسه، آلمان و اسپانیا رونق گرفته است که این سیستم در انگلستان به دلیل سودآور نبودن باشگاهها در بورس، در حال تغییر جهت به سوی روش مشارکت مردمی است که براساس آن باشگاه به مالکیت اعضای خود که همان مشتریان یا هواداران باشگاه هستند، درمیآید.
تاتنهام نخستین باشگاه فوتبال بود که به بورس وارد شد. سهام این باشگاه لندنی 13 اکتبر سال 1983 تنها 20 پنی قیمت داشت. اوایل دهه 90 و پس از ورود منچستریونایتد به بازار سرمایه بود که چندین باشگاه دیگر هم تمایل ورود به بورس را پیدا کردند. تا آنجا که در اواخر این دهه یا دقیقتر بگوییم در سال 1997 بیش از 20 باشگاه در بورس لندن لیست شده بودند و تا پایان این دهه، این باشگاههای انگلیسی حدود 175 میلیون پوند از طریق ورود به بورس به دست آورده بودند.
این رونق دوام چندانی نداشت و پس از مدتی مشخص شد که سرمایهگذاران کمی هستند که حاضرند سهام فوتبالی خود را برای بلندمدت نگهداری کنند. پس قیمت سهام باشگاهها به زیر قیمت اولیه سقوط کرد و باشگاهها آن موفقیتی را که در پیش بود. بهدست نیاوردند. با این سقوط قیمت، خریداران جدیدی برای باشگاهها پیدا شدند. مانند اتفاقی که برای منچستریونایتد افتاد و مالکوم گلیزر آمریکایی آن را خرید و بعد هم از بورس لندن خارجش کرد. به مرور زمان باشگاهها یکی یکی از بورس خارج شدند. با خروج تاتنهام تنها یک باشگاه دیگر در الاسایی باقی ماند و آن هم سلتیک گلاسگو از اسکاتلند بود.
این مسئله در مورد باشگاههای سایر کشورهای اروپایی نیز صادق است. در شاخص ویژه «استاکس یوروپ فوتبال» (STOXX. COM) که در آن باشگاههای سهامی عام اروپا و ترکیه لیست شدهاند، تنها 23 باشگاه حضور دارند و البته هیچکدام از این باشگاهها از جمله المپیک لیون، آ اس رم، آژاکس آمستردام و گالاتاسرای استانبول به موفقیت قابل توجهی دست پیدا نکردند. در آلمان تنها باشگاه بوروسیا دورتموند سهامی عام است که آن هم بعد از بحران مالی که با آن روبهرو شد تصمیم به این کار گرفت.
اما حالا ارزش سهام دورتموند با وجود موفقیتهای چند سال گذشته یک چهارم ارزش سهامش هنگام ورود به بورس است. برای تنها نمونههای موفقی هم که مثل دو باشگاه ترکیهای فنرباغچه و بشیکتاش وجود داشت، ناگهان آن رسوایی فساد و ارتشای مدیران اتفاق افتاد و هر دو با محرومیت سه ساله مواجه شدند و در کلیه تورنمنتها این اتفاق موجب سقوط 8 تا 9 درصدی ارزش سهامشان در بورس شد.با این سقوط سهام باشگاه فنرباغچه 35 میلیون یورو و بشیکتاش 15 میلیون یورو خسارت دیدند.
عدم موفقیت مالی باشگاهها در بورس به دلیل عدم سودددهی و بازدهی مناسب مالیشان نیست، بلکه یک باشگاه فوتبال بهدلیل نوسانات در نتیجهگیری تیمش نمیتواند در بلندمدت پرداخت سود خوبی را به سهامدارانش تضمین کند. به این دلیل است که کارشناسان مالی نه فقط به سرمایهگذاران توصیه میکنند که در سهام باشگاههای فوتبال سرمایهگذاری نکنند، بلکه حتی به خود باشگاهها هم میگویند وارد بورس نشوند.
پروفسور چادویک میگوید: «ورود به بازار سهام به معنای زحمت و بوروکراسی حقوقی بیشتری هم هست.خیلی از باشگاهها آمادگی این را نداشتند.» در واقع ورود به بورس، به خصوص برای باشگاههای کوچک، زحمت و دردسر بیشتری دارد. هزینههای این دردسرها ممکن است به ارقام میلیون یورویی هم در اروپا برسد. بهعنوان نمونه، باشگاه افسی میلوال خروجش از بورس را اینگونه توجیه کرد که سالانه صد هزار پوند صرفهجویی میکند؛ در هزینههایی از قبیل مشاوره، وکالت، حسابرسی و غیره. باشگاه تاتنهام هم استدلال مشابهی کرد.
مدیران این باشگاه گفتند قیمت استادیوم چند 100 میلیون پوند است، درحالیکه ارزش کل باشگاه در بورس فقط 80 تا 90 میلیون پوند بود. این صحبت با بانکها را برای گرفتن وام دشوار میکند. باشگاههای دیگر که در حد و اندازه تاتنهام در بورس نبودند ارزششان 600 میلیون تا 5/1 میلیارد پوند برآورد میشد.
کارشناس ارشد بازار سرمایه