در سال 1323 که حزب توده در مراکز مهم نظامی و غیرنظامی کشور رخنه کرده و تصمیم به اخلال در کلیه امور را داشت، اداره برق هم از این خرابکاری بینصیب نماند و کارگران را تحریک و مرتبا تشویق به اعتصاب میکردند. به طوری که در روز 26 آذرماه 1323، 50 نفر از کارگران کارخانه برق دست از کار کشیدند و در همان روز نامهای به این مضمون به رزمآرا رییس ستاد ارتش نوشتم و استمداد طلبیدم.
طبق گزارش شهربانی کل کشور در جلسات خصوصی حزب توده مذاکراتی انجام شده بود مبنی بر اینکه به طور موثری در دستگاههای تلگراف و تلفن و برق تهران نفوذ کامل پیدا کنند تا به راحتی بتوانند اختلالات مورد نظرشان را در ارگانهای فوق ایجاد کنند.
پیرو همان مذاکره و تصمیمات در روز 26 آذر کارگران اداره برق به بهانه اینکه تامین خواربار ماهانه آنها به تاخیر افتاده، دست از کار کشیدند، ولی در اصل اعتراض آنها به اخراج هوشنگ رادپور متصدی شعبه نگهبانی از کار بود و تقاضای ابقای او
را داشتند.
ایرج اسکندری وزیر تودهای پیشه و هنر در کابینه قوامالسلطنه طی نامهای از من خواست که هوشنگ را به کار بازگردانم. سپس کارگران نامه شکوائیهای به نخست وزیر وقت نوشتند که پس از 22 روز اعتصاب طبق امر ایشان سر کار حاضر شدهاند و هیچ نشانی از برآورده شدن تقاضاهای آنها وجود ندارد و دستورات نخست وزیر با بیتوجهی مواجه
شده است.
نخستوزیر نامه را برای شهرداری تهران فرستاد و شهردار نامه را برای من فرستاد و از من خواست گزارشی جهت ارسال برای نخست وزیر
تهیه کنم.
در 16 اسفند 1323 نامه مفصلی به نخست وزیر نوشتم و طی آن به اطلاع او رساندم که کارگرها خواربار مورد نیاز خود را دریافت کردهاند.
در تمام مدت، فعالیت کارگران و افرادی را که وابسته به حزب توده بودند بررسی میکردم. بعضی از فضاهای ایجاد شده باعث میشد تا کارگران بیخبر از همه جا نیز با موج مورد نظر تودهایها همراه
شوند.
در این بین دود این جریانات فقط در چشم خانواده این کارگران میرفت؛ خانوادههایی که چندان وضعیت مالی خوبی هم نداشتند. باید فکر کلیتری برای پایان دادن به این غائلهها
میشد.
حزب توده تنها به اهداف خودش فکر میکرد و برای رسیدن به این اهداف اهمیتی نمیداد که کارگران از کار بیکار شوند یا خانوادههای آنان در سختی و مشقت باشند.
کارگران از همه جا بیخبر هم به خیال رسیدن به جهان مورد نظر حزب توده و برخورداری از وعدههای این حزب گوش به فرامین آنها میدادند. فارغ از اینکه واقعیت چیز دیگری بود.