راب جانوف، طراح لوگوی اپل است. کسی او را نمیشناسد تا جایی که تصور ناخودآگاه بر این است که لوگوی اپل را استیوجابز طراحی کرده و هوشمندی و ستایشانگیز بودن لوگو هم به جابز نسبت داده میشود. در موارد بسیاری این اتفاق میافتد. ما زمانی که لوگویی منحصر به فرد، ساده و به یادماندنی از یک شرکت یا برندی را میبینیم، ناخودآگاه قضاوت نمیکنیم که آن طراحی که کار به او سپرده شده، طراح خوبی بوده است.
میگوییم این برند لوگوی بینظیری دارد یا زمانی که طرح ضعیفی برای برندی کار میشود، قضاوتها این طور نیست که طراحش، ضعیف کار کرده است. در واقع طراحی لوگو و هویت گرافیکال آن سازمان و آن برند به پای طراح گذاشته نمیشود، بلکه به سطح مدیریتی آن سازمان ربط داده میشود. همانطوری که بدرفتاری یک نفر در سازمان، به بدرفتار بودن کل آن سازمان تعمیم داده میشود، خوب و بد بودن یک لوگو و یک طرح گرافیکی هم به کل آن سازمان نسبت داده میشود و مدیر برند و سازمان مسئول مستقیم خوبی و بدی آن است.
این فرصتی منحصر به فرد برای مدیریت سازمانها و برندهاست تا هر آنچه را میخواهند از خود در ذهن مخاطبان جای گیرد، در لوگو و گرافیکشان نشان دهند. جامعه آنچه را میبیند باور میکند. نیازی نیست مستقیم بگوییم و شعار دهیم که ما مدرنیم یا کلاسیک هستیم یا متفاوتیم یا قابل اعتمادیم. اگر بگوییم هم دیگر کسی قبول نمیکند.
اما اگر نشان دهیم که در طرح لوگویمان مدرن رفتار کردیم، مخاطب مدرن بودن ما را میفهمد، بیآنکه به تحلیل گرافیکی آن نیازی داشته باشد. اگر لوگوی ما متفاوت باشد، مخاطب به راحتی قبول میکند که ما متفاوتیم. مهمترین نقشی که لوگو میتواند در ارتباطات برند و سازمانها اجرا کند، همین است.
لوگو باید نشانی از شخصیت برندها داشته باشد، برای جامعه مهم نیست که چه کسی طراحیشکرده است. مخاطبان آن را به پای برندها میگذارند. پس هوشمندانه است که به جای صرف هزینههای سنگین تبلیغاتی، از روشهایی استفاده کنیم که پیام را زیرپوستی و عمیق به مخاطبانمان منتقل کند. کاری که استیوجابز در اپل کرد.
لوگوی اپل بیآنکه اشاره مستقیمی به چیستی تولیدهای اپل داشته باشد، تنها شخصیت متفاوت و خلاقی را از او نشان داد. تگلایناش را هم با شخصیت لوگو هماهنگ کرد و گفت متفاوت فکر کنید. نگفت و شعار نداد که ما متفاوتیم. نشان داد که متفاوت است و تفاوتش را همه پذیرفتند. محصولاتش را هم متفاوت ساخت و لوگو به آن دامن زد و جا انداخت.
تعمیم نمیدهیم که لوگوی موفق باعث موفقیت برند میشود و لوگوی ضعیف باعث شکست. مراد این است که لوگو پتانسیلی دارد که اگر هوشمندانه از آن استفاده شود، چیزی به برند اضافه میکند و بهانهای میشود که مخاطبان بیشتر در موردش حرف بزنند، هزینه شناخته شدن برند کمتر و سریعتر شود و اگر سهلانگارانه با آن برخورد شود، فرصتی از دست میرود.
* طراح لوگو