موانع همواره هستند. هیچ کاری بدون مانع نمیشود. هیچ کاری بدون زحمت و صرف وقت و نیرو و عرقریزی انجام نمیشود. فقط موانع هستند که معمولا بدون آنکه وقت و هزینهای صرف آنها شود به وجود میآیند! یعنی به نظر میرسد اصلا خصلت جبری این دنیا همین است که تخریب و از بین بردن و مانع تراشیدن وقت و نیرو و هزینه نمیخواهد. رفع کردن این موانع و برداشتن گیرها یکی از وظایف اصلی افراد درگیر در هر کاری است و به طریق اولی مدیران زحمتکش در این راستا مسئولیت سنگینتری بر دوش دارند.
در حالت درستش معمولا پروژه قرار است که فقط موانع و گیرهای فنی و مهندسی و فیزیکی و محیطی و اقلیمی داشته باشد. یعنی همه ارکان انجام پروژه دور هم جمع میشوند تا با همکاری و تعاملی سازنده، در عین نیکنفسی و رفاقت، بر این موانع اجرایی و فنی و محیطی غلبه کرده و پروژهای را به انجام رسانده و دل هموطنانی را شاد سازند. اما نیک میدانیم که در عمل موانع اصلی نه موانع فنی و اجرایی و اقلیمی که اغلب موانع انسانی هستند. درنتیجه در یک چرخش غریب بخش عمده شرح وظایف یک مدیر جانبرکف اینجایی، از غلبه بر گرما و سرما و بیبرقی و بیآبی و زلزله و توفان و... به غلبه بر کارمندان، مدیران و مدیران ارشد مانعتراش و کارشکن تبدیل میشود. شاید در نگاه اول حل این موانع زیاد سخت به نظر نرسد اما به یک دلیل ساده غلبه بر موانع انسانی بسیار سختتر از غلبه بر موانع طبیعی است و آن دلیل ساده این است که موانع انسانی هوشمند هستند.
فرض بفرمایید قرار است روی رودخانهای پلی ساخته شود، رودخانه طغیان فصلی دارد و در بعضی از زمانها سطح آب و شدت و قدرت عبور آن افزایش مییابد. در چنین شرایطی لازم است یک طرح تحقیقاتی و مطالعاتی جهت ثبت شدت و قدرت و نیز زمان طغیانهای این رود طی چند سال انجام شده و این دادهها در امر طراحی استقامت پل لحاظ شوند و در هنگام اجرای آن هم مطابق موارد به دست آمده در طول طراحی عمل شود. پس از احداث پل دیگر بعید است که رودخانه مثلا جهت لجبازی کردن با مجریان طرح یا مثلا برای روکمکنی و زدن پوز(!) مهندسان طراح، طغیان علیحدهای ترتیب دهد، یا تغییر جهت ناگهانی را در دستور کار خود بگذارد! اما گمان میکنم همگی اینگونه طغیانهای علیحده و تغییر جهت دادنهای ناگهانی را در مورد موانع انسانی بهکرات مشاهده کردهایم. فلذا به نظر میرسد که داشتن مهارتهای غلبه بر موانع انسانی از قبیل قدرت شخصیتی، صبر و حوصله و سعه صدر زیاد، قدرت چانهزنی و اقناع، حضور ذهن و حافظه قوی، نظم و ترتیب و مستندسازی مطلوب و از همه مهمتر قدرت تحمل نظر مخالف و نقدپذیری بالا و... را نیز باید بر فهرست مهارتهای موردنیاز برای مدیر موفق اینجایی افزود.