میدانیم که سالهای سال است وابستگی به درآمدهای نفتی داریم و کل صنایع و سیستم و کارخانههای ما براساس صنعت نفت شکل گرفته است، یعنی اگر تولیدی هم وجود دارد در نهایت استفادهکننده نهایی صنعت نفت یا صنایع وابسته به آن است. به نظر میرسد کاهش قیمت نفت قدرت انتخاب و خرید مردم را محدود میکند بهویژه از این لحاظ که صادرات غیرنفتی کشور حالت توازن و پایاپایی با واردات کشور ندارد و ما از لحاظ صادرات غیرنفتی دچار موازنه منفی هستیم. بهطورکلی صادرات غیرنفتی کشور بسیار پایین است و اگر صادرات میعانات نفتی و گازی و محصولات پتروشیمی را کنار بگذاریم، صادرات غیرنفتی کشور کمتر از نصف واردات است.
از اینرو کاهش قیمت نفت باعث کاهش بهای میعانات نفتی و پتروشیمی میشود و بر این فرآوردهها تاثیر میگذارد و حتی صادرات غیرنفتی نیز کمتر میشود. البته کاهش قیمت نفت ممکن است روی چیزهای محدودی مانند قیمت بنزین اثر مثبت داشته باشد و باعث شود قیمت بنزین کاهش یافته و واردات بنزین ارزانتر تمام شود که البته در حالت کلی چندان قابل ملاحظه نیست.
دولت گذشته با وجود مقادیر زیاد درآمدهای نفتی، سرمایهگذاری مناسبی در میدانهای مشترک نفتی انجام نداد و شاید هم به دلیل اوضاع سیاسی حاکم از لحاظ خصومت آمریکا با کشورمان نتوانست انجام دهد و در نتیجه سرمایهگذاریهای شرکتهای اروپایی و آمریکایی محدود شد و دولتهای نهم و دهم سعی کردند بسیاری از پروژهها را به شرکتهای چینی و روسی واگذار کنند که میتوانند با شرایط کشور ما کار کنند یا حتی شرکتهایی از کشورهایی که سطح پایینتری دارند، مانند ویتنام.
یعنی باید چارهاندیشی شود. مانند همین سیاستی که در بودجه سال آینده نسبت به سالهای پیش، وابستگی به درآمدهای نفتی کاهش یافته و بودجه کشور بیشتر به درآمدهای مالیاتی وابسته است. البته باید خیلی بیشتر روی این سیاست کار شود، زیرا همانطور که مشخص است ما یک نظام جامع مالیاتی نداریم و فرار مالیاتی شاید حتی بیشتر از مقدار درآمدهای مالیاتی باشد که دولت به دست میآورد. تا زمانی که یک سیستم جامع مالیاتی برقرار نشود، نمیتوان انتظار داشت که بودجه کاملا از وابستگی به درآمدهای نفتی مبرا شود. یک اقتصاد مقاومتی خوب، اقتصادی است که بین صادرات غیرنفتی و واردات کشور تناسب وجود داشته باشد، یعنی تقریبا پایاپای باشد بهطوری که با همان ارزی که از صادرات غیرنفتی تامین میشود بتوانیم وارداتمان را نیز انجام دهیم که برای این امر باید گزینشی عمل شود. یعنی اولا باید بازاریابی کنیم که صادرات غیرنفتی را افزایش دهیم و در مقابل واردات را متناسب با صادرات غیرنفتی انجام دهیم یعنی واردات کالاهای لوکس و غیرضروری برای کشور انجام شود و ثانیا باید بتوان درآمدهای نفتی را بهطور کامل یا حداقل قسمت عمده یا دو سوم آن را ذخیره و یکسوم آن را صرف بودجه امور جاری و حوادث غیرمترقبه کشور کرد.
به طور کلی نظام مالیاتی کشور بسیار حائز اهمیت است، زیرا با توجه به افزایش نقدینگی در 10 سال گذشته، پول زیادی در دست افراد متعدد وجود دارد. اما اولا این نقدینگی در گردش نیست و ثانیا خیلی از افراد فرار مالیاتی دارند و نمیتوان از آنها به اندازه کافی مالیات دریافت کرد. بنابراین این نقدینگی زیاد موجود در کشور هم اینکه باید در گردش باشد و صرف کارهای تولیدی شود و هم اینکه دولت باید بتواند مالیاتی را که حق مردم است به دست آورد و صرف بودجه جاری و عمرانی کشور کند.با توجه به دیدی که بیشتر فنی است تا اقتصادی، به نظر میرسد این الگو یک الگوی خوب و مناسب باشد و اگر ما به این سمت برویم این شوک و تلنگری که از شرایط کاهش نفت برای کشور ایجاد شده، میتواند خیلی کمککننده باشد، به شرط اینکه برنامهریزی دقیقی داشته باشیم که در بلندمدت از وابستگی به درآمدهای نفتی رهایی یابیم و متکی بر درآمدهای مالیاتی باشیم و اقتصاد هم یک اقتصاد پویا باشد که نقدینگی همیشه در گردش است و وارد چرخه تولید شود و به رشد اقتصاد کشور و صنایع زیربنایی از قبیل صنایع کشاورزی و خدمات کشور منجر شود.
حقیقتا بحثهای پیشبینی قیمت نفت بسیار پیچیده است و هنوز هم نمیتوان با قطعیت گفت که مدلهای اقتصادی پیشبینی قیمت تا چه حد قابلیت اتکا دارند- اما حقیقت این است که عدم قطعیت زیادی در این پیشبینیها وجود دارد - درست است که عرضه و تقاضا مهمترین مسئله برای تعیین قیمت نفت است اما فاکتورهای متعدد دیگری نظیر عوامل سیاسی، اقتصادی، فنی و... بر آن تاثیرگذار است. اگر فقط عرضه و تقاضا در قیمت نفت موثر بود میشد گفت قیمت نفت به یک تراز پایداری و ثبات خواهد رسید اما مسائل زیادی بهخصوص مسائل سیاسی از جمله تلاشهای کشورهایی مانند عربستان و توافقهای آنها برای صدمه زدن به اقتصاد ایران میتواند تاثیرگذار باشد و همچنین بحثهایی که مطرح است از لحاظ نفتهایی[نفت شیل] که آمریکا میتواند تولید کند. آمریکا از لحاظ میادین نفتی مقدار نفت نامعقولی در اختیار دارد که حجم نفتش در واقع تقریبا از کل حجم نفت دنیا بیشتر است ولی آن نفت که به قول نفتیها یک نفت غیرمجهول یا ناپخته و نابالغ است هم هزینه استخراج و هم هزینه فرآوری خیلی بالایی دارد که برحسب درجه بلوغ آن میتواند بین 30، 40 یا 80 و 90 دلار و حتی برای برخی بشکهها تا 100 دلار هم هزینه داشته باشد. براساس برخی پیشبینیهایی که افراد برجسته در حوزه اقتصاد نفت انجام دادهاند گفته میشود که قیمت نفت بین 60 تا 70 دلار برای سالهای 2015 تا 2017 پیشبینی میشود اما باز هم معتقدند که کاملا قابل اتکا نیست و غیرقطعی است.
* استاد دانشکده مهندسی نفت دانشگاه امیرکبیر