آنچه امروزه در کارگاهها و سایر بخشها در صنایع میبینیم ازدیاد کارگران افغان بهجای کارگران ایرانی است. اکنون شرایط بهگونهای است که یک کارگر ایرانی صاحب هیچ کسبوکاری نیست. دلایل بسیاری در این خصوص وجود دارد که مهمترینش این است که کارگران افغان کار میکنند و کارگران ایرانی زیاد تن به کار نمیدهند و فرهنگ کار برایمان اشتباه جاافتاده است.
معضلی که اکنون وجود دارد این است که در فرهنگ برخی افراد زرنگی بدینمعناست که کمتر کار کنیم و بیشتر پول بگیریم. اگر تفحصی در فرهنگ برخی کشورهای آسیای شرقی نظیر ژاپن انجام دهیم، میبینیم کار یک امر مقدس است که مردم بسیار آن را ستایش میکنند. حتی در کتب ادبیات کشورمان نیز بسیار بدان اشاره شده ولی مشکلی که وجود دارد این است که به مباحث فرهنگی زیاد اهمیت نمیدهیم. فقدان فرهنگ آموزش صحیح از دوران کودکی سبب میشود آنها تنبل بار بیایند و راحتی را به همهچیز ترجیح دهند. اکنون در نظام آموزشی به کار هیچ بهایی داده نمیشود و فرزندانمان تنپرور و وابسته بار میآیند. باید طوری فرزندانمان را تربیت کنیم که نگاهشان به کار کردن مقدس باشد و از آن فرار نکنند.
این مدیریت برای فرد زمانی اتفاق میافتد که حداقل دخلش مساوی با خرجش باشد و برای برنامهریزی باید یک حداقلی فراهم شود. زمانی که افراد درآمد کافی برای زندگی خود نداشته باشند در نتیجه پولی هم برای پسانداز نخواهند داشت و در زندگی به مشکل برمیخورند. بنابراین سیستم آموزشی کشور در کنار تلاش مسئولان برای ایجاد شغل و درآمد کافی میتواند زمینه ایجاد انگیزه را در افراد برای کار کردن و زحمت کشیدن و همچنین مدیریت زندگی فراهم کند تا هریک از افراد جامعه یک زندگی ایدهآل و راحت داشته باشند.
* جامعه شناس