اخیرا وزارت نفت اعلام کرده که در ساخت نیروگاهها از طریق تامین گاز مشارکت میکند. به این ترتیب گاز نیروگاه، آورده وزارت نفت در چنین پروژههایی خواهد شد. به نظر من این سیاست وزارت نفت کار را بسیار پیچیده میکند. این وزارتخانه به قدری مسائل و مشکلات دارد که باید به حل مشکلات خود فکر کند. اگرچه این اقدام وزارت نفت را دخالت در وظایف نیرو نمیدانم، اما با مشارکت وزارت نفت در ساخت نیروگاهها هم مخالف هستم.
وزارت نفت بهعنوان یک سرمایهگذار وارد ساخت پروژههای نیروگاهی میشود، بنابراین به طور مستقل با یک نیروگاهساز بخش خصوصی وارد مذاکره میشود. بخش خصوصی نیروگاه را میسازد و سفارشدهنده نیروگاه نیز این برق را تحویل میگیرد، اما این اقدام وزارت نفت بوروکراسی اداری را سنگین میکند. بخش خصوصی دوست ندارد با دولت مشارکت کند. اصولا مشارکت دولت و بخش خصوصی خیلی خوب نیست، زیرا دولت یکسری قوانین و مقرراتی دارد که تحرک بخش خصوصی را میگیرد.
دولت همواره باید در حساب و کتابهای بخش خصوصی و نیروگاه دخالت کند تا ببیند واحد احداث شده چقدر سود و زیان داده است. این مسائل برای بخش خصوصی چندان خوشایند نیست. اصولا قوانین دست و پاگیر و هماهنگیهای زیاد برای بخش خصوصی سخت است. در فرآیند پیشنهادی وزارت نفت، برای مشارکت در سرمایهگذاری ساخت نیروگاه اگرچه اندکی سود بیشتر نصیب این وزارتخانه میشود، اما فرصتهای بیشمار دیگری که در این وزارتخانه وجود دارد، از دست میرود.
وزارت نفت پروژههای زیادی دارد که اجرا نشدهاست. هنوز میادینی هستند که روی آن سرمایهگذاری نشده است. این وزارتخانه قادر است در قالب شرکت نفت حتی در خارج از ایران نیز پروژههای نفتی اجرا کند. بنابراین به نظر من باید کار صادرات برق را به بخش خصوصی واگذار کند. وزارت نفت باید برای گاز تحویلی به نیروگاهها هم مشابه پتروشیمیها، قیمت تعیین کند. مثلا بهای هر مترمکعب گاز را 10 سنت در نظر بگیرد تا کسی که میخواهد نیروگاه بسازد، با دو وزارتخانه نفت و نیرو طرف نشود. در این میان بخش خصوصی باید یک هماهنگی از نظر رگولاتوری با وزارت نیرو انجام دهد تا امکان صادرات برق فراهم شود.
اگرچه متولیان وزارت نفت دوست دارند گاز را به جای برق صادر کنند و این اقدام را از نظر اقتصادی به صرفهتر میدانند، اما این رفتار آنها در مواقعی که قیمت نفت خیلی بالا بود و گاز گران فروخته میشد، صرفه اقتصادی داشت. این رویه همواره به همین شکل باقی نخواهد ماند. به طور کلی باید سیاست دولت این باشد که گاز را بهصورت خام صادر نکنیم، بلکه آن را به محصولات پتروشیمی و کالاهای با ارزش افزوده بالا تبدیل و سپس صادر کنیم. تبدیل گاز به برق برای صادرات باید آخرین گزینه وزارت نفت باشد. صدور برق، نسبت به صادرات گاز بهصورت خام ارجحیت دارد.
پیشنهاد اخیر وزارت نفت نوعی خامفروشی گاز است. متولیان این وزارتخانه مدعی هستند که خامفروشی گاز در برخی موارد درآمد بیشتری از پتروشیمی و برق دارد اما این مسئله همه جا صادق نیست. باید گاز را با قیمت مشخص به سرمایهگذار بخش خصوصی بفروشند تا او بتواند قیمت برقی را که تولید میکند پیشبینی و برای آن بازاریابی کند. در چنین شرایطی گاز جایگزین نیروگاههای زغال سنگی و حتی برقآبی میشود. وزارت نفت از پتانسیل بخش خصوصی حتی برای استخراج گاز میادین مشترک گازی نیز میتواند استفاده کند.
ایران به قدری منابع مشترک با کشورهای همسایه دارد که قادر نیست همه را با خط لوله منتقل کند. پس بهتر است بهرهبرداری از آن را به بخش خصوصی واگذار کند. برای دستیابی به این مهم باید مشکلات قانون اساسی راهحل کند. برای استخراج گاز بهره مالکانه مثل سایر معادن در نظر بگیرد تا بخش خصوصی خودش گاز را استخراج کند. در نهایت این گاز را در داخل کشور به برق تبدیل و سپس صادر کند.
* رییس فدراسیون صادرات انرژی و صنایع وابسته ایران