سفر گران شده و با وجود بنزین هزارتومانی، جاده هنوز ارزانترین راه گردشگری بهویژه در نوروز است. در نوروز گذشته حدود 95درصد سفرهای نوروزی از طریق جادههای کشور انجام شد که در این میان 56درصد گردشگران با خودروهای شخصی و 44درصد از طریق ناوگان عمومی جادهای به سفر رفتهاند. ولی جادهای كه ساعتها مسافران را در خود جاری میدارد، برخی را به مقصد میرساند و با برخی نامهربانی میكند، خود بخش مهمی از سفر است كه میتوان آن را از «مسیر» به «مقصد» تغییر داد و معنای آن را از سفر جادهای به گردشگری جادهای تبدیل كرد. به این ترتیب بخش مهمی از سفر كه مقصدی ناچار و ناامن و بیثبات به شمار میرود، میتواند خود مقصدی «برگزیده شده»، «برنامهریزیشده» و «امن» باشد.
اغلب سفرهای نوروزی در بازهای 20روزه انجام میشود که با احتساب کبیسه بودن یا تعطیلیهای دیگر از آخرین روزهای اسفند سال کهنه تا نیمههای فروردین سال نو ادامه دارد. در حالی كه این بازه 20 روزه كمتر از 5. 5 درصد از روزهای سال است، مرگ در تصادفهای نوروزی در پنج نوروز گذشته، بین ۶ تا 6.5 درصد از کل مرگهای ناشی از تصادف طول سال را شامل میشود. این آمار بهجز مجروحانی است که از سفرهای نوروزی بهجا ماندهاند و خارج از بازه 20روزه این سفرها، بعد از چند روز جدال با مرگ، جان خود را از دست میدهند. خستگی و خواب آلودگی منجر به واژگونی، انحراف به چپ و سرعت غیرمجاز به ترتیب مهمترین علت تصادفات نوروزی در سالهای اخیر بوده است.
اغلب ما مرگ را برای همسایه میدانیم و هنگام مشاهده یک تصادف منجر به فوت یا جراحت دائمی، احتمال نمیدهیم که بیاحتیاطی و بیتوجهی خودمان یا ناتوانی در برابر غفلت و سهلانگاری دیگران ممکن است اینبار تن بیجان «ما» و خانواده و همراهان «ما» را در یک تصادف به تماشای دیگران بگذارد. حتی اگر کیفیت جادهها و خودروها یا ضعف قوانین و زیرساختها مقصر بخش بزرگی از تصادفهای جادهای باشند، همواره این «ما» هستیم که دارای اختیاریم و هرگونه کوتاهی، ناآگاهی و ناتوانی، داغهای جبراننشدنی به دلهای «ما» خواهد نشاند. آمارهای این گزارش میتواند تلنگری برای احتیاط و رفتار آگاهانه در سفرهای جادهای کشور باشد.
آمار مجروحیتهای قطعی در چند سال اخیر نشان میدهد که سالانه حدود ۸۰۰ هزار نفر بر اثر تصادف رانندگی مجروح شدهاند. در این آمار معلولیتهای مادامالعمر و قطع عضوهای همیشگی هم مجروحیت شمرده شده است. با تکرار 6.5درصد که تلفات نوروزی از کل تلفات رانندگی سال را شامل میشود، میتوان بهطور آماری پیشبینی کرد که بیش از 50هزار نفر در سفرهای نوروزی سال 94 با مجروحیتی همیشگی یا درمانشدنی از سفر باز خواهند گشت. یعنی تقریبا در هر 450خانوار از حدود 22میلیون خانوار ایرانی، دوخانوار وجود دارند که فقط در نوروز سال93 یکی از دوطرف تصادفی باشند که مجروح یا کشته داشته است؛ حال یا در جایگاه خانواده فرد آسیبدیده یا در جایگاه خانواده فرد مقصر، بهمعنایی که در قوانین راهنمایی و رانندگی بهکار میرود.
تکرار این عدد در نوروز و روزهای دیگر سالهای پیشین و پسین، بخش بزرگ و تازهای از جمعیت بیشتر از 77میلیون نفری کشور را درگیر داغ دائمی یکی از خویشان یا هزینهها و آسیبهای جادهای میکند؛ آسیبهایی که ممکن است کوتاهمدت، بلندمدت یا همیشگی باشد. در پشت این آمار، والدین، کودکان، خواهران و برادران، همکاران و دوستان داغداری هستندکه بهار آنها سیاه و عیدشان عزا شده است. مشکل آنان تنها احساسی نیست، تصادفات ترافیکی همواره زیان مالی عمدهای به همراه دارد و خانوادههای زیادی بهدلیل از دست دادن نانآور خود یا ضرر مربوط به ازدست دادن درآمد و هزینههای مراقبتهای بهداشتی طولانیمدت به پرتگاه فقر سقوط خواهند کرد.
اگر تاكنون سخن از «گردشگری جادهای» به جای «سفر جادهای» بحثی تزیینی به نظر میرسید، اكنون با دیدن و تجسم كردن ابعاد این آمارهای هولآور، ضرورت تغییر مفهوم «سفر جادهای» به «گردشگری جادهای» بهتر درك میشود. الزامات این نوع از گردشگری، از ایمنی راهها، خوابگاههای بینراهی ارزانقیمت و كمپها و جاذبههایی كه مسافران را مایل و بلكه مجبور به توقف و تامل كند، همگی نیازمند بازیابی نگاهی اصیل به سفر و به اصطلاح امروزین آن گردشگری است. سفر نزد گذشتگان ما در كنار «خلوت» و «شاگردی»، «طریقی» از طریقههای تربیت نفس بوده است؛ اصل سفر است كه این تربیت را با خود میآورد و مقصد سفر در مرتبه دوم قرار دارد، یا به تعبیری دیگر، مسیر به معنی مجرای سیر، خود مقصدی بالاتر از انتهای راه است. اكنون ببینیم بین مفهوم «سفر» به معنای اصیل آن با آنچه ما در این روزگار با خود میكنیم، چقدر راه است؟