اخیرا آماری به گوش میرسد مبنیبر اینکه جوانان زیادی در آستانه ازدواج هستند، با اینحال آمار ازدواج نسبت به گذشته کاهش یافته است. آنچه حائز اهمیت است این است که باید توجه کنیم در آستانه ازدواج بودن با اینکه فردی آماده ازدواج است تفاوت دارد. پایین آمدن آمار ازدواج به عوامل مختلفی - اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و عرفانی- بستگی دارد که در این بین سهم عوامل اقتصادی بهمراتب بیشتر است، زیرا یک جوان برای تشکیل یک زندگی نرمال به چیزهایی از قبیل مسکن، شغل مناسب و درآمد کافی نیازمند است و نبود هرکدام از این عوامل خللی در امر ازدواجش محسوب میشود.
مسئله مهمی که در این بین وجود دارد این است که وقتی دو نفر تصمیم به ازدواج میگیرند باید سطح طبقاتی تقریبا یکسانی داشته باشند و فاصله طبقاتی به طور یقین در زندگی آینده آنها تاثیر بسزایی خواهد داشت. بهطور مثال پسری که در یک خانواده با درآمد کم و وضع مالی بد بزرگ شده اگر به سراغ یک دختر در یک خانواده مرفه برود نمیتواند آمال و آرزوهای او را برآورده کند و اسباب سرخوردگی خود را فراهم میآورد زیرا دختر جوان در خانواده خود تمام نیازهایش بهراحتی برطرف میشده، در نتیجه از همسر آینده خود هم همان توقعات را دارد و این مسئله باعث بروز اختلاف میانشان خواهد شد.
علاوه بر اینها نداشتن مسکن و سرپناه از جمله مهمترین دغدغه جوانان است و سبب کنارهگیری آنها از ازدواج میشود. جوانی که یک کار و درآمد معمولی دارد درصورتیکه صاحب خانه نباشد با هزینههای هنگفت اجارهخانه روبهرو خواهد شد و در نتیجه هر آنچه بهدست میآورد باید صرف کرایه خانهاش شود و در دخل و خرج خود دچار مشکل میشود و حتی این عامل میتواند زمینه بروز اختلافات بین زوجین را فراهم آورد.
در کل میتوان گفت که میل به ازدواج در میان جوانان کاهش روزافزون دارد (توقعات دخترها > توفیقات پسرها) کاری که مسئولان در این زمینه باید انجام دهند این است که با کارآفرینی و ایجاد اشتغال برای جوانها بسترساز یک ازدواج آسان برای جوانان شوند و از طرفی هم باید طرفین سطح توقعشان را کم کنند تا بتوانند یک زندگی آرام و راحت را تجربه کنند.
* جامعه شناس