حتما این روزها در معابر، بیلبوردهای تبلیغاتی، سر در فروشگاهها، متنهای پیامکی و... صحبتهایی از حمایت شرکتها و سازمانها از امور خیریه مانند حمایت از درمان بیماریهایی نظیر سرطان یا پایبندی به برخی نکات اخلاقی و اجتماعی مختلف مانند حفاظت از طبیعت و محیطزیست دیده و خواندهاید. این پدیدهای است که در سالهای اخیر ابتدا با عناوین کسبوکار متعهد، وجدان شرکتی، شهروندی بنگاه کسبوکار و در نهایت با نام کنونی و جامع مسئولیت اجتماعی شرکت یا CorporateSocial Responsibility در جوامع مختلف توسعهیافته مطرح شده، به کشورهای در حال توسعه رسوخ کرده و عمیقا بر نحوه رفتار و فعالیت شرکتها تاثیرگذار بوده است. این مفهوم بهصورت وظیفهای سازمانها را به سمت و سوی ساز و کارهای قانون محور سوق داده و سیال قانونپذیری را در کالبد سازمان به جریان انداخته است.
براساس این مفهوم، فرهنگ سازمانی از دیدگاه نوینی تبعیت کرده و در کنار فعالیتهای منفعت طلبانه که فلسفه وجودی اصلی هر بنگاه انتفاعی را تشکیل میدهد، تاکید بر به کارگیری توانمندیهای شرکت در راستای حذف مشکلات جامعه، بهبود شرایط رفاهی شهروندان و دستگیری از نیازمندان مالی و معنوی را سرلوحه فعالیتهای شرکت قرار داده و آن را بهصورت یک التزام برای مدیران ترسیم میکند. بر این اساس، علاوه بر تامین خواستههای مالی و غیرمالی ذینفعانی نظیر سهامداران، مشتریان، سرمایهگذاران و کارکنان، اکنون برآورده ساختن خواستههای جامعه، محیط و انجمنها و در نظر داشتن آثار جانبی کسبوکار بر آنها نیز به الزامات و دغدغههای مدیران ارشد سازمانها افزوده شده است.
در سال 1899 آندریو کارنگی از این مفهوم یاد کرده و سازمانها را بهعنوان افراد ثروتمند موظف به تامین و سرپرستی افراد فقیر دانسته و قرنها پیش از آن نخستین مسئولیت حرفهای توسط بقراط در سوگندنامه پزشکی به این ترتیب بیان شده است که «بالاترین اصل اخلاق آن است که آگاهانه به کسی آسیب نرسانی». مطابق تعاریف، «مسئولیت اجتماعی شرکت» عبارت است از «احساس مسئولیت شرکت از منظر اجتماعی و زیست محیطی در برابر جامعه و محیطی که در آن مشغول به فعالیت است». این احساس مسئولیت را میتوان در قالب فرآیندهای کاهش ضایعات و آلودگیها، تعهد به همکاری در اشاعه و اجرای برنامههای آموزشی و اجتماعی و در نهایت سودرسانی مناسب به کارکنان و تامینکنندگان به انجام رسانید.
این امر با گسترش مفهوم «جهانی شدن» رنگ و جلای بیشتری گرفته و تاکید و توجه بیشتری را میطلبد. با حضور شرکتها در کشورهای دیگر و بهرهبرداری از ظرفیت ملیتهای مختلف، در نظر داشتن آثار و عواقب سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی توسعه کسبوکار در آن نواحی جغرافیایی نیز باید در برنامههای پیشبردی شرکتهای چند ملیتی لحاظ شود و تنها از جنبه اقتصادی و مالی به آن نگریسته نشود.
مسلما توسعه کسبوکار در مناطق محرومتر با توسعه مالی و برخی گشایشهای فرهنگی و اجتماعی همراه خواهد بود، اما این مسئله نباید با آسیبهای فرهنگی، بهداشتی و زیستمحیطی همراه شود. از امثال این تخریبها میتوان به رهاسازی فاضلابهای صنعتی در آبهای محلی و دفع پسماندها در مناطق نامناسب در کشور محل تولید محصولات شرکتهای بینالمللی، رفتارهای غیرمدیریتی و غیراجتماعی با کارکنان سطوح پایین کارخانه، مصرف بیرویه منابع و سوختهای انرژیزا، تولید گازهای گلخانهای و مسمومیتزا در منطقه یا ایجاد مشکلات تردد و ترافیکی در حوزه فعالیت اشاره داشت که زیانهای کوتاه یا بلندمدت ناشی از آنها به نسبت سودآوریهای کوتاهمدت حاصل از توسعه کسبوکار قابل توجیه و دفاع نیست.
بنابراین ممکن است عدم سکونت مالکان شرکت و صاحبان سرمایه در منطقه تولید محصولات به سهل انگاری و عدم توجه کافی مدیران به چنین پیامدهای نامساعدی منجر شود. از اینرو تاکید بر مسئولیتهای اجتماعی شرکتها به مفهوم پیچیدهای تبدیل میشود که با وجود هزینههای کوتاهمدت آن، در بلندمدت همچنان یک سرمایهگذاری در راستای کاهش اثرات مخرب فعالیتهای کسبوکار محسوب شده و به تمایز چشمگیر شرکت نسبت به رقبای کنونی و بالقوه در زمینه احترام به ارزشهای معنوی منتهی خواهد شد.
شاید این مسئله مطرح شود که برای شرکتهای کوچک و متوسط (SMEها) که سهم کثیری از شرکتهای موجود را تشکیل میدهند، سرمایهگذاری در این مسیر و ایفای چنین نقشی، هزینههای گزافی را به دنبال داشته و دور از دسترس مینماید. بر این اساس، سازمان توسعه صنعتی سازمان ملل UNIDO مفهوم CSR را بهصورت برقراری توازن میان عملکرد اقتصادی، محیطی و اجتماعی شرکتها تعریف کرده که در مسیر توسعه پایدار، اهداف منسجمی فراتر از یک هدف مالی صرف را برای شرکتها تعریف میکند. از این رو SMEها تنها با ارائه عملکردی که نمایانگر افزایش یا حفظ میزان دستیابی به اهداف مالی، کاهش صدمات محیطی و توجه به مسائل اجتماعی باشد میتوانند در رده شرکتهای متعهد به فعالیتهای مسئولیت اجتماعی قرار گرفته و بهتدریج در این مسیر گامهای بزرگتری بردارند. در هر صورت به نظر میرسد شرکتها باید نسبت به تعهدات خود بهعنوان یک شهروند مسئول اندیشیده و برنامههایی را در این خصوص تنظیم کنند.
* مشاور و تحلیلگر مدیریت