همانند گذشته و به شیوه مرسوم مروری خلاصه وار خواهم داشت به نکات مهم و آموزه های تبلیغاتی سریال مد من در فصل سوم. امید که مورد توجه علاقه مندان به رشته تبلیغات قرار گیرد.
نخست- تقلید منجر به شکست
در قسمت دوم از فصل سوم سریال مد من شاهد هستیم که شرکت پپسی برای ساخت تبلیغ نوشابه رژیمی پاتیو (Patio Cola)، از کارکنان بخش خلاقیت شرکت استرلینگ-کوپر می خواهد تا تبلیغی برای این نوشابه بسازند که تقلیدی است از قسمت پایانی فیلم موزیکال خداحافظ پرنده کوچولو (Bye Bye Birdie).
این فیلم در سال 1963 فروش موفقی داشته و آنها فکر می کنند که اگر نوشابه رژیمی پاتیو تبلیغی آهنگین شبیه فیلم موردنظر داشته باشد، بازار هدف جدیدش (خانم هایی که می خواهند تناسب اندام داشته باشند) را به خوبی تحت تاثیر قرار خواهد داد. آنها به حرف مشتری گوش می دهند و عین آن تبلیغ را اجرا می کنند اما همانطور که حدس می زنید در نهایت این تبلیغ از سوی مشتری پذیرفته نمی شود و پروژه همکاری با مشتری بزرگ – پپسی- با شکست مواجه می شود.
دوم- عقاید شخصی در کسب و کار ممنوع
در همین قسمت از سریال می بینیم که آقای کینزی در جلسه ای با مدیران پروژه مجموعه تفریحی مدیسون(Madison Garden) عقاید شخصی و کمالگرای خود را در جلسه مطرح می کند و اعتراض ها به ساخت این پروژه را که در جراید انعکاس یافته است درست می داند و همین امر باعث می شود تا مشتری شرکت استرلینگ-کوپر را ترک کند.
مدیران شرکت استرلینگ-کوپر سعی می کنند با ترتیب دادن یک ضیافت ناهار در یکی از رستوران های مجلل شهر و دعوت از مشتری ناراضی، پروژه را دوباره به دست آورند. با تلاش راجر استرلینگ و دان دریپر مشتری با شرط عدم استفاده از آقای کینزی در پروژه رضایت می دهد که دوباره استرلینگ-کوپر را برای تبلیغ منافع این مجموعه تفریحی جدید به خدمت بگیرد.
سوم- پول یا اخلاق؟
در بررسی قسمت چهارم از فصل سوم سریال مدمن با نام The Arrangements کارکنان شرکت استرلینگ-کوپر بر سر یک دوراهی قرار می گیرند. آقای هوریز کوک جونیور (Horace Cook) سودای آن دارد تا با معرفی و اشاعه یک ورزش جدید در آمریکا به شهرت برسد و به همین خاطر حاضر است تا از ثروت پدر توانگر در زمینه تبلیغات های الای (Jai alai) هزینه کند.
مدیران استرلینگ-کوپر ریسک نمی کنند و پدر متمول او را از این پروژه مخاطره آمیز مطلع می کنند و حتی عدم همکاری خود را با او در میان می گذارند اما آقای کوک پدر می خواهد تحت نظرات آنها این پول خرج شود تا ریسک کمتری داشته باشد. اما مسئله اینجاست که تبلیغاتچی ها به خاطر درآمدزایی بیشتر باید پروژه هایی را که احتمال شکست در آنها زیاد است بپذیرند یا مشتری را در جریان مخاطرات پروژه های پرریسک قرار دهند؟
چهارم- تعهد به شرکت یا بلندپروازی شخصی؟
در قسمت پنجم از فصل سوم سریال مد من شاهد بازگشت آقای هرمان فیلیپس به سریال هستیم. او که در شرکت معتبر گِرِی مشغول به کار شده است به بهانه صرف ناهار از آقای پیتر کمپل و خانم پگی اولسون دعوت می کند تا به شرکت گری بپیوندند و به آنها وعده حقوق بیشتر می دهد.
این یک نکته مهم در آموزه های این سریال است که کارکنان شرکت ها باید نسبت به سازمانی که در آن مشغول فعالیت هستند متعهد بمانند یا اینکه برای شهرت بیشتر در شرکت های مشهورتر حضور پیدا کنند و آیا شرکت های تبلیغاتی می توانند رضایت کارکنان را به خوبی جلب کنند تا آنها با هر پیشنهاد جدیدی مایل به ترک سازمان خود نباشند؟ ادامه دارد...
ارتباط با نویسنده: alijah.ir
مشاور تبلیغات و برندسازی