بزهكاری در حاشیه شهرها در حال افزایش است و رشد حاشیهنشینی منفی با ساختوساز شهرهای جدید و جانمایی نامناسب مسكن مهر به این پدیده شوم دامن میزند. بهطور قطع دولت باید برنامه کاربردی برای بافت فرسوده داشته باشد چراکه علاوه بر افزایش بزه در این مناطق با کوچکترین زلزلهای در تهران یا گسلهایی که روی آن زندگی میکنیم، بافتهای فرسوده و ساکنان آن زودتر و بیشتر از بافتهای دیگر آسیب میبینند، در کنار موضوع ناپایداری بناهای این محدوده، خانوارهای پرجمعیتی در این مناطق زندگی میکنند.
باید دید که آیا با نوسازی میتوان نیازهای جدید را در این مناطق تأمین کرد یا خیر. از آنجاییکه در گستره بافتهای فرسوده مردم ساکن هستند و نوسازی فقط مانع خطرات بزرگ میشود اما آنهایی که فاقد مسکن هستند، باید در خانههای جدید اسکان داده شوند، یعنی همان طرح مسکن مهر که اگر به درستی اجرا میشد، میتوانست راهکار بسیاری از این مشکلات باشد.
امنیت و فرهنگ دو ضرورت کاهش بزهکاری است و ساخت مسکن در حاشیه شهرها به خودی خود منجر به تشکیل کانونهای بزه نمیشود، بلکه عامل مؤثر در این مسئله نبود امکانات رفاهی و تسهیلات اجتماعی و امنیت اقتدارگرایانه است و با ایجاد مراکز تفریحی، ارائه تسهیلات و افزایش امنیت مانع افزایش جرم در این مناطق شد چرا که هر چه تراکم را کمتر کنیم، ایجاد اصطکاک و استهلاک بیشتر میشود.
اگر تفریحگاه، ورزشگاه، دبستان و دبیرستانهایی که در مرکز شهر هست در حاشیه شهر هم احداث شود میتوان مدیریت بهتری در این مناطق داشت. درحال حاضر در اکثر کشورهای توسعهیافته حاشیههای شهر، مسکونیتر از مراکز شهر هستند و مرکز بیشتر به مجتمعهای تجاری اختصاص دارد.
شاید بهتر بود به جای ساختن مسکن در حاشیه شهرها که به خوابگاه تبدیل شده، بافتهای فرسوده را نوسازی میکردند، اما در این مقطع از زمان، این طرحها طرحهای سوختهای محسوب میشوند چراکه دیگر این مسکن مهرها ساخته شده، هزینههای هنگفتی بابت آن پرداخته شده و اگر آن را در بیابان رها کنند همین سرمایهها هم از بین میرود. به همین دلیل باید با کمک بنیاد مسکن، خیرین، وامهای بدون بهره و تشکیل NGO این مسکنها را تکمیل کنند و تحویل دهند. هرچند مسکن مهر خود یک حاشیهنشینی مدرن است و در بسیاری از شهرها هم این پروژه فاقد متقاضی است اما توقف آن هم باعث افزایش هزینههای دولت میشود.
* عضو هیات علمی دانشگاه شهیدبهشتی