مسئله مدیریت دخل و خرج مسئلهای نیست که به امروز مربوط باشد. جذابترین شعار و پیام مربوط به مدیریت دخل و خرج را ما در ادبیات خودمان داریم. از قدیم گفتهاند «چو دخلت نیست خرج آهستهتر کن.» یعنی در دخل و خرج همیشه منطق را رعایت کن. این همان پدیدهای است که در اقتصاد آن را عرضه و تقاضا مینامیم. اگر قرار است ما مدیریت دخل و خرج فردی، خانوادگی و حرفهای داشته باشیم باید بدانیم چه میخواهیم و چه داریم که در ازای آن پرداخت کنیم.
بنابراین هر دخل و خرج دو طرف دارد؛ یک کفه ترازو آنچه است که من دارم که با نامهای امکانات، منابع، پول و درآمد شناخته میشود و کفه دیگر آن چیزی است که من میخواهم یعنی کالاها، خدمات و انواع چیزهایی که انتظار دارم داشته باشم و من باید برنامهریزی کنم، یعنی هدف مشخص داشته باشم که چیزهایی را در این روز، هفته، ماه و سال میخواهم به دست بیاورم و در قبال آن برنامهریزی کنم که از چه منابعی در حال و آینده هزینه خواستههایم را بپردازم.
مدیریت دخل و خرج یعنی 1- برنامهریزی 2- اجرا 3- بازنگری و 4- اصلاح. یعنی باید اول این مسئله را بررسی کرد که چه چیزهایی در چه زمانی مورد نیاز است و باید به دنبال آنها بود. دوم باید این برنامهریزی را در زمانهای مختلف اجرایی کرد. در مرحله سوم باید این مسئله مورد ارزیابی قرار بگیرد که آیا آنچه در دخل و خرج موردنظر بوده است به دست آمده است یا نه؟ و در مرحله آخر باید دید چه اقدامات اصلاحی لازم است. این مدیریت باید دائم شکل بگیرد و فرد باید همواره بداند در چه زمانی چه چیزی نیاز دارد و چگونه باید براساس منابع آن را به دست آورد.
* اقتصاددان