هرمدیری که قصد دارد سازمان خلاق داشته باشد باید زیردستان خلاق خود را تقویت کند و مخاطرات ناشی از اتخاذ تصمیم توسط آ نها را جبران کند. پس خلاقیت در سازمانها دارای موانعی است که شناخت آن برای هر مدیر سازمانی لازم است.
این موانع به طور مختصر عبارت است از: موانع ادراکی که به طورساده قابل تشخیص نیستند، ضرورتا افراد باهوش، افرادخلاق نمیتوانند باشند و خلاقیت یک مهارت پرورشی است نه هوشی، نگرش افراد در پرورش مهارت خلاقیت مهمتر است، حدی از هوش شرط لازم برای خلاقیت تلقی میشود؛ نظارت بیش از اندازه و راهنمایی بیش از حد کارکنان در انجام وظایف سازمانی، کنترل خلاقیت در مدیریت، عدم توجه به خلاقیتهای زیردستان در ارائه راهحلهای مسئله در سازمان، عدم اعتماد به نفس، ترس از شکست، عدم تمرکز ذهنی و...
به یاد داشته باشیم میتوان دیدگاههایی که توسط افراد مختلف بهصورت نامربوط با موضوعات و مسایل سازمانی ارائه میشود را بهصورت یک ایده مشخص در آورد. افراد در صورتی به ارائه ایدههای جدید تمایل خواهند داشت که دریابند ایده آنها موردتوجه مدیران سازمانی قرار میگیرد. افراد شوخطبع خلاقند و به افراد خلاق بایدکمک کرد تا جسارت خود را حفظ کنند، افراد خلاق به خاطر دیدن نتایج ایده خود به فعالیتشان ادامه میدهند.