عادتها زندگی ما را تشكیل میدهند. آنها یك چارچوب برای موفقیت حرفهای و رضایت شخصی را فراهم میكنند. در یك جامعه، ما شیفته عادتهای افرادی میشویم كه معمولاً افراد مهم مثل چهرههای مشهور، شخصیتهای سیاسی و البته كارآفرینان معروف هستند. اکثر ما ضمن جستوجو درباره زندگی روزمره این موسسان به چگونگی تقلید از روال عادی كارهای آنها میپردازیم. در ادامه به بعضی از عادتهای جالب برخی كارآفرینان معروف اشاره شده است كه میتواند به شما نكاتی ابتدایی درباره زندگی موفق روزمره را بیاموزد.
1- تصمیم گیری كماثر را به حداقل برسانید
در راستای به حداكثر رساندن انرژی و تلاش برای اخذ تصمیمهای بسیار مؤثر و خلاقانه، كارفرمایان باید گزینههای روزمره خود را به حداقل برسانند. انجام این كار شاید به آسانی خوردن یك وعده صبحانه مشابه یا تعیین یك هدف مرتبط با موضوع در هر روز هفته باشد. مارك زاكربرگ در فیسبوك در كنار تمركز روی انرژی خود در مهمترین تصمیمگیریها،بهطور كامل از تصمیمگیری جزئی درباره لباس هر روز صبح خود صرفنظر میكند. این كار با تقلید از استیو جابز صورت میگیرد كه هر روز یك شلوار لی و یك پیراهن یقه اسكی مشابه بر تن میكرد. موسس فیسبوك نیز همان یونیفرم روزمره شلوار لی و یك بلوز كلاهدار را میپوشد.
2- پاسخ منفی را قبول نكنید
در صورت رعایت اصل گذشت و فروتنی، گاهی اوقات تنها راه پیشرو نادیده گرفتن افراد بدبین و داشتن اعتماد به نفس با اعتقاد بر ایستادن در آستانه موفقیت است. همانطور كه میدانیم «الون ماسك»، مدیر عامل یك شركت فعال در زمینه هوافضا به نام «SpaceX»، اصطلاح «غیرممكن» را از هیچكس بهعنوان پاسخ نمیپذیرد. او خود را در یك مسیر رو به پیشرفت قرار میدهد و چشمانداز حركت به سوی یك هدف منحصر به فرد و مبتكرانه را میآفریند. در این مسیر هیچكس اجازه متوقف کردن وی را ندارد. بنا به گزارشات دریافتی 90درصد از شكستهای شركتهای تازه تاسیس از عدم اعتقاد كامل به یك ایده و عزم جدی برای تحقق آن سرچشمه میگیرد.
3- یك گام جلوتر از بقیه حركت كنید
از خصوصیات كارآفرینان موفق این است كه همیشه مایلند یك گام جلوتر از بقیه حركت كنند. مدیر عامل یاهو، ماریسا مایر، نمونه تبلور زنده این باور بوده و معروف است كه همیشه انتظار كسب نتایج تقریباً عالی را میكشد. او یك بار اعضای تیمش را مجبور كرد تا 41 سایه مختلف رنگ آبی را برای نشان دادن نتایج جستوجوی گوگل بیازمایند. در حالی كه برخی افراد تعهد و سرسختی را برای رسیدن به كمال ترسناك و دلهرهآور میدانند، او در زمینه دادن تعهد نسبت به ارائه خروجی و نتایج جستوجوی عالی حرفهای شده است.
4- مشتریانتان را در وهله نخست قرار دهید
شركتهای تازهتاسیس نوآورانه از ابتدا به مشتری بهعنوان اولویت اول خود نگاه میكنند. كارآفرینان با درك یك نیاز خاص و برطرف كردن آن، دنیایی بهتر را برای كاربرانشان میسازند. توییتر با فرضیه ایجاد ارتباطات سریع میان مردم جهان و انتقال یك پیام 140 كاراكتری در یك لحظه تاسیس شد. پایه گذاران توییتر، اوان ویلیامز، جك دورسی و بیز استون بیشتر از درآمد، نگران هویت خود در سالهای ابتدایی فعالیتشان بودند. در نتیجه، آنها یك موتور ارتباطی در جهان در حال تغییر ساختند كه در آن كاربرانش احساس مالكیت میكنند.
-5 با شوق و ذوق چرخ دندهها را تغییر دهید
بسیاری از شركتها شكست میخورند؛ این موضوع واقعیت دارد. در هر صورت، كارفرمایان پیگیر كسانی هستند كه تلاش میكنند در نهایت كاری متفاوت با افراد موفق را انجام دهند. بسیاری از كسب و كارها و خدمات افسانهای حاصل دومین، سومین یا حتی چهارمین تلاش كارفرمایی هستند كه تسلیم نشد و در عوض تصمیم گرفت راه جدیدی را امتحان كند.
وقتی اولین دوره كلاسهای تناسب اندام پایال كاداكیا به نام«Classtivity» موفق نشد او فهمید كه هدف نادرستی را دنبال كرده است، در نتیجه چرخ دندهها را برای راهاندازی كلاسهای تناســـب اندام«ClassPass»تغییر داد. این شركت تازه تاسیس با برنامهریزی برای صدها هزار كلاس تناسب اندام ویژه كاربران خود در دو سال اول نسبت به ابعاد خود رشد سریعتری داشت. همه این اتفاقات به دلیل شجاعت كاداكیا در پذیرش اشتباههای خود و برخورداری از یك عزم جدی برای پیدا كردن راهی بهتر رخ داد.
6- قابل رویت باشید
بیشتر كارآفرینان به میل خود و از هر جا كه خواستند كار را شروع میكنند (البته ساعتهای بیشتر نسبت به یك كارمند سنتی). آنها میفهمند كه دیدگاههای خلاقانه نیاز به محیطها و تجربههای جدید دارند. سر ریچارد برانسون نه فقط در شركت بلكه در میان مشتریان خود نیز بسیار رویت میشود. او ابتدا Virgin Airlines را تجربه میكند و از طریق گفتوگو با كارمندان و مشتریان خود احساس بهتری از نحوه فعالیت شركت به وی دست میدهد. او همواره به ملاقات با افراد و كشف ایدههای جدید میپردازد.
7- به فرهنگ شركت خود پایبند بمانید
شركتهای تازه تاسیس به تعداد انگشت شماری از مردم فرصت ایجاد یك نوع فرهنگ خاص را میدهند. سوزان گرگ، موسس یك خردهفروشی آنلاین پوشاك به نام « ModCloth » در سن 17 سالگی بدون برخورداری از هیچگونه تجربه حرفه ای، كسب و كار خود را شروع كرد. این اتفاق منجر به ایجاد یك قدرت خلاقتر ناشی از یك ذهنیت رهبری «تكه تكه»، بیتوجهی به رویكرد دیگر خردهفروشان بزرگ و از همه مهمتر یك تعهد همیشگی به نوعی تجربه خرید اجتماعی برای مشتریان شد.
این تازه كاری در اصل كمك كرد تیمش به خارج از فضای كاری مرسوم بیندیشد. سالها بعد، با وجود مدیریت بر یك شركت موفق، گرگ كوگر تیمش را به تداوم هدایت این ذهنیت تازه كار به منظور برقراری تعامل مبتكرانه با مشتری و توسعه شركت تشویق میكند. او به فرهنگی رومیآورد كه همواره به جای دنبال كردن ردپاهای خردهفروشان موفق موجب بروز خلاقیت میشود.